نظرسنجی

قهرمان جام ملت‌های فوتسال آسیا؟
حرفه‌هایی که هست و هست!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

وقتی خودمان درباره خودمان به اینجاها می رسیم که بیاتلوی جوان مثل برق و به سرعت باد رسید، از دیگران چه انتظاری باید داشت؟ دهان مردم دیگر را چگونه باید بست؟

خبرورزشیاردشیر لارودی؛ یکم- درباره صحبت مفصل مربی ماشین‌سازی چه باید گفت و چگونه باید واکنش نشان داد؟ به انکار؟ به قبول نسبی؟ یا به سکوت؟!
حتی اگر ۵۰ درصد این سخنانی که ذاتش برملاگری بود مورد قبول و باور قرار بگیرد، چه قضاوتی باید داشت درباره آنچه در فوتبال ما و بر فوتبال ما می گذرد! پرسیدم اگر ۵۰ درصد حرفهای همه فن حریفانه وحید بیاتلو که با مربیگری تیم ۹۰ ارومیه سری میان سرها درآورد، واقعیت داشته باشد، حالا می گویم حتی اگر ۵ درصد آن مدعاها صحت داشته باشد، آن وقت چه؟
بیاتلو که اول راه است و قواعد بازی را بلد نیست، به چه نکاتی پرداخت و چه نکته‌های پشت پردهای را رو و برملا کرد که به منزله آب ریختن است در لانه مورچگان؟ فوتبال در قبال این ادعاهای آزاردهنده، چقدر و تا به کی خود را به آن راه میزند؟ تا کی ندیدن؟ تا کجا نشنیدن؟ شتر دیدی، ندیدی! کدام شتری این حکم را رانده است؟ بلکه این بار هم اوست که به تقصیر «وراجی»های زیاد و پادرازیاش از مرز دایرهای که به او مربوط نیست عبور کرده، باید نقره‌داغ شود تا عبرت همگان باشد! همگانی که بسیاری از آنها، سال‌های سال است که میدانند چه خبر است و چه خبرها که نیست! ولی دَم نمی زنند! چرا؟ چون بازی را بلد شده اند!
برابر اشارات واضح و آدرس های سرراست وحید بیاتلو، چه سفرهای پهن است و چه بخور بخوری!

توی دهان مردم
دوم- وقتی خودمان درباره خودمان به اینجاها می رسیم که بیاتلوی جوان مثل برق و به سرعت باد رسید، از دیگران چه انتظاری باید داشت؟ دهان مردم دیگر را چگونه باید بست؟ و زبان بستن و لال‌مونی گرفتن و هیچ نگفتن و هر غلطی را درست پنداشتن، به‌جز جری شدن پرده‌نشینان درازدست و همدست، چه فایدهای دارد؟ کاری لازم است اما چه کاری؟

از آقافکری تا واسیلی گوجا
سوم- تراکتور از زمان آقافکری و جام تخت جمشید، تیمی بود که «خاص» بود و «خاصیت» داشت! بعداً در سال‌های قدرقدرتی واسیلی گوچا، باز هم تراکتور تیمی بود صاحب شناسنامه! بازی اش شیوه داشت و شیوه بازیاش، شناخته و آشنا می نمود! اصول بازی به سبک تراکتور، ویژه خودش بود! هیچ تیم دیگری مثل تراکتور نبود! همان‌طور که هیچ تیمی ملوان نبود، سپاهان نبود، جم آبادان و کارگر هم نمی شد! این ویژگی- مشخص بودن نهاده‌های تکنیکی و حرکتی تراکتور- در زمان «تونی» پرتغالی هم عینیت داشت! رفته رفته تراکتور تیمی شد مثل بقیه تیم‌ها! یکی از بقیه! فاقد تشخص! محمد تقوی کوشید تراکتور را «دستورمند» کند و بازیاش را صاحب دانستگی های گروهی و تیمی که چنین اجازهای پیدا نکرد! دایه‌های مهربان‌تر از مادر، دماغش را سوزاندند و از دل و دماغش انداختند! پولهای زیاد و آدمهای زیادی و مالکی دست و دلباز که تنها مانده!
مشکل امروزی تراکتور- عمده مشکل پراشکالش- همین است! بازی میکند تا چه پیش آید! تا بلکه خوش آید! تراکتور، بازیکنهای خوب فراوان دارد- دژاگه، خانزاده، حاجصفی، ایمانی، مهری و...- که نه تیمی و نه گروهی از پیش دانسته که این در خدمت آن باشد و A مقدمه ای برای B...  
تراکتور همه چیزهای لازم را دارد، چیزی که ندارد، بازی طراحی شده و طراحی بازی است! تراکتور تیم باید!

اسکوچیچ بدسلیقه و لجباز مثل کی‌روش
چهارم- بازی‌های لیگ برتر هنوز به درستی آغاز نشده، رفت که تا یک هفته تعطیل شود! به آقای سهیل مهدی از این بابت شکایتی وارد نیست! برای راهیابی به جام جهانی‌ قطر ۲۰۲۲، باید شیرین‌کاری های مارک ویلموتس «دغل» را جبران کرد و کمترین کار لازم در این راه، برگزاری بازی‌های تقویم شده در روزهای موسوم به FIFA Day است!
اسکوچیچ که در لجبازی نه کمتر از برانکو نشان میدهد و نه عقب‌تر از کارلوس کی‌روش خواهد ماند، توانسته بازی خوب را با تیم فوتبال‌بلد «بوسنی و هرزگوین» جور کند! تیم ملی ایران، هرچه بیشتر بازی کند، بهتر! برای بردن هر چهار مسابقه پیش‌ رو، باید از همه جهات تیمی داشت قدر و صاحب اراده تاکتیکی! فعلاً تیم ملی بدون پنج، شش تن از مردان درجه اولش، یک پنج‌شنبه پرکار و شلوغ دارد! مرور و تمرین فوتبالی که باید برابر عراق و بحرین انجام دهد! ما که نمی بینیم و سایر همکاران ما هم! خود آقای اسکوچیچ نایب‌الزیاره ما باشد تا در نقد بازی تیم ملی، انگشت خود را روی نقطه درد واقعی بگذارد!
خیلی با اسکوچیچ سروکله نمی زنیم و به نام نقد نحوه گزینش مردان ملی، اعصاب او را خط خطی نمیکنیم ولی می‌گوییم:
...اگر این انتخاب فقط روی سلیقه شکل گرفته، پس حضرتعالی بدسلیقگیات بارز است!

اسکوچیچ و تیم خودش
بوسنی حریفی مثل عراق

پنجم- روزی از روزها، همان ایام که برانکو سرمربی تیم ملی بود، از او پرسیدیم:
...فلانی و فلانی و فلانی را دیدی؟ چطور بودند؟ جواب برانکو، جالب بود:
...من برای دیدن این نفرات که شما پرسیدید، نیامده بودم! من، همیشه می آیم تا نفرات تیم خودم را- تیم ملی و ذخیره‌های درجه اول و درجه دوم تیم ملی را- ببینم و دیدم! من، کاری به کار بقیه تیم‌ها و دیگر بازیکنان لیگ ندارم!
تقریباً همه مربیان در همین دایره می چرخند! تیم خودشان را با وسواس و سختگیری یا جور دیگری- مساعدت های هوشنگ‌خانی- جور می کنند و چشم از بقیه برمی دارند و کاری به کار هیچ‌کس ندارند!
و حالا ماییم و یک «چیچ» دیگر که فوتبالش و اصول کاریاش از جنس همین فوتبال دانشگرای ویچ ها و ایچ ها است! فوتبالی فطری با حرکات پا به توپ غریزی که ترتیب بازی خود را رعایت می نمایند و چه به شدت هم! تیم بوسنی، الکی و روی هوا و از بد حادثه حریف تیم ایران نشده است! کاتانچ، سرمربی عراقیها، فوتبالش نزدیک و شبیه است به بازیای که عراق بازی می کند! یعنی بازی با بوسنی، فضای ذهنی مسابقه با عراق را زنده می کند!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • ابرام US ۲۲:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
    حر ف ها یی که هست و با ید گفت ....... شده فعلا که : هست که هست ! دیر کردی و سو فَ و سو فَ٬ سپس....... شد همان « یا وری » که ٬ رفت که رفت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

قهرمان جام ملت‌های فوتسال آسیا؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی