نظرسنجی

قهرمان جام ملت‌های فوتسال آسیا؟
درود بر تیم حیات‌بخش
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

سلام بگوییم به تیم سپاهان! سلامتی بجوییم برای صفات ویژه فوتبال اصفهان که نوع تفکر و نوع زندگی‌اش را- زایندگی براساس خلقیات برگرفته از زاینده‌رود را- در جا به جای حرکات تیمی و هم فردی‌اش، وارد کرده است! سپاهان، فروش دارد! سپاهان، جوشش دارد! سپاهان درست مثل زاینده‌رود، زایش و زایندگی بی‌پایان دارد! 

خبرورزشیاردشیر لارودی؛ یکم- در سپاهان، همه چیز روی حساب است و کتاب! برای زاینده‌رود، همه کار باید کرد، ولی با حساب، با دقت و با مهندسی کامل! سپاهان در روزهای اوج‌گرفته‌اش، هندسی‌ترین بازی را عرضه می‌دارد! مثل دیدنی‌های مسجد شیخ لطف‌الله، مانند تابلوی خوش‌نمای میدان نقش‌جهان! مثل چهارباغ بزرگ و ... 
کاری باید کرد که سپاهان از قالب اصفهانی‌اش، خارج نشود! کارها باید کرد تا سپاهان در هر گام و در هر نفس و از هوای زاینده‌رود بنوشد و باز هم بنوشد! نوشیدن آنچه اصفهان را اصفهان کرده است! و این نکته‌ای است که همه قادر به درک آن نیستند و شاید که نباشند هم! وظیفه محرم نویدکیا، اینجاست که خاص می‌شود! و اینجاست که سپاهان، یعنی حریری، یعنی یاوری! یعنی رحیمی و تابش و یعنی آواز تاج و نی کسایی و تار شهناز و مکمل همه، یعنی زاینده‌رود! حتی وقتی خشکش می‌خواهند! حتی وقتی به گاوخونی پیوندش می‌زنند! که زاینده‌رود، رود زندگی‌ها و مظهر زنده بودن است!

کو سانتر، کو سانترگری؟
دوم- از هرچه بگذریم، از تک‌تک گل‌های چهارگانه سپاهان، نه می‌توان گذشت و عبور کرد و نه باید که چنین کرد! قصه پر از تماشای گل‌های اول و چهارم سپاهان یک جور باید پردازش شود و گل‌های دوم و سوم، جور دیگری! چنانچه حق فوتبال سپاهان را ادا باید کرد، باید از حرکت پا به توپ محمدرضا حسینی از سمت راست به وسط زمین گفت و از شوت خیره‌کننده‌اش که تمام خیره‌سری‌های یک توپ سرکش را در خود داشت!
گل سوم و چهارم بازی را سجاد شهباززاده زد! سجاد، چه خواسته و چه ناخواسته دو نوع گل زد و دو تمام‌کنندگی را مقابل چشمان همه عرضه داشت! گل اول او- گل سوم سپاهان- باز هم همان شوت خیره‌سر را از فاصله‌ای نزدیک به تماشا گذارد! از میان یک دیوار گوشتی با قلدری عبور کردن! گل چهارم سپاهان، شیوه‌اش، زمان‌شناسی‌اش، جاگیری‌اش و مثل فنر باز و بسته شدنش «تالی» نداشت!

آقای نویدکیا
تیمی که سرزنی «قدر» دارد به قدرت استنلی، چه لازم دارد برای پادشاهی در ۱۸ قدم حریف؟ دو بک-گوش ارسالگر! دو سانترکننده! مهارت صد در صدی در بازی از کناره‌ها! پس بسم‌الله... چرا معطلید؟ 

استقلال علیه استقلال
هدف عوض شده است

سوم- وارد بازی‌های خاص استقلال نمی‌شویم که تا همین چندی پیش «خیال» می‌کرد خنجر از پشت می‌خورد و از دست نادوستان! با پیشرفت مسائل و تبدیلشان به مشکلات لاینحل، باید تصور کنیم که دنبال خنجرها را، نه  در بیرون که در داخل باید گرفت! 
اینجاست که مسئله‌ها لاینحل به نظر می‌رسند و دردسرها بدل می‌شوند به میگرن‌های داغان‌کننده! یعنی آنکه استقلال دنبال دردسر می‌چرخد! یعنی استقلال، سرش درد می‌کند برای مسئله‌دار زیستن! استقلال بازی دارد! یک بازی با شهرخودرو که از بازی‌های «نوع سوم» محسوب می‌شود ولی در تمرین، مشغول است به خودزنی! داستانی که فرشید اسماعیلی را در متن خود قرار داد، از کجا و چگونه و بر پایه کدام ضرورت کلید خورد و بیخ پیدا کرد که حالا یک «دمل» شده باشد؟! دمل چرکین و عفونی که برای کنده شدنش، باید دست به‌کار به تیغ مرهم شد! از یک سو بریدن و دور انداختن، از سوی دیگر تیمار و زخم‌های ناسور را تحمل کردن! چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
ترس از ترسیدن بی‌جا
حتی خود محمود فکری هم بازی خورده است! حتی مردی که قرار بود جز از خدا، از هیچ کس نترسد، حالا هم خودش باید بترسد و دارد می‌ترسد و هم همه را دچار بیم و آینده‌ترسی کرده است! چرا چنین شد؟ فکری دلدار، چرا پردلی را فراموش کرده است؟ نق چرا؟

تراکتور و عاقبت به خیری
منصوریان و ...

چهارم- وارد بازی‌های خانگی تراکتور نمی‌شویم که چهار دیواری است و اختیاری! و نیز هر کسی هم از ظن خود می‌شود یار من! پس در کمال صبوری، بی‌صبرانه حوصله می‌کنیم تا هر جا و هر قدر که طول بکشد! که تا ریشه در آب است، امید ثمری هست! و تا تراکتور هست، امید ایجاد یک قطب سهندی و سبلانی در فوتبال، آرزویی است بایسته! تراکتور تیمی دارد بزرگ ولی نساخته و نپرداخته! که باید هم از حیث مدیریت و هم از سایر حیث‌ها، کارش را خودش و نه هیچ‌کس دیگری به‌سامان کند! 
اخیراً آقای زنوزی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد برای تراکتور بار فراهم کرده و فقط اندکی هم باید اصول مدیریت تیمداری را مراعات کند، یک پرده از دلایل امیدهای واهی‌شونده را رو کرد! با این امید که کارها بهتر شود و ایام به کام! و اما تدبیر داهیانه اخیر:
...معرفی حقوقدانی خبره فوتبال به معادل معاونی یا بلکه هم مشاور ورزشی باشگاه: مرد نام‌آشنا «هوشنگ نصیرزاده»!  اگر اشتباه نکنم فاتح نبرد با استوکس و برنده شکایت علیه فرانسوی ۸۰۰ هزار دلاری! که می‌توانست شر ویلموتس را هم به خودش برگرداند!

و اما مسئلتاً
۱- حقوقدان فوتبال یعنی که؟ و چگونه پدیدآوری می‌شود؟ در دایره کارآفرینی یا شاغل‌سازی؟
۲- معاون یا مشاور ورزشی چگونه گزیده می‌شود؟ مردی که لگد به ماتحت گربه هم نزده آیا قوی‌تر نیست؟

...و اما منصوریان
داش علی! وقتی به هر دستی که دراز می‌شود، دست می‌دهی و لبیک می‌گویی و دغدغه نام و عنوان خودت را یا اصلاً نداری یا کم داری و مهمش نمی‌دانی، همین هم می‌شود! ارزان‌فروشی همه جا خوب است، الا این جور جاها! گرانفروشی همه جا بد است مگر در همین یک مورد: قدر خودت را دانستن! خودکرده را تدبیر نیست!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • Arf IR ۱۴:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۳
    سپاس از توجهتون به زاینده رود. اصفهان و زاینده رود متعلق به کل ایران اند نباید نسبت به خشک کردن تاریخی زاینده بی تفاوت باشیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

قهرمان جام ملت‌های فوتسال آسیا؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی