نظرسنجی

قهرمان جام ملت‌های فوتسال آسیا؟
دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۷
۰ |
۵
آبادان، ساخته شده خدایی
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

اهواز هم فوتبالی دارد خودویژه! اما گویا دیار کارون، کم و بیشهایی دارد با تفاوتهای بارز نسبت به نحوه بازی بهمنشیریان! در اهواز هم همه چیز را حول محور توپ و بازی با توپ می‌بینی، ولی با استیلی دیگر! خشونتش دیگر است.

خبرورزشیاردشیر لارودی؛ یکم- فرق تیمی را که «امیرخان» خوب ساختهاش کرده و در کار پرداخت آن هنوز باید کارها انجام بدهد، با تیم نفت آبادان در یک، دو و سه حرف است: تیم گلگهر را باید ساخت که به این خوبی بازی کند، ولی نفتیهای آبادانی «ساختگی» نیستند! فرق فوتبال برزیل با بقیه جهان نیز در همین است: برزیلی‌ها، ساختگی خداداده دارند! فی‌الذات و بالذات، ساخته می‌شوند و پرداخته هم! و مگر آبادان، برزیل ایران نیست؟ و مگر در سال ۱۹۷۷ ماریو زاگالو مربی تیم ملی کویت، پس از باختن به ایران، در کویت -سال‌های قدرقدرتی کویت هم بود- و راهیابی تسجیل شده تیم ایران به جام جهانی‌ ۷۸ آرژانتین، نگفته بود که شما برزیل آسیایید؟ پس چرا در ویژه بودن فوتبال برزیل شک دارید؟
همین بچه‌های آبادانی تیم آبادان را نگاه کنید، مگر این نیست که جور دیگری و طور بهتری بازی می‌کنند، به ویژه با توپ! حرف از طالب ریکانی نیست فقط که ساکی، اهل‌شاخه، شریعت‌زاده، ناصری، زواری، غبیشاوی، و حتی خالقی‌فر که شمالی است ولی جنوبی‌تر از هر جنوبیای پا به توپ می‌شود و عاشقانه به توپ پا نمی‌زند، پایش را با توپ مسح می‌کند!
آقای زنگنه، خوش به حالت که این تیم نفت را داری ولی قدرش را نمی‌دانی! آقای وزیر، شما که از فوتبال لذت نمی‌بری، پس چه لذتی می‌بری؟

مناعت طبع، عزت نفس
دوم- بدترین بلایی که بر سر هر بازیکنی میتوان درآورد، این نیست که بازیاش ندهی‌؛ یا قراردادش را نصف کنی و یا جوری تمرینش بدهی که حسرت تیم ملی رفتن تا آخر عمر بازیگریاش، بر سینه‌اش بماند! اینها همه بد است و دردناک است، ولی آن دردی را ندارد که وقتی با عزت نفس کسی بازی کنی! وقتی به کرامت کسی کم‌محلی و بی‌محلی کنی! جوری تحویلش بگیری که خودش هم خودش را به جا نیاورد! که خیال کند: ...غرض وجهیست کاندر جیب آید که ورزش را نمی‌پاید بقایی!
این یک قلم، از جانب هرکسی و از ناحیه همه کسان تا چه رسد به ناکسان، باید حریم حرمت و غیرقابل ورود شناخته شود! جایی که جنابان جدیدالوروده‌ها بازیکنان خود را- به مثابه فرزندان معنوی خویش- زیر پوشش اخلاق‌مداری و زیر چتر کرامت و عزت نفس، قرار نمی‌دهند، کارها خراب می‌شود! بی‌دلیل نیست که مقرارت حرفهای شدن و حرفهای زیستن، یک کتابچه ۲۰۰ صفخهای را شامل میشود! برای آنکه هرکه نخواهد و هرکه هم خواست نتواند، یواشکی سبیل یک نفر را چرب کند که این به آنها که دلخواه اوست «برسد» که این رسیدگی نیست بلکه باز شدن لای در اضمحلال است! که گفته‌اند: گوشت تنت را بخور، منت قصاب بی‌مروت را نکش! العاقل را اشارتی!!

از کلوپ شنا تا فولاد
نقش نکونام

سوم- در بازی نفت آبادان، همه چیز خودبخودی است! و همه چیزهای منحصر به‌خود، قابل تبدیل به این شکل یا آن شکل است! هر کاری که با توپ سر و کاری داشته باشد، در بازی آبادان راحت راه میافتد، راحت پیش می‌رود و راحت به ثمر می‌نشیند! مثلاً مربیگری! هرکس که توپ‌باز باشد و بازی با توپ را دوست بدارد، افکار زیباپسندش در فوتبال بچه‌های آبادان راحت جا می‌افتد! مثل سیروس پورموسوی در همین روزها! که کاری سخت را بر خود آسان کرده است! کار کردن در خوزستان، همیشه همین‌طور است! 
اهواز هم فوتبالی دارد خودویژه! اما گویا دیار کارون، کم و بیشهایی دارد با تفاوتهای بارز نسبت به نحوه بازی بهمنشیریان! در اهواز هم همه چیز را حول محور توپ و بازی با توپ می‌بینی، ولی با استیلی دیگر! خشونتش دیگر است! تکنیکش هم! شوت زدنش و دریبل‌هایش! اهوازی‌ها، تعریف خاص خود را دارند! در همه موارد و اصول بازی! نکونام، در روزگاری که همه به دنبال «قاتل بروس لی»‌اند، در شرایطی که همدوره‌های او و پیشکسوتهای او، خود را سرگرم کردهاند به پرتقال‌فروشی، کارش را درست پیش می‌برد! درست و هدفمند! فولاد اهواز، کم‌کم دارد وارد فازی می‌شود که جنوب اهواز را تداعی کند! فولاد به شکل غیرمحسوسی، «نیروی» اهواز را به یاد می‌آورد و کلوپ شنا را در ذهن دورپرواز پیرمردان و پیرزنان اهل فوتبال جان می‌دهد! هنوز البته، گنجاپور، محراب، افتخاری، حلوایی، ندارد و حسن اعلم و حسین کمایی و محمد صادقی هم! ولی از کهنه و نو تیم تماشاداری ساخته شده! دست جواد نکونام درد نکند که با کولیبالی، یاد توپ‌زنی و سرزدنهای غلام شیدایی را زنده می‌کند! چه سرزنی بود!

چیزهای چیز!
* داوری- خدا پیغمبری در حال بهتر شدن است! در کار بیکلکتر شدن! داوران همیشه خوب بودهاند، حرفی که داشتیم به نحوه داوری برمیگشت! حالا زبانی دارند که دراز نیست ولی مشترک هست و یگانه هم! یک بام و یک هوا! نه یک بام و چندگانگی!
*تراکتور- نمی‌دانیم خوش بدانیمش یا ناخوش بخوانیمش! تراکتور همچنان چندین چراغ دارد ولی در روشنایی گام برنمیدارد و این نمی‌دانیم که چگونه ترجیحی است و چرا؟
* باز هم تراکتور- جناب زنوزی، این چه چیزی است که تراکتور را از چاله به چاه می‌خواهد؟ البته که چهاردیواری است و اختیاری ولی...!  در چهاردیواری هم به کسی حق «چیز کاری» یعنی بارگیری به خرج صاحبخانه را می‌دهند! منظورم را انداختم؟
* مددی را می‌پسندیم! دست‌کم اینکه، از آمدگان و رفتگان این چند وقت اخیر، بهتر است و خیلی هم! ولی به این مرد خوب هم باید هرازگاهی یک سری زد و چند «چیز» کوچک را یادآور شد:
اولین چیز اینکه: ...آقای فکری، زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد! فکری باید بداند که این قاعده شامل او هم می‌شود! همان‌طور که فرهاد نیز مشمولش شد!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

قهرمان جام ملت‌های فوتسال آسیا؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی