خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- پرسپولیس سعی مبذولی به کار میبندد که بگوید: ...من نه آن تیمی هستم که همگان میپندارند! من نه آن تیمی هستم که میتوانم! دلیل پرسپولیس برای این خود کمبینی، یک واقعیت است اما واقعیتی از جنس بهانه! پرسپولیس، نبودن بشار رسن را بدجوری عامل ضعف میپندارد! پرسپولیس یادش رفته است که هیچ بازیکنی از «تیم» بزرگتر نیست و بشار رسن، بازیکنی بود و هست که از او بهتر بسیار دیدهایم! بسیار دیدهایم روزهای دشواری را که پرسپولیس بر تمام دشواریها، از جمله غیبت «بشار» فائق آمده و بر اساس قدرت تیم که بالاتر از هر قدرتی است، به توفیق دست یافته! پرسپولیس، حتی در روزگاری که علی دایی، کریم باقری و مهرداد میناوند را روانه بوندسلیگا کرده بود، هم قهرمان ایران میشد و هم حسن شیرمحمدی و رضا شاهرودی را لباس لژیونری بر تنشان کرده بود! پس چگونه است که حالا «رسن» غیر قابل جانشین میشود؟
یا علی بگو و بلند شو
دوم- پرسپولیس با نگاه وارونهاش به واقعیت ماجرای رسن، در حال حل یک مشکل نوپدید بود که ناگهان خبر مصادره شدن ساختمان باشگاه مثل بمب میترکد! پرسپولیس در کار هضم این اتفاق آخری است که متوجه میشود، سعدی شیرازی که استاد سخن است پیش از اینکه چنین بلایی بر سرش نازل شود در همین باره گفته است:
رقم بر خود به نادانی کشیدی/ که کمدان را به صحبت برگزیدی!
پرسپولیس، البته هم صحبتهای ناشی و کمدان و فاقد هر نوع علم و تجربه در مدیریت باشگاه و تیم را، خودش برنگزید و انتخاب نکرد! به جای پرسپولیس که اتفاقاً چنتهاش از همصحبتهای دانا هم پر بود، یکسری آدمهای دیگر از جنس نخود هر آش که خود را صاحب تصمیم میدیدند و به جای پرسپولیس یارکشی کردند، کردند اینکه کردند و باز هم خواهند کرد ندانمکاریهای به مراتب بزرگتری را که «قُرم، قُرم» آن در راه است!
مزید اطلاع همه کسانی که خیال میکنند، مرگ یک بار و شیون هم یک بار، باید به استحضار برسانیم که خرابکاری حضرات انتصخابی، حالا حالاها ادامه دارد! این خرابکاران از آن خرابکارانند! بند که میکنند، ولش نمیکنند! هنوز دعواهای دلاری و ارزی با بودیمیر و کالدرون و چه بسا نفرات دیگری هم در راه است! که هر دم از این باغ بری میرسد...
یحیی باید یک «یا علی» بگوید و زانو کرده قد علم کند! یحیای نشسته با پریشان خاطری در کنار زمین، یاران خود را میبیند که افتادهاند! و تیم افتاده، بازی برده را از دست میدهد و 2 امتیاز بسیار تعیینکننده را میبازد!
به سبک حاجمحمود، به سلیقه فکری
سوم- استقلال، نازیبا ولی برنده بازی میکند! فکری، راه خودش را میرود! و الا او هم به سندروم «راه رفتن کبک» دچار میشد و تمام حالات یک بازنده را به خود میگرفت! حاجمحمود اما سعی نکرد شفر باشد، یا استراماچونی و یا هر مربی مقبول و مطلوب دیگری که مهر تأییدش هم از سوی هواداران، به سینهاش خورده باشد! فکری، میتوانست قالب عوض کند و فکری نبودن را بپذیرد، ولی بعدش چه؟ فکری جور دیگری مگر میتوانست تبدیل شود به یک مربی فانتزیباز یا یک مربی تاکتیکباد؟ البته با مدعای تاکتیکبلدی ولاغیر و دیگر هیچ؟ او این همه اشتباهات را مرتکب نشد! به سبک و با سیاق خودش زندگیاش را دنبال کرد و با زبان بیزبانی که قابل فهمتر از گویش هم بود، فوتبال دونده، فوتبال درگیرانه، فوتبال احساسی و عاطفی خودش را جلو برد! حاجمحمود ریسک نکرد! بازی ریسکی آن بازی اقتباسی که خود فکری هم با اُخت و جفت و جور نبود! فوتبال فکری، مدافعانی دارد مستقر در جای خویش! هافبکهایی رونده و کارگر با مهاجمانی که حواسشان هست تا حوادث مشغولشان نکند! مهاجمانی که باید فشار آوردن را خوب بلد باشند، اگر چه اینکه چندان هم به فشار و پرسینگ روی نمیآورند!
در بازی مطلوب و بیمه شده آقای فکری، مهدی قایدی هم میتواند در تیم حل شود و در بازی بیشتر بیاثر و کمثمر خط حمله به چشم نخورد! به حدی که واجبالتعویض بشود و تا جایی که ارسلان مطهری هم و آرش رضاپور و فرشید اسماعیلی هم به روی نیمکت نقل مکان کنند! در بازی فکری- ظاهراً با شباهتهایی به تیمهای امیر قلعهنویی و از جمله همین گلگهر معروف- مهم این است که گل زده شود، چندی گل مهم است نه «چونی» آن! بازی را باید برد ولو اگر معلوم نشد که چرا!
و استقلال دارد میبرد و دارد برنده بازی میکند! استقلال، امروز با یک تیم مثل خودش- که فوتبال را پرزحمت و زحمتکشانه بازی میکند- آلومینیوم اراک بازی دارد! بازی کردن یا بازی نکردن هر کسی هم مسئلهای نیست! مهم تیم استقلال است و اضافه کردن سه امتیاز دیگر روی امتیازهای قبلیاش!
سپاهان؛ یک گام به پیش، دو گام به پس
چهارم- از «بازی باز» محمود فکری گفتیم- دیدیم و گفتیم- از وابسته شدن بچههای پرسپولیس به یحیی گلمحمدی و از اینکه «رسن» رفت آن هم در پستی که کریم باقریها را دید که آمدند و رفتند، استیلیها و مهدویکیاها که آمدند و رفتند و علی کریمی که بوندسلیگا را حیران کرد و بایرن را به آتش مهرش کشید و او هم رفت! ولی پرسپولیس هست و خواهد بود! ققنوسوار! سر برآورده از خاکستر پرهای خویش!
چند خطی هم بگوییم از سپاهان که یک قدم به پیش برمیدارد و یک قدم و گاه حتی دو قدم به عقب! مثل همین بازی هفته هشتم که 3 گل زد به ماشینسازی و 3 گل هم خورد از خودش اما توسط ماشینسازی! سپاهان تا به کی این روند و این روش را ادامه میدهد؟ بیثباتی و عدم استحکام دفاعی، تا به کی و تا به کجا؟ 11 گل خورده آیا زیاد نیست؟ منتظر جواب نویدکیا هستیم و علیرضا مرزبان! این پرسپولیس، چهار مساوی دارد و همانطور که همه میدانید، دو بازی آخرش را با دو تساوی تمام کرد، آیا برای سپاهان، این جدول پر و خالی معنای ویژهای دارد یا نه! باقالی به چند من!
اما پرسپولیس! روز 22 دیماه به جنگ بزرگ فوتبال ایرانی میرود و ماقبلش مسابقه امروز که هم هدف است و هم وسیله! یحیی، بهانه رسن را ندارد! قبول داریم مدیریت بد، مثل رفیق بد، بیخ گلوی تیم را چسبیده است عینهو دوالپا، ولی باید از شر این نااهلیها رها شد! باید رها شد! لیگ آسیای دیگری در راه است! عیسی آلکثیر هم خواهد رسید! جای رسن پر شده است! همین حالا هم پر شده است!