خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- نگرانیم، نگران روز ۱۰ اسفندیم! میترسیم اتفاقی که باید، رخ ندهد! بیمناکیم که ۴ سال آینده هم نظیر چهار سالی که گذشت بگذرد! بدون هیچ تغییری! بدون هیچ تفاوتی! بدون آنکه آب از آب تکان بخورد!
از اینکه باز هم باید شاهد همین تفکر فاقد فکر باشیم، از اینکه باید دوباره ببینیم سیل بلیهها و آوار بهمنها را و نظاره کنیم شکستهای مکرر در مکرر فوتبال را، در واقع به جان آمدهایم! با همه صاحبکسوتان همداستانیم! با همه پیشکسوتان همنظریم! با همه کسانی که درد پیشرفت را بر تن و بر سینه خود دارند موافقیم که حق ما، نه این است که به واسطه ناشیگری و نابلدی عدهای کوچکاندیش و عدهای اندکخواه به ما حقنه شده است!
عزت فوتبال در تاخت و تاز
دوم- ما نیز در زمره کسانی هستیم که باور قلبی داریم، فوتبال ایران جایگاهی دارد رفیعتر! پایگاهی دارد عظیمتر! که یقین داریم اگر دست از سر این فوتبال همه چیزدار و پر از قابلیت و سزاوار هر نوع پیشرفتی، بردارند، آن میشود که در مخیله واقعنگران و حقیقتپنداران نیز نمیگنجد!
فوتبال باید از شر تفکر فاجعهانگیز خلاص شود! فوتبال باید نه فقط از حضور آدمهای کوچکاندیش، بلکه از کوچکاندیشی که آدمهای خاص و مخصوص به خودش را هم «تولید» میکند و پرورش میدهد، خلاص شود! از شر تفکری که بسطش، موجب مصادره فدراسیون فوتبال میشود و گسترشش، باشگاههای بزرگ و کوچک ما را از حرکت در مسیر بزرگی باز میدارد! بازدارندگی پر از خشونت! بازدارندگی سرشار از زورگویی!
نگران روز «۱۰ اسفند»یم! نگران روزی هستیم که مبادا اتفاقات اخیر را پادار و پابرجا کند! نگران مسلط شدن اراده فاقد شعوری که فوتبال را «فوت و بال» میداند!
وظیفه ازلی پرسپولیس
ماندگاری پرسپولیس
سوم- بازی کردن در روزهای نگرانی، ویژگیهای خود را دارد! هم ترش است و هم شیرین! هم شور است و هم نمکین! در مجموع، از نوع خوشایندی برخوردار که ویژه همین روزهاست! روزهای نگرانی! روزهای تعلیقی و روزهای معلق بودن!
مثل روزهای کرونایی! مثل روزهایی که امیدی از سر باور به فردا داریم!
حق بیباوری نداری! حق بدباوری هم نداری! اعتماد به خود باید سرشار باشد! اعتماد به نفس باید در همه حال باشد! مثلاً امروز، مثلاً در نمایش پیکارجویانهای که یک سرش پرسپولیس است با تمام باور به خودی که دارد و سپاهان با همه نیازی که باید به ایجاد تفکری بلندپروازانه دارد! پرواز بلندی که بارها دیدهایم نوشکردگان از زایندهرود را به حرکت در اوج درآورده است! حرکتی که از سپاهان میسزد!
سپاهان زنده به زایندهرود
سپاهان و عطش تشنگی
چهارم- هم پرسپولیس دورهای قبلاً تکرار نشده را تجربه میکند و هم سپاهان باید صفای صفاهانی و نصف جهان را به یادها بیاورد! بحث فوتبال نیست که نیاز به زندگی کردن است! نه زنده بودن که زندگانی را رونق بخشیدن!
پرسپولیس و یحیی گل محمدیاش که از ارکان پرسپولیس امروزی به شمار میرود، باید راه حلی برای خروج از راهی که بنبستآفرینان فوتبال در پی بسط آنند، بیابد! راه عبور و رمز عبور! مگر میشود خانه فوتبال و باشگاه فوتبال را مصادره کنند! همین تفکر را باید ورچید!
سپاهان نیز گریزی جز ناگزیری مأموریتش ندارد! باید خروشید مثل زایندهرود! باید بیمحابا و شجاعدل و توفنده بود، مثل زایندهرود! سپاهان و صفاهان و هر چه اصفهانی است و بویی و رنگی خودویژه دارد، وقتی همانی هستند که هستند که لبی تر شده و گلویی تازه کرده از زایندهرود دارند!
سپاهان، باید زاینده باشد! بخشنده باشد! سخی و روان و سرخوش، سرانداز دلمست و دلپاک باشد! فوتبال سپاهان باید اینچنین باشد! همه چیز سپاهان باید سپاهانی- یعنی زایندهرودی- باشد! کوشش دو نفره یحیی و محرم، باید بدل شود به تلاش همه سرخجامگان و همه زردپوشان! شهرآوردی ورای علائق شهری! شهرآوردی در دایره ملی! یک نبرد کلاسیک! یک کلاس بازی برتر!
و حرف آخر، اول و آخر
در روزگاری دشوار، فوتبال میکنیم! در روزگاری سخت زندگی میکنیم! برای زندگی، همه روزه میرزمیم!
یک روز با کرونا، روز دیگر- و همه روزهای خدا- با تحجر، با دگماندیشی، با متحجران و با دُگماتیسم اندیشگی نبردی بیامان داریم! نباید مجال برنده شدن را از دست بدهیم! مبادا زیبا نباشیم!