خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- تکلیفمان با خودمان هم معلوم نیست! دست راستی هستیم، نه! دست چپی هم نیستیم، به ضرس قاطع هم نیستیم، پس چهکارهایم؟ حلیم حاجعباس را هم میزنیم و آش مشداکبر را میخوریم! تکلیفمان با خودمان معلوم نیست! به این مورد و آن موارد هم مربوط نمیشود که التقاطیگری در خون ماست! شیره جان ماست! و از پیششرطهای الزامآور خلق شدن ما و الا، همان بالا، دور و بر درخت سیب یا انجیر، حالا حالاها میپلکیم!
همین دربی و شهرآورد! چقدر گفتیم، چقدر خواهش کردیم، چقدر استغانه نمودیم که این بازی را بیخیالش شوید! بذارید مردم لذتش را ببرن! بذارید این حرفهای صد من یه قاز را، دم کوزه و به سیاق گذشتهها آبشو بخورید! این یک بار را اوقات تلخی نکنید و بینی و بینالله، بازی هم که خیلی خوب پیش رفت! بازیکنان- و مربیان هم- بهتر از همیشه مراعات کردند اصول بازی «فیر» را ولی به محض آنکه داور سوت پایان بازی را کشید، انگار نه انگار که بازی چقدر شاهانه بود! مخالفخوانها شروع کردند به ابوعطا خواندن! گلمحمدی، چشمها را بست و دهان را باز کرد و پنبه همه را زد! یحیی دروغ نمیگفت ولی خروس بیمحل...!
حاجمحمود سرکیف بود! و خنده خنده به کارهای کرده و ناکردهاش صلوات فرستاد! و حرف آخر: شما که خوب بودید، ولش کنید اصلاً!
فوتبال در همه حال مظلوم
دوم- نوبت رسیده است گویا به دایههای مهربانتر از مادر! میدان را خالی کردهاند برای «ترکتازی» بهانهگیران حرفهای، آنهم چه جور هم حرفهای! به هر دو گلر،گیر میدهند! پنبه هر چهار، پنج، شش دفاع داخل زمین را میزنند! از خجالت هافبکها- که خجالت کشیدن هم داشت بازی یکی، دو، سه نفرشان- درآمدند و آشی پختند برای هرکس که فرصت گلی را خراب کرد یا اصلاً صاحب بخت گل نشد! و اما بعد!
این بازی خوب بود یا نبود؟ این فوتبال، درجه ممتاز به حساب میآمد یا نمیآمد؟ اصول واقعاً اصیل «من خوب بازی میکنم تو هم خوب بازی کن، هر که بهتر بود برنده» رعایت شد یا نشد؟ پس دیگر اینهمه زخم زبان چرا؟ هر دقیقه بازی نه اما هر 4، 5 دقیقه یک بار، یک صحنه تماشایی، خلق و پدیدار شد یا نه؟ پرسپولیس در این شهرآورد- که نودوچهارمین بود- فوتبال بهروزتری را بازی کرد یا برابر اولسان هیوندای در فینال لیگ آسیا؟ و استقلال، مگر با همین کلاس فوتبال، سزاوار و شایستگی رسیدن به فینال قارهکهن را ندارد؟
الکساندر نوری، درباره سطح بازی و ارزش نمایشی مسابقهای که هر کسی یک سنگ و لگدی به سویش پرت میکند، چه گفته است؟ ما باید حرف شما را قبول کنیم یا ارزیابی ایرانی- آلمانی را؟ و ما- یعنی حتی توی منفیباف هم- چرا به عقل خودمان و به دیدههای خودمان پشت کنیم؟ عقل ما و چشم ما، ارزیابیاش چنین بود و هست: یکی از سه بازی برتر فوتبال ایران!
خانه تکانی در فوتبال
حق با یحیی بود!
سوم- سخنان یحیی گلمحمدی، تلخ بود! ترش بود! گس و بدمزه هم بود، ولی درست بود! ولی واقعیت داشت! ولی ریشه در نیزار و شورهزار و مرداب و باتلاق فوتبال هم داشت! میتوان بر سر زمان این «بازگویی» یحیی را به چالش کشید! میتوان از خویشتن نداری آقای سرمربی گلایهمند بود و او را به تحمل باز هم بیشتری دعوت کرد اما هر آنچه گلمحمدی گفت، هیچ حاجت به حجتآوریهای ساده و پیچیده ندارد!
توقعات کمتوقعانه یحیی، حداقلی بود و به نداشتن اقل دانش مدیریت و هنر تیمداری راه میبرد که نزد همه کسانی که با اسم پرطمطراق مدیر، رئیس، آمر، عامل، هیئت رئیسه، هیئتمدیره و... آمدند و مزید دردسرهای پیشین شدند! در واقع یحیی، صبوری بیش از اندازه هم داشت! در واقع یحیی، به زیا پرسپولیس حوصله هم به خرج داده است! و متأسفانه:
زمین شوره، سنبل نیارد!
در او تخم و عمل ضایع مگردان!
همه مدیران فرمایشی که در دسته نامدیران طبقهبندی میشوند، باید نباشند! در هر جای فوتبال ایران! چه از لیگ 2 چه از لیگ برتر! شب عید است، 10 اسفند نزدیک است! فوتبال ایران باید که تن بدهد به یک خانهتکانی اساسی و ریشهای! روندگان بروند تا آیندگان بیایند! با عشق و علم و با کاردانی!
دلایل سرکشی برای رحمتی
چهارم- نمیدانیم مهدی رحمتی چه حالی داشت در پایان بازی شهرخودرو با نفت مسجدسلیمان! گمان هم نمیزنیم که او، چگونه با خودش جنگید تا به لشکر شکستخوردهاش چیزی نگوید، ولی...
ولی الان را وقت مناسی میدانیم تا بگوییم: ...سید، به همین دلیل بود که دوستان- و نه دوستنمایان بیدست و پا- نه به تو که به همه توصیه میکنند، اول مشق و بعداً امتحان! 20 سال سردار تیم ملی بودن، منجر نمیشود به اینکه در دایره مربیگری شاگردی ناکرده معلمی را بتوان با توفیق همراه کرد! سیدمهدی، هنوز هم دیر نیست! تیم «کادرت» را جور بچین!
تحولپیشگان
ماجرای پرحادثه و اکشندار و حتی یکی دو مناسبت دیگر وادارمان میکند تا بگوییم: ...صد براوو به سیروس پورموسوی در نفت آبادان!... واقعاً پایدار باشی و برقرار هم آقای محمد ربیعی! دست مریزاد و کارت درست مجتبیخان حسینی! و البته درباره محرم نویدکیا، از ته دل منتظریم که وارد صف تحولپیشگان بشود! رحمان رضایی را هم در همین سری ارزیابی میکنیم و وحید فاضلی را که دارد کمحوصلهها را علیه خودش، دانشش و سبک کارش برمیخیزاند!