خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- و حالا ما اگر به جای خاقانی بودیم و دوستدار فوتبال و هوادار استقلال، چگونه به عبرتاندوزی می پرداختیم؟ اگر ما بخواهیم، حال و روز استقلال را در قالب یکی از قوالب شعری درآوریم و مثل خاقانی که از هر کنگره دیوان مدائن، پندی نو و نکتهای تازه به آیندگان آموخت، در صدد برآییم که رفتار و کردار حضرات مدیرعاملهای پیشین و پسین استقلال را تعریف کنیم- فقط اینان را شرح بدهیم- از کدامین صنعت باید استفاده کرد؟
احمد مددی را مرد سلیمالنفسی یافته ایم! نه ادعایی در مدیریت دارد! نه خودش را مادرزاد مدیر میداند! و نه از این قبیل باد و بروتها به کله اش راه میدهد! با اینهمه، ملاحظه کنید با دو تصمیم نسنجیده، دچار چه دردسری شد و چگونه انگار آب به لانه مورچگان ریخته باشد، در آستانه بازیهای مهم با نساجی که یک- صفر از عهده اش برآمد و سپاهان و استقلال که قهرمانی در نیمفصل را ممکن می کند، خود را در معرض هزار حرف و حدیث و هزار تفسیر قرار میدهد! یک نفر هم نبود که محل مشورت مدیرعامل استقلال واقع شود و بگوید:
...نانت کم بود، آبت کم بود، سهمیهبندی کردن غذا را از کجای مدیریتت درآورده بودی که خود را به این همه ماجرای حالا، حالاها دنباله دار گرفتار کردی؟
دردسرسازی برای مربیان
دوم- فوتبالینکاری مدیران استقلال که کار دانشنامههای همه فن حریف را در دایره فوتبال می کند، از سال ۲۴ را دربر می گیرد! سال ۲۴ که استقلال به نام دوچرخهسواران، راهاندازی شد! سپس به اولین قهرمانی و اولین ستاره آسیایی استقلال رسید و بعد به دومین ستاره!
در راستای اتفاقات این روزی، باید به پروسه انتخاب مربی تیم استقلال نگاهی سرسری انداخت! و این مهم را از دوره وینفرد شفر، استراماچونی، فرهاد مجیدی و بالاخره محمود فکری به شرح درآورد!
سرفصل دیگر باید بپردازد به استخدام بازیکنان در هتل! مزایای این مهم، بسیار زیادند و دنباله دارند- و هنوز هم دامن گیرند- و به عنوان یک راز، حاوی شگردها و فنون مدیریتی نو و تازه خلق اند! تا جایی که قراردادهایی بسته اند که مرغ پخته خنده اش میگیرد!
بازیکن صاحب قرارداد، مجبور شده عقد قرارداد کند به دو برابر قیمت و بازیکن هست که... مراجعه کنید به فوتبالینکاری استقلال یا کتاب آبی که شاهکارش در مورد صرفه جویی در هزینه ناهار، به راستی که در ادبیات ورزش جهان بدیل ندارد و بینظیر است: هر وعده یک جور غذا و هر غذا بسته به پست بازیکن، وزن مشخص و معلومی دارد؟ (پانوشت- مرد حسابی، که برای دخالت، شام و صبحانه و ناهار تیم را عرصه صرفهجویی قرار دادی؟)
درسنامه، دستنامه
سوم- کتاب آبی استقلال درس های مدیریت بر تمام تیمهای آبیپوش را شامل میشود و در واقع «درسنامهای» است که میتواند در قطع «دستنامه» مورد استفاده همه جایی پیدا کند! هم در سفر، هم در حضر! هم در تمرین و هم در مسابقه! هم در خانه حریف و هم در خانه خود!
اصولی مثل چگونه تمرین کنیم، چگونه تمرین نکنیم، چگونه تیم خود را عاصی کنیم و چگونه کاپیتان خود را در موقعیت اعتراض قرار دهیم! چگونه کاری باید کرد که زود به عذرخواهی پرداخت! چگونه و چگونه و چگونه!
حتی میتوان به چند و چون قهرهای بدون آشتی شفر، استراماچونی، مجیدی و گله و شکایتهای همهجانبه محمود فکری اشاره کرد که با این همه، میبرد و نمیبازد و پیشکسوتانی نظیر آقای قلعهنویی را از کانون توجهات بایسته دور کرده و به حاشیه امن دوری از فاز قهرمانی هم اشاره نمود! این کتاب آبی، میتواند واجد سرفصل های ویژه تری هم باشد! یک فصل این است: چگونه کاری کنیم که در روزهای قبل از روبهرو شدن با سپاهان- آنهم سپاهان تجدید سازمان کرده و تیم متفاوتی شده- همه استقلال را و اکثریت مطلق استقلالیهای دوآتشه را که قهرمانی را حق خود می دانند، دچار تردید و بیم کرد و این سؤال را مطرح نمود: نسبت میان این کارها، با مدیریت علمی، تجربه، بدون علم و فاقد تجربه کدام است؟ از کجا به این نتیجه رسیدید که نوبت چوب لای چرخ استقلال گذاشتن، آنهم به این وضع و این حال است! فوتبالینکاری آبی، یا درسنامه استقلال، به خودی خود، پرده از اسرار شکستهای ۷، ۸ ساله اخیر این تیم برمی دارد! دلایل سپردن کارهای مهم به دست بیتجربههای چهارچوب مدیریت ورزش و فوتبال را پیش روی همه قرار می دهد!
به راستی که حیف است اینهمه رمز و راز که هرکدامش حاصل و نتیجه چند سال کار را به باد فنا میدهد، نامکشوف بماند و سینه به سینه منتقل نشود!
از همه این حرفها گذشته، چرا یک نفر پیدا نمیشود تا بگوید تقسیمبندی بازیکنان و مدیران و روبهروی هم قراردادن بازیکنان و مدیران، چه فایدهای دارد؟
راه حل پر از دردسر قناعت و صرفه جویی در ناهار و شام، آنهم در تیمی که یک بازیکنش ۱۴، ۱۵ میلیارد در طی سال میگیرد، کجا کفاف دهد به مستی ما؟
زمین تمرین ناجور، ناصاف، دور از وزن و شأن و اعتبار تیم استقلال، چه پیامدهای روانی دارد؟ محمود فکری با شمایان کلنجار برود یا بازیکنان را صاحب روحیهای ستیزنده و جنگاورانه بکند؟ با کدام همفکری؟ با کدام همراهی؟ با کدام همیاری؟
۱۰ اسفند
مردی که برای راهبری فوتبال میآید، نباید از مردمان گنجشک روزی، نباید از میان ندیدهها، نباید از دنیانادیده ها، نباید از کسانی باشد که از بزرگی میترسد! نباید مردی باشد که از بزرگان بیم دارد! رئیس فدراسیون فوتبال، هم برنامه ای میخواهد که جامعالاطراف باشد! و همتیمی داشته باشد که که بزرگاندیش باشند! یک بزرگ برای فدراسیون بزرگ!