خبرورزشی - در هفتهای که تمام نتایج منتظره هم به شکلی رقم خوردند که غیرمنتظرهاش باید نامید، یک اتفاق ساده که رخ داد میتواند منشأ و دلیل سرگرفتن یک گفتوگوی حتی طولانی و «سریالی» باشد!
سؤال از ما، جواب از احمد نوراللهی، مردی که نصف راه را برای ایفای نقش در قالب یک مهاجم نوک دوم و یک هافبک تمامکننده، رفته است! و اما آنچه که میخواهیم از زبان او بشنویم: ...چه شد که در بازی برابر پیکان که ۱۰ نفره هم دفاع میکرد و با روش «۵-۵» سعی در بستن تمام راهها به روی سیاهپوشان پرسپولیس داشت، یورش به قلب دفاع حریف و «هل» دادن توپ به زدن یکی از مهمترین گلهای لیگ بیستم ممکن شد، آنهم توسط همین احمدخان نوراللهی؟
جواب این است: جاگیری! بله، جاگیری! در مسیر درست توپ بودن! فضای مقابل دروازهبان حریف و دفاع آخر حریف را مال خود کردن! «در طلایی» را باز کردن و از این در، با نهایت دقت استفاده کردن!
دوباره تکرار میکنیم: جاگیری! و حمله به توپ در لحظه درست ومناسب!
خستگی زودهنگام
از امید عالیشاه هم میپرسیم: پاسی که در دقیقه ۵۳، پس از فرار از دیواره دفاعی حریف فرستادی از کدام ویژگی برخوردار بود که گل کردنش برای نوراللهی، آسانترین واکنش تکنیکی و مهارتی بود؟ عالیشاه که از دقیقه ۶۲، ۶۳، سخت خسته- ولی نه مانده- مینمود، مگر مرد ۹۰ دقیقه نیست؟ جناب عالیشاه، لیگ به هفته پانزدهم رسید و شما وسط زمین نفسنفس میزنی؟ چرا؟ مگر خودت را بازیکن تکنیکی و پاسور و بازیساز نمیدانی؟ چرا شما نباید تمام ۹۰ دقیقه، کامل و تمامعیار در خدمت تیم باشی؟ چرا باید از بازی خارجت کنند تا پرسپولیس دچار افت حرکتی نشود؟ عالیشاه باید بشار رسن را به فراموشی بسپارد یا خاطرهاش را زنده کند؟
گل خوردن پرسپولیس
پرسپولیس باید خودش را زیر ذرهبین بگذارد تا کم و کاستها را زودتر از حریف بشناسد! ولی شوتی که هافبک پیکان به تیر دروازه کوبید، نیازی به استفاده از دوربین و نزدیکبین نداشت! هافبکهای پرسپولیس اشتباه خود را مرتکب شدند و پیکان گل را زد! حالا اگر توپ با پیکان سر ناسازگاری داشت، این یک مسئله دیگر است! قرار هم نیست در همه بازیها این قبیل شوت زدنها به گل منجر نشود!
سیدجلال هم سیادت و جلال و شکوه لحظههای ویژه بازیاش را به رخ کشید آنجا که اجازه نداد دفاع پرسپولیس مثل دربی ۹۴ از زاویه باز مانده گل بخورد! این دو امتیاز اضافی، را باید به شخص کاپیتان سیدجلال داد! یادش به خیر، روزی که قرار بود «حسینی جوان» را که تازه به پرسپولیس آمده، به علی پروین نشان دهند که در یک اشتباه لپی، بهجای سیدجلال دفاع وسط تیم ذوبآهن را معرفی کردند! پروین که بهت زده بود، گفت: ...ولی من اون یکی را خواستم! اونی که بچه شماله! و سیدجلال، نزدیک ۱۷، ۱۸ سال دیگر دارد بازی میکند! به نام خودش و با کیفیت اعلای فوتبال خودش!
۱۰ اسفند
کشوری داریم که ۸۴ میلیون نفر نفوس دارد! فوتبالی داریم که ۷۰ میلیون هوادار و طرفدار دارد! قرار است برای این فوتبال پرجمعیت با انتخابات رئیس انتخاب کنند! ما نه، آنها! ما نه، از ما بهتران! راه برای آن کار دیگر کردن باز است! چشمان ما و همه آنها که به «ما میتوانیم» در فوتبال اعتقاد دارند، آب نمیخورد!
یعنی آب از «سرِ» چشمه گلآلود است! خدا عاقبت این ۴، ۵ سال آینده را ختم به خیر کند! خدا خودش کاری کند!
خبری نیست، خبری هست
اینکه از آقای قلعهنویی و از آقای مجید جلالی خبر نمیرسد یا کم میرسد، ربطی دارد به نحوه بازیهای تیمشان! در گلگهر، گلزن تیم کاری از پیش نمیبرد، در نساجی خبری از بازی فیزیکی و دائم در حال تکل زدن نیست!
مربیان دارند جا عوض میکنند یا نه، اتفاق دیگری در حال رخ دادن است! جوانها در حال بیشتر شدنند یا میانسالان، احساس پیری و سیری میکنند؟ هرچه هست، مبارک پروسهای در حال استارت خوردن است! تفکرات سنتی در حال رنگ باختن است! شجاعت و پردلی همهگیر و اپیدمی میشود!
ماجرای استقلال را همگان دانند، چون همه چیز را همگان دانند! محمود فکری، به اندازه کافی گرفتاری دارد و خودش را هم گرفتار میکند، رؤسا باری بر دوش او نگذارند! و هواداران هم! کار به جایی رسیده است که آواز درست را جای دیگری باید شنید!