خبرورزشی - رضا جوکار؛ اگر اتفاق خاصی نیفتد آندره استراماچونی بعد از ۱۸ ماه دوری از فوتبال قرار است هدایت تیمی در قطر را به عهده بگیرد. تیمی که احتمال الغرافه قطر خواهد بود. اما استرا که در تمام طول این مدت از عشقش به استقلال و هواداران آبی میگفت تا آخرین روز قراردادش با استقلال بیکار ماند تا غرامت تمام روزهایی که در این تیم حضور نداشت را بگیرد و همچنان با قلبهای آبی از هوادارانی که از او قدیس ساخته بودند، دلربایی کند.
این حکایت مردی است که شاید خودش هم تصور نمیکرد بعد از ناکامی در جمهوری چک و یونان و اخراج از دو باشگاه، سر از فوتبال ایران دربیاورد. مردی که بعد از اخراج از اسپارتاپراگ دو سال تمام خانهنشین بود و بعد با قراردادی دو ساله هدایت آبیهای تهران را بر عهده گرفت تا رؤیای هواداران این تیم را محقق کند.
اما او هرگز به اندازه یکهزارم قلبهای مجازیاش عاشق استقلال و هواداران سینهچاکش نبود. هوادارانی که در ایران به شکلی حصار تقدیس دور او کشیده بودند که حتی شوخی داور یک مسابقه تلویزیونی با نام او را هم تاب نمیآوردند.
این داستان مربیای است که نیمی از عمر ۱۰ ساله مربیگیری خود را در خانه سپری کرده است. کسی که همیشه فرار را بر قرار ترجیح داده تا دلارهای مفت و بیدردسر را به جنگیدن ترجیح دهد.
شاید کمی دیر باشد اما هواداران آبی یک بار برای همیشه کلاه خود را قاضی کنند. حکایت عاشقی با کاسبی جمع نمیشود. استراماچونی میتواند نگاه حرفهای به این ماجرا داشته باشد و طبق قراردادی که با باشگاه استقلال بسته تا ریال آخر قراردادش را از این تیم مطالبه کند. اما کاش یک نفر به این جنتلمن(!) ایتالیایی بگوید این بساط قلب و قلببازی و بازی با قلب هواداران را یک بار برای همیشه جمع کند. او برای آنچه در ذهنش است مقصد مناسبی انتخاب کرده است؛ فوتبال قطر، پولهای نفتی مفت و مدیران عجول. عجب پکیج جذابی!