مهدی یکتا؛ لطفا با خواندن تیتر این مطلب تعجب نکنید! کشتی یک بحث کاملا تخصصی و فنی است که باید در خصوص آن با سند و مدرک صحبت کرد نه به صورت احساسی.
نگارنده به عنوان یه علاقمند کشتی و کسی که از مسابقات جهانی ۱۹۸۵ بوداپست این رقابتها را دنبال میکنم، نکاتی را یادآوری میکنم که شاید تاکنون به هر دلیلی در رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری کشورمان بدان پرداخته نشده است؛
۱- کشتی آزاد کنونی برخلاف ادعای واهی و باور غلط جامعه ورزشی ما اصلا متعلق به ایران نیست و اولین بار توسط «صائیم بیک اریکان» ترکیه ای (سرمربی تیم ملی کشتی آزاد ایران در دو المپیک ۱۹۴۸ لندن و ۱۹۵۲ هلسینکی) وارد کشورمان شد. بنابراین باید اول این باور غلط را اصلاح کرد تا همه چیز از زیر بنا درست شود.
پرسش قابل تامل از مدعیان پرتعداد جمله «کشتی متعلق به ایران است» این است که مجموع طلاهای ما در المپیک ها (مرجع اصلی تمامیورزش ها) چه تعداد بوده؟ ۶ طلای آزاد و ۴ طلای فرنگی!
آیا با این تعداد مدال طلا در کل تاریخ حضور ایران در المپیک ها میتوان ادعا کرد کشتی همچون جودو در ژاپن، تکواندو در کره جنوبی و... به ما تعلق دارد؟!
۲- کشتی آزاد ایران نیاز به مربی خارجی دارد چون یک رشته وارداتی است؛ درست مثل فوتبال!
همان طوری که ترکیه (صادر کننده کشتی نوین و آزاد کنونی به ایران) یوری شاهمرادف مربی افسانه ای شوروی سابق را برای اصلاح و پیشرفت کشتی خود استخدام کرد ما هم باید مربی خارجی بیاوریم. با احترام به غلام محمدی، منصور برزگر، عباس حاج کناری، محسن کاوه و علیرضا دبیر و ... و حتی رسول خادم باید گفت با این مربیان ایرانی شاید سال ها در حسرت طلای المپیک بمانیم.
مربیانی که به جای اتخاذ تاکتیک و استراتژی مناسب (به علاوه تمرینات مدرن و بدنسازی روز کشتی) کنار تشک فریاد میکشند «رضا کشتی بگیر! رضا کشتی بگیر!» نمیتوانند این بار سنگین را به مقصد برسانند کمااینکه تاکنون هم نتوانسته اند.
۳- البته مربیان استثنایی و عاشقی همچون حبیب الله بلور (با استفاده از شاهنامه خوانی و مسائل روحی و روانی و انگیزشی) یا محمد بنا (با همان مشخصات مرحوم بلور) بوده و هستند که عملکرد قابل قبولی به جای گذاشته اند اما این افراد استثناء بوده اند.
کشتی ایران در آزاد و فرنگی به لطف استعدادهای خودجوش و نوابغ خودساخته ای همچون موحد و سوریان به مدال های خوشرنگی دست یافته است اما در کسب این عناوین مربیان ایرانی همان قدر نقش داشته اند که من و شما داشته ایم!
۴- حالا علیرضا دبیر که پس از سال ها حضور در شورای شهر به ریاست فدراسیون رسیده ممکن است از فردا با یک مصاحبه حماسی و احساسی وعده ۴ سال دیگر را بدهد یا اینکه خودش هم به تقلید از رسول خادم با یک دست چند هندوانه را برداشته و سرمربیگری تیم ملی را هم عهده دارشود (!) اما درد کشتی ما دقیقا همین جاست.
درد کشتی ما آنجایی است که غلامرضا محمدی پس از حذف دردناک محمد حسین محمدیان و مرتضی قیاسی میگوید: «در هیچ وزنی قرعه به ما روی خوش نشان نداد. البته تمرکز ما روی آن بود که بچهها خوب کشتی بگیرند و همه زحماتمان را کشیدیم و تلاشمان را کردیم. فکر میکنم لیاقت این تیم بیشتر از دو مدال بود، حداقل ما باید سه مدال کسب میکردیم و یکی از آن مدال ها باید زرد رنگ میشد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.»
درد کشتی ما همین صحبت های غیرفنی و نادرست بزرگان کشتی ماست که در المپیک حرف از قرعه میزنند. وقتی دیگر بهانه ای دم دستی به نام ناداوری باقی نمانده است! متأسفانه مصاحبه درمورد قرعه بد فقط و فقط بر زبان مربیان ایرانی جاری میشود بدون آن که حرفی از اشتباهات فنی، بدنسازی نادرست یا دانش اندک خودمان زده شود.
این در حالی است که سرگئی بلاگلازوف با دو طلای المپیک و ۶ مدال طلای جهانی در کشور کوچیک سن مارینو (نه سن ماریوی گزارشگر معروف مسابقات کشتی!) مربیگری میکند و اولین مدال تاریخ این کشور در رشته کشتی را بدست میآورد یا اینکه کسی نمیداند آرسن فادزایف با ۲ طلای المپیک و ۶ عنوان قهرمانی جهان کجاست؟ همین طور جان اسمیت نابغه تاریخ کشتی آمریکا و جهان که هم اکنون بی ادعا سرمربی تیم دانشگاه اوکلاهماست!
نکته قابل تامل؛ سرمربی تیم کشتی آزاد روسیه جامبولات تدیف که تا به حال (منهای امسال) دو بار این کشور را قهرمان المپیک کرده زمان کشتی خودش فقط یک بار در سال ۱۹۹۳ قهرمان اروپا شده بود اما الان همه بزرگان کشتی روسیه گوش به فرمانش هستند. چرا؟ چون کارش را بلد است و فقط به خاطرات قدیمیقهرمانی خودش تکیه نداده است. تدیف و تدیف ها در سیستم درست و اصولی ورزش روسیه تربیت شده و سال ها زحمت کشیده است تا سرمربی پرافتخارترین کشور تاریخ در رشته کشتی شود.
او در یک ورزش سیستماتیک آموحته است که کشتی نیاز به تمرینات علمی و به روز دارد و آنالیز حریفان بخش مهمی از کار مربیان این رشته به ویژه در مسابقات جهانی و المپیک است.
۵- برای کسانی که خالق واژه های کوچه بازاری و عامیانه «خدا قوت پهلوان» یا «شیر مادر و نان پدر حلالت» به رغم اشتباهات فراوان در خواندن اسامی قهرمانان، اطلاعات کم در شناخت فنون و کشتی گیران و سن ماریو خواندن کشور (جمهوری) سن مارینو میشود گزارشگر محبوب چه میتوان گفت و نوشت؟
در همین ایران ده ها جوان کشتی شناس و مطلع هستند که میتوانند به جای نقالی، کشتی گزارش کنند اما راهی برای ورود به عرصه گزارشگری یا اجرای مسابقات کشتی پیدا نمیکنند یا اینکه اجازه ورود از آنها سلب شده است.
برهمین اساس هم قهرمانان یا نوجوانان و جوانان علاقمند به کشتی به جای آموزش، یادگیری و درس گرفتن از توانایی، مهارت، شگرد و فنون ناب بزرگان کشتی در المپیک و مسابقات جهانی باید واژه «شیر مادر و نان پدر حلالت» را در هر کشتی بارها برای یک زیرگیری ساده یا خیمه زدن معمولی و هُل دادن حریف به بیرون از سوی کشتی گیران ایرانی بشنوند و حفظ کنند!
۶- باری دوستان، تا زمانی که کشتی ما دست این آدم هاست باید هم دست به دعا برداریم، ببازیم، اشک بریزیم و حسرت روس ها، آمریکایی ها، کوبایی ها و ... را بخوریم.
پی نوشت: تصورش را بکنید حسن یزدانی به جای تمرین با مربیان ایرانی با امثال جامبولات تدیف (یکی از تحسین کنندگان همیشگی پهلوان جویباری) کار میکرد. حتم بدانید ۳ مرتبه متوالی به دیوید تیلور آمریکایی نمیباخت و رنگ مدال او در المپیک توکیو تغییر میکرد. شاید هم این قهرمان خوش اخلاق و ارزشمند مجبور نمیشد با دیدن مربیان فعلی خود با لگد دق و دلی خودش را بر سر صندلی های بینوای سالن مسابقات کشتی المپیک خالی کند. باور کنید!