آرتین زهرابی؛ وقتی مصاحبه یکی از مربیان سابق باشگاه پرسپولیس درباره طلب ۶۵ میلیونی تومانی اش را خواندیم یاد حرفهای ناصر ابراهیمی افتادیم.
ابراهیمیسالهاست که در فوتبال حضور ندارد اما همچنان یک چک ۱۵ میلیونی پرسپولیس را بر اساس ادعایی که کرده در اختیار دارد.
وضعیت بسیاری از تیمها بهتر از پرسپولیس نیست؛ نمونه اش استقلال که بدهیهای انباشته دارد یا باشگاه تراکتور که آنقدر بدهی به بازیکنان خارجی دارد که حساب و کتابش از دست خیلیها در رفته است!
خبرهای آزاردهنده دیگری هم این روزها به وفور میخوانیم؛ اینکه باشگاههای صنعتی (دقت کنید به صنعتی بودن آنها) برای خرید در فصل نقل و انتقالات به بازیکنان پیشنهادهای ۱۵ یا ۲۰ میلیاردی میدهند! عجیب است که وضع صنعت در کشور ما هیچ تعریفی ندارد و بسیاری از کارخانهها و مراکز صنعتی، تعطیل یا نیمه تعطیل هستند؛ آن وقت به فوتبال که میرسیم، فلان باشگاه صنعتی مشغول ریخت و پاش در نقل و انتقالات فوتبال میشود. خب اگر وضعیت صنایع تا این اندازه خوب است؛ چرا مشکل صنعت کشور را حل و فصل نمیکنند؟
قیمت بازیکنان فوتبال و ستارههای واقعی در یک کلام کم نیست؛ بنابراین بحث ما در نقل و انتقالات، مقدار پولی نیست که به بازیکنان میدهند اما ماجرای اصلی این است که باشگاههای ما درآمدزا نیستند و در این بلبشوی اقتصادی، مراکز صنعتی باید بیشتر هوای کار را داشته باشند تا این گونه برای خریدهای خود گشاده دستی نکنند.
بازیکنان فوتبال ما به ضرب و زور، از باشگاهها پول نمیگیرند اما وقتی برای یک بازیکن پا به سن گذاشته و نسبتا معمولی پیشنهادهای ۲۰ میلیاردی وجود دارد، بنابراین یک جای کار ایراد دارد؛ یا این بازیکنان واقعا همین قدر میارزند، یا باشگاههای ما زیادی پولدار شده اند که این طور گشاده دستی و ولخرجی میکنند. تازه، هیچ کس هم از آنها نباید سوال کند از کورههای کارخانههایشان، چقدر ریال و دلار به بیرون پرتاب میشود که بازار فوتبال را قبضه کرده اند؟
باشگاههای ایرانی اگر درآمدزا بودند و فوتبال در کشورمان اساسا پدیده ای زیان ده نبود، امروز تیم قهرمان ایران که برای پنجمین بار متوالی جام گرفته، طبعا معطل پرداخت ۶۵ میلیون تومان به یک طلبکار چندین ساله نبود. نمیدانیم بالاخره یک روز باشگاههای ایران محل و چگونگی سودآور شدن خود را به رسانهها لو میدهند تا سرانجام متوجه شویم این حجم از نقدینگی چطور سر از فوتبال ایران در آورده است؟