کارلوس کیروش پس از خروج از ایران و ترک تیم ملی، سرمربی دو تیم ملی در جهان فوتبال شد. اولی کلمبیا و دومی هم مصر؛ اما باین همه هنوز عده‌ای هستند که بدشان نمی‌آید سر به سر او بگذارند.
حسن روشن پیشکسوت استقلال، وقتی می‌خواهد مسائل امروز تیمش را تحلیل کند، می‌گوید؛ «خسرو حیدری پسر خوبی است اما این برای مربی بودن کافی نیست. باید قبل از انتخاب مربی ایرانی جلسه می‌گذاشتند چند مربی ایرانی می‌آوردند ببینند چه کسی می‌تواند به سیستم ساپینتو کمک کند ضمن اینکه من فکر می‌کنم ساپینتو از کیروش خط می‌گیرد به همین دلیل به خسرو بازی نمی‌دهد و از او مشاوره نمیگیرد، همان‌طور که مورایس دیگر هموطن کیروش هم اجازه نداد در کادرفنی‌اش مربی ایرانی باشد. این دو مربی پرتغالی هستند و از کیروش خط می‌گیرند.»
خط گرفتن مربیانی مانند مواریس و ساپینتو و حرف هایی از این دست، ما را به یاد بازی های گل کوچک در محلات می‌اندازد! یعنی چه این دو مربی از کیروش خط می‌گیرند؟ مگر اینجا مهد کودک است که این طور همه چیز را با حقارت، تحلیل و تفسیر میکنند؟
کیروش اگر خیلی هنر داشته باشد، می‌رود باغچه خودش را بیل میزند؛ او چه کار دارد با مورایس و ساپینتو؟
نمی‌دانیم بعضی ها تا چه اندازه به تحقیر شدن (و همه چیز را با حقارت نگاه کردن) عادت کرده اند، اما دستیاران مورینیو و فرگوسن آنقدر بچه نیستند تا فوتبال حرفه ای را با جام آموزشگاه ها در مدارس اشتباه بگیرند.
دست از این تحلیل های عجیب و غریب بردارید؛ واقعا زشت است و برای شخصیت فوتبال ایران هم خوبیت ندارد.
