به گزارش خبرورزشی، سفر شبانهی نراتزوری، از خیابانهای بارانخوردهی تورین تا واپسین پیچهای بزرگراه A4، تنها یک مسیر فیزیکی نبود؛ مسیری بود از امید به یقین، از چشمانتظاری به آرامش. در حالیکه بازیکنان اینتر پیروزی خود را در هوایی طوفانی جشن میگرفتند، نگاهها به ورزشگاه مارادونا دوخته شده بود؛ جایی که تساوی ناپولی در واپسین دقایق، یکباره جدول را تغییر داد. سیمونه اینزاگی که گمان میبرد رؤیای اسکودتو به خاطرهای دور تبدیل شده، حالا بار دیگر آن را لمس میکند – بیآنکه فریاد بزند، بیآنکه وعده بدهد. اینتر بازمیگردد، بیسروصدا و پیوسته. و اضطراب؟ حالا شاید جای دیگری خانه کرده باشد.
اینتر در راه بازگشت به آپیانو، تساوی ۲-۲ ناپولی را دنبال کرد / روحیه تیم در بالاترین سطح قرار دارد
دیشب، هنگام عبور از خیابان افسانهای فیلادلفیا، نور تلویزیونهایی که در داخل اتوبوس روشن بودند، فضای درون را در هالهای از روشنی فرو برده بود. بر بدنهی اتوبوس، نوشتهی بزرگ «اینتر» با غرور خودنمایی میکرد. بازی از ورزشگاه مارادونا در حال پخش بود؛ هنوز نیمهی نخست جریان داشت، اما بهترین لحظات برای کاروانی که به سوی میلان بازمیگشت، در راه بودند. سفر نراتزوریها در بزرگراه A4، با چشمانی دوخته به دیدار ناپولی و جنوا، پایانبخش هفتهای شگفتانگیز بود؛ هفتهای برای دلهایی نیرومند و شیفتگان حماسه. این نیز، همانند همیشه، به تابخوردنی میان احساسات مبدل شد؛ چراکه فصل چنین میگذرد: چه در ایتالیا و چه در اروپا، اینتر با شتابی خیرهکننده از رنج به وجد، از افسردگی به سرخوشی میرسد. تماشای رقبا، همزمان با بازگشت شاگردان اینزاگی از تورین، تا لحظهای سرنوشتساز ادامه یافت؛ ضربهی سر وازکز که میتواند نقشهی جدول را در دو هفتهی پایانی دگرگون سازد. در آن لحظه، تنها بیست کیلومتر تا آپیانو مانده بود؛ همانجایی که شنبه با امید ترک شده بود و اکنون با حلاوت پیروزی بازمیگشتند. زمانی که بازیکنان اندکی پیش از ساعت ۲۳ از اتوبوس پیاده شدند، نیک میدانستند که تنها یک نفس با ناپولی فاصله دارند. حتی در لیگ نیز، تعقیبی که پیشتر ناممکن مینمود، اکنون واقعیتی روشن بود. از همینرو، روحیهی خوب تیم، که پیشتر با پیروزی حماسی برابر بارسلونا در اوج قرار داشت، بیش از پیش تقویت شده بود.
چه سفری
دیروز نراتزوریها نخستین نشانههای تغییر باد در ناپل را هنگامی دیدند که صحنهی برخورد توپ با مِرِت و گل تساوی ۱-۱ را بر مانیتور اتوبوس مشاهده کردند. گل دوم ناپولی، که توسط راسپادوری به ثمر رسید، نیز امید را از آنان نگرفت؛ نه از اعضای کادر فنی که همواره ردیفهای جلویی را اشغال میکنند، و نه از بازیکنانی که همچون هر سفر معمولی، در انتهای اتوبوس نشسته بودند. همگی دریافته بودند که با جنوایی فراتر از حد انتظار روبهرو شدهاند و بهدرستی میدانستند که شگفتی در راه است؛ و چنین نیز شد. تساوی ۲-۲ با شادمانی کوچکی همراه بود، خوددار و متین؛ چراکه همگان در اینتر میدانند که ماشه هنوز در دستان کونتهی سابق است. با این حال، اکنون فشار بر صدرنشین افزوده شده است؛ تیمی که تنها با یک امتیاز پیشی دارد. بیش از آنکه حسرت امتیازهای از کفرفته خورده شود، از چهارشنبه در آپیانو تمرکز بر بُعد روانی بازیها خواهد بود.
اضطراب در جای دیگر
پیش از سوار شدن به اتوبوس، در سالن مطبوعاتی ورزشگاه گرانده تورینو، اینزاگی با رضایت از پیروزی ۰-۲ تیمش زیر بارانی سیلآسا سخن میگفت. زمانی که سیمونه از سری آ و لیگ قهرمانان، از تورینو و پاریس سخن میگفت، لُبوتکا در ورزشگاه مارادونا مصدوم شد. نخستین نشانهها از دوردستها فرا رسیدند؛ سرمربی نراتزوری بهمحض خروج از سالن مطبوعات، از مصدومیت بازیساز تیم کونته و سپس گل لوکاکو آگاه شد. در تورین، اینزاگی با خطی از دفتر یادداشتش، چند وظیفه را حذف کرده بود: استراحت دادن به رزمندگان نبرد بارسلونا، تمرین دادن مناسب تیم دوم اینتر، و از همه مهمتر، پرهیز از هرگونه آسیب احتمالی در زمین گلآلود. اما انتظار نداشت که ناگهان خط دیگری افزوده شود: رسیدن به فاصلهی یک امتیازی از ناپولی و بازگشت به رؤیای اسکودتو. به هر روی، او تأیید تازهای یافت بر اینکه تیم دومش نیز میتواند با آرامش، تا پایان راه همراهش باشد؛ بیتوجه به آنچه در ناپل رخ دهد. خود گفته بود: «اسکودتو در دستان ما نیست، اما باید بازیهایی جدی و سرسخت مانند این ارائه دهیم و با آرامش و شادی تمرین کنیم تا به فینال لیگ قهرمانان برسیم؛ زیرا اضطراب به جایی نمیرسد.» و اکنون، اضطراب ممکن است در خانهای دیگر لانه کند.