سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۲
۰ |
۰

اسپورتینگ قهرمان شد، روبن آموریم تلخی منچستر را چشید!

اسپورتینگ قهرمان شد، روبن آموریم تلخی منچستر را چشید!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

چرا پذیرش هدایت منچستریونایتد در میانه فصل برای آموریم مأموریتی غیرممکن بود؟

به گزارش خبرورزشی، روبن آموریم بی‌تردید می‌توانست با حسرت به پرتغال نگاه کند؛ جایی که تیم سابقش، اسپورتینگ، بار دیگر قهرمان لیگ شد.

زمانی که منچستریونایتد در پاییز سراغ او رفت، واکنش اول آموریم این بود که فصل را در اسپورتینگ به پایان برساند. تیمش با سبک بازی او خو گرفته بود، به بردن عادت داشت و با ویکتور گیوکرش، یکی از خطرناک‌ترین گلزنان اروپا را در اختیار داشت.

گیوکرش شنبه گل سی‌ونهم خود در لیگ را زد — پنجاه‌وهفتمین گلش در ۴۹ بازی برای باشگاه و تیم ملی — تا اسپورتینگ با پیروزی برابر ویتوریا، دو امتیاز جلوتر از بنفیکا، سومین قهرمانی‌اش در پنج فصل اخیر را جشن بگیرد.

آموریم، در همین حال، باید با واقعیتی دیگر کنار می‌آمد: هدایت منچستریونایتد، یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های جهان، فرصتی نیست که هر روز تکرار شود. حالا او می‌کوشید طعم تلخ پانزدهمین شکست در شش ماه را با هیجان فینال لیگ اروپا توجیه کند.

در دوازده بازی اخیر، تنها بردهای یونایتد، پیروزی لحظه آخری مقابل لیون و دو برد مقابل اتلتیک بیلبائو بوده است. مشکل گلزنی پابرجاست، و از پایان ژانویه، تنها تیم‌های انگلیسی که شکست شان داده‌اند، لسترسیتی و ایپسویچ بوده‌اند.

هیچ معجزه‌ای در کار نیست، حتی اگر گاهی چنین به نظر برسد. ویتور پریرا در وولوز تحول ایجاد کرده و دیوید مویس اورتون را نجات داده تا آن‌ها بدون ترس از سقوط، با گودیسون پارک وداع کنند.

این‌ها موفقیت‌هایی با مأموریت‌های مشخص بودند: سر و سامان دادن به تیم، بالا بردن روحیه، و حفظ بقا. اما یونایتد از آموریم چیز بیشتری می‌خواست: بازگرداندن باشگاه به اوج، و دوباره هیجان‌زده کردن هواداران. شاید همین دلیل بود که ترجیح داد کارش را از تابستان آغاز کند.

اریک تن‌هاخ مربی بدی نبود. کارنامه‌اش پیش از یونایتد این را نشان می‌دهد. او تیم را ساختارمند کرده بود، هرچند به سطح مورد انتظار نرسید، و در اکتبر وقتش تمام شد.

رود فن‌نیستلروی در دوران کوتاه حضورش نشان داد که صدای تازه می‌تواند برای بازیکنان خسته، مؤثر باشد. اما مأموریت آموریم چیزی فراتر بود: ایجاد تحولی اساسی.

او که تنها مرجع موفقیتش اسپورتینگ بود، همان متد را با خود به یونایتد آورد. برخی بازیکنان سود بردند — برونو فرناندز دوباره درخشید، هری مگوایر و کاسمیرو جان تازه گرفتند، و میسون مانت جای خودش را پیدا کرد. اما نمونه‌های شکست هم هستند؛ از جمله مارکوس رشفورد که به حاشیه رفت.

آموریم پیش از ورود هشدار داده بود: "شاید اوضاع پیش از بهتر شدن، بدتر شود." و شاید حق با او بود. شاید بهتر بود صبر می‌کرد، پیش از آن‌که از نو بسازد.

لیگ برتر بی‌رحم است. حتی تیم‌های میانه جدول منابعی دارند که می‌توانند بازیکن و مربی از سراسر دنیا جذب کنند. آن‌ها با تحلیل‌های پیشرفته، ضعف‌ها را پیدا می‌کنند — از دروازه‌بان‌هایی که روی ارسال‌ها ضعیف‌اند تا مدافعان کناری‌ای که جای خالی می‌گذارند.

و در نهایت، این بازیکنان‌اند که سرنوشت را تعیین می‌کنند. با وجود تمرکز رسانه‌ای بر مربیان و تاکتیک‌ها، این حقیقت اغلب نادیده گرفته می‌شود.

داشتن یک رهبر درست حیاتی‌ست — کسی که لحن تیم را مشخص کند، فضا ایجاد کند، تاکتیک دقیق ارائه دهد، و انگیزه را بالا ببرد. اما بدون بازیکنان مناسب، همه این‌ها بی‌فایده‌اند — چه بازیکنانی متناسب با سیستم، چه بازیکنانی با کیفیت لازم. آموریم با تعهد کامل به سبک خودش آمد و همان را بر ترکیب فعلی یونایتد تحمیل کرد.

مقایسه با آنژه پستکوگلو بی‌ربط نیست؛ کسی که با سبکی از پیش شکل‌گرفته به تاتنهام آمد، و آن را روی بازیکنانی اجرا کرد که بسیاری از آن‌ها بازیکنان ذخیره یا آسیب‌دیده بودند.

اما مربیانی مثل پریرا یا مویس چنین ریسکی نمی‌کنند. آن‌ها تیم را محافظه‌کارانه‌تر می‌چینند، دفاع را تقویت می‌کنند و گل خوردن را سخت می‌کنند.

یونایتد و تاتنهام اما مسیر دیگری را انتخاب کرده‌اند. آن‌ها ساختار سنتی را شکسته‌اند، چون جاه‌طلبی‌شان نه بقا، بلکه سلطه و سرگرمی است.

و همین جاه‌طلبی باعث شده در برابر تیم‌های سازمان‌یافته، آسیب‌پذیر باشند — چون هنوز بازیکنان لازم را ندارند. حداقل نه همیشه. وقتی این دو تیم مقابل هم قرار بگیرند، احتمالاً بازی مهیجی در پیش خواهد بود.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی