جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۱
۰ |
۰

حمله جف پاول به توخل؛ این ازدواج اشتباه را تمام کنید!/ همین حالا از تیم ملی انگلیس اخراجش کنید

حمله جف پاول به توخل؛ این ازدواج اشتباه را تمام کنید!/ همین حالا از تیم ملی انگلیس اخراجش کنید
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

شکست خانگی انگلیس مقابل سنگال باعث شد هواداران فوتبال در انگلیس خواهان قطع همکاری با توخل شوند و حالا جف پاول منتقد سرشناس هم می نویسد همین حالا باید از شر این ازدواج اشتباه خلاص شد!

به گزارش خبرورزشی، جف پاول، نویسنده روزنامه دیلی‌میل از سرمربی تیم ملی انگلیس انتقاد کرد و نوشت؛ توخل فقط یک شکست‌خورده و بیش‌ازحد تبلیغ‌شده دیگر است و وقتش رسیده که برود!
شروع مطلب این منتقد، رویایی است؛
ماه‌عسل او اندکی بیشتر از پنجاه‌وپنج ساعتی طول کشید که بریتنی اسپیرز با دوست قدیمی‌اش از دوران مدرسه، جیسون الکساندر، ازدواج کرده بود. اما نه خیلی بیشتر.
جف پاول ادامه می دهد؛
هو کردن‌هایی که توماس توخل را پس از شکست بی‌رمق انگلیس مقابل سنگال از استادیوم سیتی گراند بدرقه کردند، بلندتر از اشک‌هایی بود که بریتنی را از مراسم ازدواج مستانه‌اش در کلیسای کوچک و افسانه‌ای در بلوار لاس‌وگاس تا دادگاه طلاق همراهی کرد. بریتنی اسپیرز دلیل کوتاه‌ترین ازدواج در تاریخ سلبریتی‌ها را «خیلی حوصله‌ام سر رفته بود» اعلام کرد. و همین جمله را می‌توان از زبان هواداران انگلیس شنید، تنها پس از چهار بازی از دوران حکمرانی «هر توخل».

نارضایتی‌ای که در هر بازی بیشتر می‌شد، پس از پیروزی لرزان و کم‌رمق برابر آندورا (با جمعیتی کمتر از ۸۳ هزار نفر) و سپس شکست ۳-۱ در خانه مقابل سنگالِ سرخوش، سرانجام به فریادی خشم‌آلود بدل شد.

در گذشته، مدت بیشتری طول می‌کشید تا هواداران پی ببرند که مربیان خارجیِ پرهزینه و بیش‌ از حدتبلیغ‌شده، انتخاب‌های اشتباهی بودند. اما این بار آن‌ها زودتر دریافته‌اند که این مربی آلمانی نیز مانند سون-گوران اریکسون سوئدی و فابیو کاپلو ایتالیایی، راه به جایی نخواهد برد. همان جایی که فوتبال انگلیس از سال ۱۹۶۶ در حسرت فتح دوباره‌اش مانده است.

اگر شرایط به همین روال ادامه یابد، پرسشی که هنوز کسی جرأت بیانش را ندارد، به‌زودی زمزمه خواهد شد: آیا فدراسیون فوتبال باید ضرر را بپذیرد و فردی دیگر – هر کسی که الهام‌بخش‌تر باشد – را برای نجات تیم در جام جهانی پیشِ رو برگزیند؟

پاسخ من: «بله. همین حالا.»

با توجه به واکنش انفجاری توخل پس از بازی مقابل سنگال نسبت به جود بلینگهام، به نظر می‌رسد خودش نیز بدش نمی‌آید که هرچه زودتر از فشار تلاش بی‌نتیجه برای دمیدن روح زندگی، انگیزه، بلندپروازی و شور به این جمع بی‌رمق از بازیکنان رهایی یابد. در واقع، نشانه‌ای از هرگونه حیات. کاری که نبودِ برنامه‌ریزی و سازماندهی نیز آن را دشوارتر کرده است.

نمی‌توان با ناامیدی‌اش نسبت به بلینگهام مخالفت کرد. پسری که قرار بود پرچمدار آینده فوتبال انگلیس باشد، اکنون در آستانه‌ی آن است که سرنوشتی مشابه دله الی پیدا کند – بازیکنی که امیدهای فراوانی برایش وجود داشت، اما سقوط کرد؛ در دام زرق‌وبرق شهرت زودرس، غرور بی‌مهار، شب‌نشینی‌های بی‌پایان و کلاب‌هایی که مرد را پیش از موعد فرسوده می‌کنند – همان‌طور که رئال مادرید نیز نگران آن است و تفریحگاه‌هایی آفتاب‌زده و لوکس که بدن‌های برنزه و بیکینی‌پوش در آن می‌درخشند، اما از نظر اخلاقی تهی‌اند.

هی، جود! به‌جای آن‌که به داور بگویی چطور کارش را انجام دهد، چطور است خودت کارت را درست انجام دهی؟ البته که تو تنها نیستی در این بیش‌ازحد تحسین‌شدن توسط رسانه‌هایی بیش‌ازحد چاپلوس. کایل واکر بیشتر از یک ساندویچ مانده در بقالی، تاریخ مصرفش گذشته. ستایش از دکلان رایس به‌عنوان یک بازیکن کلاس جهانی، توهمی است که از آن انتقال ۱۰۰ میلیون پوندی نشات گرفته است.

با این حال، این هری کین است که مورد سرزنش قرار می‌گیرد، در حالی که او همان یکی‌دو گل‌های انگلستان را می‌زند. به همین دلیل می‌توان درک کرد که چرا او نیز همراه دیگر بازیکنان به رد شدن گل بلینگهام در شب سه‌شنبه اعتراض کرد.

اما آن اعتراض، چیزی جز بهانه‌ای رقت‌انگیز و برخاسته از ناامیدی نبود. چرا که VAR به‌وضوح نشان داد که لوی کول‌ویل توپ را با بازوی بالایی‌اش هدایت کرده است.

هواداران فریاد می‌زنند: خون تازه بیاورید. در واقع، توخل همین کار را کرده است. او گروهی از جوانان را به تیم آورده، اما کمتر کسی از آن‌ها در این نمایش‌های بی‌ثمر موفق به درخشش شده است. البته که در غیاب برنامه‌ای مؤثر، درخشش کار ساده‌ای نیست.

توخل وقتی سرانجام به اینجا آمد، با کارنامه‌ای از موفقیت نسبی و تاییدهایی برای سبک مربیگری به‌ظاهر مبتکرانه‌اش وارد شد. اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از آن موفقیت‌ها در دوره‌های کوتاه‌مدت و از نتایج فوری بهره‌برداری از میراث مربیان قبلی به‌دست آمده‌اند.

قهرمانی‌اش در لیگ قهرمانان با چلسی، بیشتر تصویری بهتر از مدیریت فرانک لمپارد ارائه داد تا اینکه خودش را در قامت یک معمار فوتبال اثبات کند.

برخی از ما از همان ابتدا نسبت به این ازدواجِ بی‌میلانه توخل با انگلیس مشکوک بودیم. او آن‌قدر مردد بود که تا اندکی پیش از اولین بازی‌اش حتی حاضر نشد به این کشور نقل مکان کند. حتی پس از آن نیز ترجیح داد از خانه کار کند. و آنچه نشان داد دقیقاً همان چیزی بود که بسیاری از کارفرمایان هم دریافته‌اند: کار از خانه کار نمی‌کند. این سبک باعث می‌شود از واقعیت‌ها و تحولات روز دنیا عقب بمانی.

توخل شاگرد مکتب پرسینگ است. سبکی که بیش از یک دهه توسط پپ گواردیولا به‌عنوان منجی فوتبال ستایش شده. اما اکنون فوتبال جهانی از فلسفه مالکیت طولانی‌مدت توپ فاصله گرفته است.

فوتبال اسپانیا در آستانه تسلطی تازه بر جهان قرار دارد؛ با سبکی که در آن، بلافاصله پس از بازپس‌گیری توپ، ضدحمله‌ای سریع و تلاش‌ پیاپی برای گل آغاز می‌شود. همان سبکی که لوئیز انریکه، مربی بزرگ اسپانیایی، اخیراً با آن نخستین قهرمانی لیگ قهرمانان را برای پاری‌سن‌ژرمن – با همه پول‌هایش – به ارمغان آورد. کاری که توخل در دوران کوتاهش در پاریس از انجامش عاجز بود.

آیا «هر توماس» می‌تواند با دوران جدید سازگار شود؟ آیا بازیکنان انگلیس خواهند توانست از حس کاذب برتری‌شان بیدار شوند و به کاری سخت و تفکری عمیق – آنچه اکنون بیش از هر زمان دیگر نیاز است – روی آورند؟ تا اینجا که نشانه‌ای از آن دیده نمی‌شود.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی