سه‌شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۶
۰ |
۰

ستاره اینتر: حالا من قهرمانی در لیگ قهرمانان را می‌خواهم؛ کیوو، انرژی تازه‌ای آورده است/ دلم یک جشن در دریایی از هواداران می خواهد!

ستاره اینتر: حالا من قهرمانی در لیگ قهرمانان را می‌خواهم؛ کیوو، انرژی تازه‌ای آورده است/ دلم یک جشن در دریایی از هواداران می خواهد!
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

دنزل دامفریس در گفتگو با گاتزتا دلواسپرت از شروع دوباره اینتر برای قهرمانی در لیگ قهرمانان حرف می زند. برگردان فارسی این گفتگوی تازه را در خبرورزشی بخوانید...

به گزارش خبرورزشی، دنزل دامفریس، ساکسوفونیستی در سفر، در شهر موسیقی‌ست. هنوز در سیاتل، زادگاه راک بزرگ و جَزِ والا، ساز نزده، اما نخستین نغمه‌ها در سومین دیدار مرحله گروهی شنیده خواهند شد.

هلندی بلندبالا که دلبسته ساکسوفون است، به گروه بازگشته تا مقابل ریور بازی کند و اکنون در مرکز تمرینی آینده‌نگر تیم فوتبال آمریکایی سی‌هاکس – در سی دقیقه‌ای شهر – لب به سخن گشوده است.

دامفریس، پیش از هر چیز، حالتان چطور است؟ در دو دیدار نخست غایب بودید.

«بسیار خوبم، برای بازی با ریور آماده‌ام. پس از آخرین بازی‌ام با تیم ملی هلند، دچار مشکلات جسمی شدم و نخواستم ریسک کنم. پایان فصل همیشه با درد و فرسودگی همراه است.»

آیا این خستگی، ذهنی نیز بود؟

«نه، این بار کاملاً جسمی بود. البته طبیعی‌ست پس از آن‌چه گذشت، فشار روانی هم وجود داشته باشد، اما باید همواره پیام‌های بدن و ذهن را شنید. حالا همه‌چیز پشت سر گذاشته شده؛ می‌خواهم سهمی در تولد اینترِ تازه داشته باشم.»

این اینترِ جدید چگونه خواهد بود؟ چه چیزهایی در حال دگرگونی‌ست؟

«اکنون در مرحله‌ای گذار هستیم؛ این جام جهانی برای ما پایانی‌ست بر چیزی و آغاز فصل تازه‌ای. همین حالا هم مشخص است که کیوو مربی‌ای درخشان و دارای کادری کاردان است. تغییرات در راه‌اند. برای ما بازیکنان، دریافت انرژی و ایده‌های نو بسیار حیاتی‌ست. گمان می‌کنم مربی جدید از پس این کار برمی‌آید. دو هفته نخست تمرین عالی بود. بی‌صبرانه منتظر ادامه این ماجراجویی زیبا هستیم.»

گفتید ایده‌های تازه‌ای در کار است. دقیقاً چه ایده‌هایی؟

«هنوز در ابتدای مسیر هستیم، بنابراین این ایده‌ها دگرگونی بنیادینی در سبک بازی پدید نیاورده‌اند؛ بیشتر به اصلاحاتی در لحظاتی خاص محدود شده‌اند، مثلاً در میزان بلندیِ پرس. بیشتر نوعی تطبیق‌ است؛ ما طی چهار سال با اینزاگی سبکی موفق ساختیم. با مربی جدید نیز چنین خواهیم کرد، جزئیات را با او تنظیم می‌کنیم، مفاهیم نو را پی می‌گیریم. شاید کمی بالاتر بازی کنیم، اما فضای بسیار مثبتی حاکم است، زیرا کیوو در انتقال مفاهیم مهارت دارد: این انرژی نو و ذهنیت تازه از او نشئت می‌گیرد.»

آیا این روحیه تازه می‌تواند کابوس ماه گذشته را از ذهن‌ها پاک کند؟

«قهرمان نشدیم، با وجود آن‌که توانایی‌اش را داشتیم. این یک واقعیت است. پایان فصلی بدون جام، برای تیمی جاه‌طلب و قدرتمند مانند ما بسیار دشوار بود، زیرا اهداف روشنی داشتیم و تا آستانه تحققشان پیش رفتیم… اگر همین اکنون را بنگریم، آشکار است که هنوز از نظر روانی کاملاً بازیابی نشده‌ایم. اما طبیعی‌ست؛ ما انسانیم، نه فقط فوتبالیست. باید صادق بود: نمی‌توان تظاهر کرد که چیزی رخ نداده. اما می‌کوشیم با نگرشی مثبت گذشته را پشت سر بگذاریم. هیچ‌کس هرگز افتخار پوشیدن پیراهن یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های جهان را از دست نخواهد داد. انگیزهٔ آغاز دوباره از هر شکست نیرومندتر است.»

لائوتارو گفته بود که پس از فینال پنج روز سکوت کرد. شما چطور؟ چه مدت زمان برد تا دوباره زبان بگشایید؟

«خب، من اساساً پرحرفم، شاید حتی بیش از حد! دوستانم خوب می‌دانند… همان شب در مونیخ فوراً شروع کردم به حرف زدن درباره بازی، تمام شب را با دوستانم که آن‌جا بودند گفت‌وگو کردم: نیاز داشتم سبک شوم، باری از دوش بردارم. اما طبعاً به کسانی که شکست را به شیوه‌ای دیگر تجربه می‌کنند احترام می‌گذارم.»

پس از همه آن صحبت‌ها، بالاخره فهمیدید چه اتفاقی افتاد؟

«پذیرفتنش بسیار دشوار بود، اما یک فینال است: یا می‌بری یا می‌بازی. البته، ما به بدترین شکل باختیم، پنج بر صفر، و پی‌اس‌جی بهترین تیم میدان بود. آن روز، روز ما نبود. نتوانستیم آن‌چه همیشه در آن خبره‌ایم را نشان دهیم؛ در نبردهایی شکست خوردیم که معمولاً در آن‌ها آماده و قوی هستیم. باید آن را پذیرفت و از نو آغاز کرد. سال آینده فرصتی دیگر داریم و همه چیز برای تکرار فراهم است. حالا دنیا می‌داند اینتر توان رسیدن به فینال را دارد. گام بعدی اثبات این است که اینتر می‌تواند آن را ببرد. این آخرین گام، دشوارترین است، زیرا هنوز برخی تیم‌ها از ما جلوترند، اما گامی‌ست که می‌توانیم و می‌خواهیم برداریم. کافی‌ست به خاطر آوریم که در آغاز، هیچ‌کس ما را در فینال نمی‌دید، اما دوبار به آن رسیدیم. حال وقت آن است که برای قهرمانی بجنگیم.»

از دست دادن مربی پیشین، آن‌گونه ناگهانی، تا چه حد برایتان شوک‌آور بود؟

«برای من و دیگران بسیار دشوار بود. به اینزاگی دلبستگی زیادی داشتیم. من با او به اینتر آمدم. هرچه اینجا ساخته‌ام، با او بوده. چهار سال مثل یک خانواده بودیم. رفتنش پایان چرخه‌ای بود که فقط فوتبال نبود، بلکه زندگی بود. اما زندگی ادامه دارد و انگیزه‌های تازه‌ای در راه است. خوشحالم که اینزاگی ماجرای جدیدی یافته، اما ما نیز با شادمانی به پیش می‌رویم. اکنون مربی بزرگی داریم که برایش می‌جنگیم.»

شایعات دربارهٔ جدایی او – که هرگز تکذیب نشد – آیا بر آمادگی‌تان برای فینال اثر گذاشت؟

«نه، اما بدیهی‌ست آن‌ها را می‌خواندیم… زمزمه‌هایی می‌شنیدیم که در دل‌مان می‌ماند، اما هرگز در میان خود درباره‌اش حرف نمی‌زدیم، چون تمرکز کامل‌مان روی فینال بود. اطمینان می‌دهم که در ذهن‌مان فقط پی‌اس‌جی بود و بس.»

می‌دانید ممکن است در همین جام جهانی برابر تیم اینزاگی قرار بگیرید؟

«ما مقابل الهلال؟ فعلاً فقط به صعود فکر می‌کنیم، اما اگر چنین شود، جالب خواهد بود؛ همدیگر را خواهیم دید، اما به عنوان رقیب!»

وقتی قراردادتان را تمدید کردید، در شبکه‌های اجتماعی نوشتید «رؤیاهای نرآتزوری»… این رؤیاها چیستند؟

«رؤیای من برای اینتر ساده است: قهرمانی در لیگ قهرمانان، تنها چیزی که کم دارم. دلم می‌خواهد جام را به میلان بیاورم و در میان دریایی از هواداران جشن بگیرم، درست همان‌طور که ستاره دوم را جشن گرفتیم.»

چهره بی‌احساس‌تان (پوکر فیس) در میم‌های زیادی مشهور شده؛ محبوب‌ترین‌شان برایتان کدام است؟

«آن‌قدر زیاد بوده‌اند که یادم نمی‌ماند. یکی که در ذهنم مانده، این بود: “Denzel is not impressed”… چند روز پیش با دوستم درباره‌اش حرف می‌زدم و می‌گفتم: “چطور شد که من به میم زنده بدل شدم؟” من آدمی معمولی‌ام، کارهای معمولی می‌کنم، اما این موضوع برایم بامزه است. نکته این‌جاست که دو دنزل وجود دارد: یکی در زمین، جدی و گاه بداخلاق، و دیگری بیرون از زمین، شوخ‌طبع. اول سخت کار می‌کنم، اما بعدش حسابی با هم‌تیمی‌ها خوش می‌گذرانم. کنار تورام و بارلا، معمولاً منم که بیشتر شوخی‌ها را شروع می‌کنم.»

آگاهید که اینتر در غیاب شما، کوپا ایتالیا و اسکودتو را از دست داد؟

«پیش از مصدومیت واقعاً در فرم خوبی بودم. حتی این اولین مصدومیتم در برگامو نبود؛ آن ورزشگاه برایم خوش‌یمن نیست… با این‌حال، نمی‌توان گفت چون من نبودم، قهرمانی را باختیم: در هر پست بازیکنان بسیار خوبی داریم و دارمیان یک فوق‌ستاره است. اما در آن لحظه احساس می‌کردم می‌توانم بیشتر کمک کنم و در عوض مجبور شدم کناره بگیرم؛ آن هم دقیقاً در بدترین زمان ممکن.»

آمار نشان می‌دهد این بهترین فصل‌تان بوده. در چه زمینه‌هایی باید پیشرفت کنید؟

«شاید از نظر آماری درست باشد، اما از حیث کیفیت بازی کاملاً راضی نبودم. می‌خواهم پاس گل‌های بیشتری بدهم، توپ‌های بیشتری به مهاجمان برسانم. همچنین در ساخت بازی می‌خواهم بیشتر شبیه دی‌مارکو شوم. کیفیت و حضور مؤثر در حمله، چالش‌های من برای آینده‌اند، حتی اگر گل‌های مهمی زده باشم، مثل دیدار در بارسلونا.»

به‌نظر شما بهترین بازیکن در پست‌تان اکنون چه کسی‌ست؟

«در سمت راست، بازیکنان بسیار خوبی هستند: حکیمی، الکساندر-آرنولد، کونده، تیمبر، فریمپونگ. به‌نظر من، امسال بهترین حکیمی بوده. اما فکر می‌کنم خودم هم در میان بهترین‌ها هستم، بله. این را با فروتنی، اما همراه با افتخار می‌گویم.»

خارج از فوتبال، چگونه به آرامش می‌رسید؟

«با ساکسوفونم، گرچه آن‌طور که می‌خواستم پیشرفتی نداشته‌ام… متأسفانه، اخیراً زمان کمی برای نواختن داشتم. اگر شب‌ها می‌زدم، همسایه‌ها ناراحت می‌شدند. همچنین فعالیت در مدرسه‌ای که برای کودکان با نیازهای خاص در هلند ساخته‌ام، به من انگیزه می‌دهد. کمک به دیگران نگاهت را عوض می‌کند. مثلاً پسرکی بود که می‌گفت: “نمی‌توانم راحت بخوابم، با گوشی سرگرمم و در روز عصبانی‌ام.” به او توصیه کردم گوشی را کنار بگذارد و روی چیزهای دیگر تمرکز کند. حالا حالش بهتر است، لبخند می‌زند، دیگر از دنیا عصبانی نیست و دوباره فوتبال بازی می‌کند. برای خوشحال کردن این بچه‌ها واقعاً چیز زیادی لازم نیست؛ یک کلمه به‌موقع، یا یک نوشیدنی با هم…»

و آیا شما حاضرید پیش از رفتن تئو هرناندز به عربستان، با او نوشیدنی‌ای بنوشید؟

«نبردهای خوبی داشتیم (با خنده)… و امیدوارم باز هم تکرار شوند، شاید در تیم‌های ملی. رقابتی زیبا و پرشور است که هم ما دوست داریم و هم هواداران. بخشی از بازی‌ست. اما نوشیدنی با هم؟ اگر بخواهیم، فقط وقتی خواهد بود که هر دو بازنشسته شده باشیم.»

بیشتر بخوانید: دفاع ستاره اینتر از اینزاگی؛ او خیانت نکرد

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی