خبرورزشی | مدیران اینتر پیش از پایان فصل تصمیم خود را گرفته بودند: به ترکیب اصلی دست نخواهند زد. و این تصمیم هنوز پابرجاست.
عمارت همان نمای همیشگی را دارد؛ تنها دکوراسیون داخلیاش تغییر کرده: سه یا نهایتاً چهار تغییر — اگر حضور چشمگیر پیترو اسپوزیتو را نیز نوعی اثر طراحی در نظر بگیریم. چرا که اینتر باور دارد همین کافی است. ساختار تیم را در سطحی بسیار بالا میبیند و نیازی به دگرگونی بنیادین احساس نمیکند برای بازگشت به قله. و “قله” — برای رفع هر ابهامی — به معنای صرفاً قرار گرفتن در بین چهار تیم برتر نیست؛ یعنی قهرمانی در اسکودتو.
پس با در نظر گرفتن اینکه این تحلیل مربوط به دوازدهم ژوئیه، در میانهی فصل نقلوانتقالات است — و ممکن است اتفاقهایی غیرمنتظره رخ دهد — باید از همینجا آغاز کرد: اینتر به پروژهاش وفادار مانده، به همان مانیفست «تکامل، نه انقلاب». اگر امروز فصل آغاز شود، ترکیب اصلی تقریباً هیچ تغییری نسبت به فصل گذشته نخواهد داشت. تغییرات، پشت صحنهاند؛ در گزینههای نیمکت. این تصمیمی بود که اینتر پیش از آن شکست تلخ در لیگ و ضربهی مونیخ، اتخاذ کرده بود. و مدیران، نظرشان را تغییر ندادهاند.
ستارگان ماندهاند. رهبران نیز. اینتر همان تیم است: از زومر تا لائوتارو. از جمله چالهاناوغلو — که در یادداشت کناری به او پرداختهایم. و این، صحنهای پرخطر است، بیآنکه بخواهیم دورش بگردیم. به سه دلیل:
نخست، این گروه، جنگهای بسیاری را از سر گذرانده و حالا، با یک سال سن بیشتر، باید انگیزهای نو بیابند — که امری بدیهی نیست.
دوم، همهچیز بر دوش کریستین کیوو خواهد بود؛ تنها تغییر بزرگ و واقعی در اینترِ فصل آتی. او باید کلید حل این معما را پیدا کند: رختکن خسته و دلسرد تیم را، پس از پایان تلخ فصل گذشته، همسو و همصدا سازد. آن هم بعد از ماجرای آشوبناک شارلوت و واکنش غیرمنتظرهی لائوتارو — که باشگاه کوشید تا حد امکان پیامدهایش را مهار کند.
و سوم؟ چهرههای سیاهوآبی همانهاییاند که ضربهی پنالتی پدرو، کابوس مونیخ، و حتی دلخوری کوچکتر از فلامیننزه را به خاطر دارند. شبح آن شکستها، با نخستین لغزش، ممکن است بازگردد. و این تهدیدی واقعی است؛ انکارش بیهوده خواهد بود.
دلایل
واقعیت این است که اینتر تا پایان ژوئن، ۷۰ میلیون یورو از بودجهی ۱۰۰ میلیون یوروییاش را خرج کرده بود. ۳۰ میلیون باقیمانده قرار است صرف خرید یک مدافع شود؛ و اگر فروشهای کوچک به بار بنشینند، شاید بودجهای برای جذب یک بازیکن بازیساز نیز فراهم شود.
خداحافظی چالهاناوغلو میتوانست همهچیز را تغییر دهد، و راه را برای ورود ادرسون باز کند — و حتی شور و اشتیاق هواداران را برای جذب یک ستارهی بزرگ، آن کسی که حالوهوای تابستان را دگرگون میکند، زنده کند.
اما حالا کیوو باید تمام امیدش را به پیشرفت سوچیچ بدوزد — و به رشد فراتسی پس از مصدومیت؛ شاید در نقشی تازه بهعنوان بازیساز. یکی از راهها، تغییر سیستم بازی است: هم برای ایجاد انگیزهی تازه در بازیکنان. در آپیانو بر همین نکته کار خواهد شد. چهار دیدار دوستانهی پیشفصل نیز با همین هدف برنامهریزی شدهاند.
با این حال، مدیران و سرمربی به دو عامل دیگر نیز تکیه دارند:
نخست، باور دارند این گروه از بازیکنان نمیخواهند تصویری ناخوشایند از خود بر جای بگذارند. پس انگیزهی بازگشت به سلطه در ایتالیا در آنها زنده است.
دوم، بعد جسمانی: این گروه هنوز ظرفیت رشد بدنی و بهبود در پیشگیری از مصدومیتها را دارد. از این منظر، اینتر میتواند پیشرفت کند — میتواند امتیازهایی واقعی به دست آورد. و این امتیازها، از دل همان ۷۰ میلیون یوروی خرجشده بیرون خواهد آمد. بازگشت پیترو اسپوزیتو میتواند چیزی به تیم بیفزاید که طارمی، آرناتوویچ و کورهآ هیچگاه موفق به انجامش نشدند.
اما آیا اینها برای زدودن سایهی سنگین بدبینی کافی خواهد بود؟ پاسخ را زمین بازی خواهد داد. چرا که اینتر هنوز، زیر غبار همان مه دیوانهوار، در حصاری از نومیدی گرفتار است.