ماههاست که فوتبال ایران منتظر اعلام رسمی حکم علیرضا بیرانوند است.
چه خود او و چه باشگاه تراکتور و پرسپولیس به عنوان طرفین ماجرا، به کرات اعلام کردهاند که هر حکمی با هر میزان جریمه باشد، بهتر است اعلام شود تا همه تکلیف خود را بدانند و این بلاتکلیفی به مراتب بدتر از حتی حکم محرومیت طولانیمدت است.
همه میدانند که چه حجمی از شایعات در این ماهها به خاطر همین تعلل ایجاد شد و پای صغیر و کبیر را به این پرونده کشیدند! حالا هم که در فاصله دو روز در دو برنامه پربیننده تلویزیونی، مجریان اعلام کردند حکم چیست، باز چیزی به شکل رسمی اعلام نشده است! طوری که صدای خود کمیته استیناف هم درآمده است. اینجا را ببینید: استیناف به ممبینی اولتیماتوم داد: رأی بیرانوند را فوری اعلام کنید!
همین مسئله باعث واکنش بیرانوند شد. فرازهایی از این واکنش را با هم مرور کنیم:
شما مگر تحصیلات حقوقی دارید یا اینکه پرونده را به صورت کامل مطالعه کردهاید؟ این رفتار شما فرافکنی و دخالت در مسائل قضایی است. انتقاد مطلقا حق شماست ولی باید مرز بین نقد و هتاکی را مشخص کرد و حداقل انتظاری که میرود نباید گفتارتان را به هر کلمه ناپاک بیالایید و آلت دست دیگران قرار دهید. درست است که شما به گمان خودتان مدعی انعکاس بدون سانسور ورزش هستید، اما رسالت رسانه اعم از مجازی و غیرمجازی این است که هتاکیها و بیاخلاقیها و فحاشیها را به راحتی بیان ننماید و به راحتی پیشداوری ننماید؟
مردم ایران شوخطبع و خوشذوق هستند و با هر مسئلهای میتوانند شوخی کنند. برخی شوخیها که طی این ۲۴ ساعت در رسانههای مختلف منتشر شد، واقعا بامزه بود. مثلا برای نمونه عزیزی هموطن نوشته بود: اگر بیرانوند بتواند همین متن را از رو بدون غلط بخواند، خودم میروم مقابل درب باشگاه پرسپولیس و برایش رضایت و برائت میگیرم!
بماند که نویسنده آن متن نه به صرف و نه نحو عقیده داشته، نه به اصول نگارشی وارد بوده که برای جمله آخر علامت سوال گذاشته در حالی که جمله دستوری است! محتوایش هم «ان قلت» دارد؛ مثلا اعلام یک حکم یا از رو خواندن یک خبر را با هیچ معیاری انتقاد نمیدانند که حالا حق رسانه باشد یا نه!
اما از شوخی گذشته؛ این متن یک سوال را هم در پی داشت: بیرانوند که به این خوبی از «رسالت رسانهای» حرف میزند و اینقدر به اهمیت دانش حقوقی آگاه است، چطور با این همه سابقه در سطح ملی و بینالمللی هنوز شأن و جایگاهی برای «رسالت حرفهای» خود به عنوان یک «ورزشکار ملی» قائل نیست؟ آیا او از رسالت یک ورزشکار نسبت به هواداران و تعهدی که هر امضا برای یک قهرمان به دنبال دارد، آگاه نیست؟ قدیمیها میگفتند «یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران» علیرضاجان!
اینجا را ببینید: بیرانوند شاکی شد؛ کنایه سنگین به خیابانی و توتونچی