همه کسانی که فوتبال را از ابتدای دهه ۶۰ دنبال میکنند به خوبی سیر زندگی ورزشی امیر قلعه نویی را به یاد دارند. جوانی مستعد و تکنیکی که از راه آهن برای خود نامی دست و پا و در شاهین در حضور ملی پوشان نامدار در ۲۱ سالگی، بازوبند کاپیتانی بست تا قدرت رهبری و آینده خود را به رخ بکشد.
قلعه نویی از همان زمان به شدت تحت تاثیر دو نفر بود. اول علی پروین که در رفتارهای اجتماعی و حتی ادبیات و نوع گویش نیز از او تقلید میکرد و دوم، حشمت مهاجرانی که امیر آرزو داشت جایگاه او را در صدر مربیان ایرانی تاریخ فوتبال بگیرد.
امیر به استقلال آمد و بعد از بازی و کاپیتانی، مربی و سپس سرمربی شد و در تمام این سالها همواره مثل علی پروین هر کجا که باشد، دور و بر او شلوغ است. ادبیات و منش بچههای جنوب شهر را با افتخار دارد و البته که همیشه نسبت به شخص پروین بسیار مودبانه برخورد میکند.
بیشتر بخوانید: قلعهنویی: برخلاف روند بازی گل خوردیم؛ طبیعی است آنها هماهنگتر باشند/ عملکرد فنی تیم ملی با استفاده از یک بازیکن ۱۹ ساله مثبت بود!
اما بازی با روسیه باعث شد امیر به دیگر الگوی ذهنی خود هم برسد. حشمت مهاجرانی که بعد از قهرمانیهای متوالی با تیم ملی جوانان در دهه ۵۰ شمسی، به کادر فنی تیم ملی بزرگسالان آمد و سپس جانشین اوفارل شد تا ایران را به قهرمانی جام ملتهای ۱۹۷۶ رسانده و در نهایت طلسم رسیدن به جام جهانی ۱۹۷۸ را هم شکست.
مهاجرانی آنقدر افتخار دارد که خیلیها به فرازهای مهم کارنامه او آنچنان که شایسته است، نگاه نمیکنند. ایران را برای دومین دوره متوالی به المپیک ۱۹۷۶ مونترال رساند و با صعود از مرحله گروهی، به جمع هشت تیم برتر دنیا رسید. همان دوره از المپیک که آخرین حضور ما تا امروز است.
یعنی ما نیم قرن نتوانستیم حتی به المپیک برسیم، اما مهاجرانی در المپیک ما را به مرحله یک چهارم نهایی رساند و البته که در آن مرحله حساس و در آستانه سکو و مدال، در سد شوروی سابق گیر و بازی را ۲-۱ باخت. در آن سالها با توجه به قانون ممنوعیت حضور حرفهایها در المپیک، مدالهای فوتبال و رشتههای تیمی کاملاً در اختیار بلوک شرق بود و ما به قهرمان چند دوره المپیک با حداقل فاصله باختیم.
و حالا امیر قلعه نویی با همین نتیجه به روسیه باخته است! در هر دو نیمه گل خورده و خلاف حشمت خان که دو بر صفر عقب بود، دقایقی از بازی را بعد از گل حسینزاده با حریف مساوی بود! البته المپیک کجا و بازی دوستانه در ولگوگراد کجا، این روسیه بایکوت کجا و ان ابرقدرت کجا!