شباهتهای استقلال و پرسپولیس در فوتبال ایران انتها ندارد. از قدیم تا همین حالا و در هر اتفاقی که در متن یا حاشیه فوتبال میافتد، میتوان رگههای این شباهت را پیدا کرد که دیگر اصلاً اتفاقی نیست! انگار یک دستورالعمل روی کاغذ نوشته شده که مدیران هر دو از روی آن مو به مو اطاعت و اجرا میکنند!
زمانی که دو تیم زیرمجموعه سازمان تربیت بدنی و سپس وزارت ورزش بودند، همیشه این شائبه وجود داشت و اصلا یکی از دلایل واگذاری همین بود. چه بسیار دربیها که میگفتند از اول بنا بر مساوی بوده و چه مدیران و مربیان که برعکس روی صندلیها نشستند! اما حالا دیگر چه میتوان گفت؟
به همین داستان نیمکتها و کادرفنی نگاه کنید؛
استقلالیها اول فصل با فابیو کاریله بستند ولی فشار هواداران باعث بازگشت ساپینتو شد! پرسپولیسیها هم با وحید هاشمیان بستند و حالا فشار هوادار باعث بازگشت اوسمار شده! در استقلال، مدیران نمیدانستند ارسال پیشنهاد امضا شده به منزله بار حقوقی و مسئولیت پرداخت است و در پرسپولیس، مدیران هنوز سرمربی داشتند که چنین کاری کردند! دو رویه متفاوت اما هر دو ندانم کاری!
هر دو سرمربی خارجی قبلا در این دو تیم بودند و هر دو فوتبالی جذاب و پرگل به نمایش میگذاشتند. ساپینتو جام نگرفت و اوسمار گرفت ولی هر دو خاطره خوبی به جا گذاشتند. یعنی در فوتبال ایران همانطور که فضای مجازی تصمیم گیر است، نتیجه اولویت دوم تماشاگر است و آنها فوتبال پرگل و جذاب را میپسندند!
اینجا سوال این است که پس مدیران چه کاره اند؟ اگر قرار باشد فضای مجازی –آن هم فقط اینستاگرام!- را باز کنی و هر چه میگویند را اجرا کنی، هر بچه ای میتواند روی آن صندلیها نشسته و میلیاردی هم حقوق بگیرد و مشهور شود! شما دقیقا چه کاره هستید؟
و نکته جالبتر اینکه اوسمار در برزیل دستیار کاریله بوده! یک مربی که به فوتبال دفاعی -آن هم در برزیل- شهرت دارد و برای همین مدام برکنار میشود! چون برزیلیها برد و حمله دوست دارند. اصلا کاریله اوسمار را برای پوشش همین ناتوانی در حمله آورد! درست مثل یحیی گل محمدی که او هم در فوتبال دفاعی در ایران شهرت داشت و سراغ اوسمار رفت که تخصصش در حمله است.
اما بگردید ببینید یک نفر در جمع مدیران دو باشگاه این موضوع را میدانست؟ عمرا!!
اینجا را بخوانید: خطر تکرار دوران گاریدو در کمین، پایان خانبان یا اوسمار؟/ آنالیزوری که بدون درد و خونریزی نمیرود!


