پرسپولیس سه گل به استقلال خوزستان زد. تیمی که این فصل با وجود نداشتن بازیکن خارجی و مشکلات مالی متعدد، با کسر سه امتیاز فصل را آغاز کرد اما یقه تمام تیمهای ریز و درشت را گرفت و در مقطعی حتی اگر کسر سه امتیاز نبود، صدرنشینی را هم تجربه میکرد.
این درست که در هفته گذشته استقلال خوزستان با مشکل اعتصاب و مسائل و تمرین نکردن روبرو بود اما اتفاقی که در بازی پرسپولیس با این تیم افتاد، بیشتر از آنکه محصول ضعف استقلال خوزستان باشد به خاطر قدرت پرسپولیس بود. حالا همه دنبال جواب این سوال هستند که چه اتفاقی در پرسپولیس افتاد؟
در همه جای دنیا شوک تغییر مربی میتواند از نظر روحی روانی تاثیر مثبتی در هر تیمی بگذارد. اما پرسپولیس خیلی فراتر از یک شوک ظاهر شد. بازیکنانی که در زمان هاشمیان سمبل ضعف شده بودند، در این بازی دوباره درخشیدند. اوسمار قطعاً جادوگر نیست، پس چه کرد که از همان بازیکنان چنین درخشان بازی گرفت؟
مهمترین معجزه نه در تغییر ترکیب، بلکه در تغییر منطقه بازی بازیکنان بود. به این مفهوم که او هر بازیکن را در همان پست اما چند متر جلوتر کشید. آن جلو علی علیپور مثل همیشه مهاجم هدف بود و در دو طرفش اورونوف و بیفوما بازی میکردند.
پشت سر آنها محمد عمری چهارمین عضو خط آتش پرسپولیس بود و از سوی مارکو باکیچ و سروش رفیعی نیز همگی میشدند. با کیچ در پست شماره ۶ و سروش در پست شماره ۸ هر دو حداقل ۱۰ متر جلوتر از همیشه بازی میکردند!
به این مفهوم که باکیچ معمولاً در دایره مرکزی زمین در نیمه سمت خودی میایستاد و سروش در نیمه جلویی، اما در این مسابقه باکیچ جلوتر از دایره در زمین حریف بود و سروش کاملا کنار عمری در خط آتش! دیدیم که با همین حربه سروش اولین گل این فصل و اولین گل بازی را هم زد.
پرسپولیس در ترکیب اولیه اوریه و میلاد محمدی را در دفاع راست و چپ داشت. برنامه اینطور بود که در حالت تصاحب توپ سه مدافع بمانند و مدافعان راست و چپ، نوبتی به خط حمله اضافه شوند اما بیرون رفتن اوریه و آمدن براجعه این برنامه را به هم ریخت.
مدافع راست جوان پرسپولیس چندان قابل اعتماد نبود که میلاد محمدی بخواهد همیشه دفاع را به اعتبار حضور او رها کند و جلو برود. تازه پرسپولیس برنامه داشت که در ضربات ایستگاهی حسین کنعانی زادگان هم اضافه شده و در حقیقت به جز ابرقویی و یکی از دو مدافع چپ و راست و دروازهبان، ۸ نفر دیگر در طول بازی روی دروازه حریف هجوم بیاورد!
و خط پایانی دستورالعمل اوسمار هم همان روش همیشگی او بود. اینکه قرار نیست با زدن یک گل سیر شوید و باید به دنبال گلهای بعدی بروید. دیدیم که پرسپولیس تا دقیقه ۹۰ و حتی زمانی که سه گل جلو بود، مدام حمله میکرد و دو گل این تیم در دقایق پایانی به ثمر رسید.
یعنی قرمزها با هدر رفتن هر فرصت ناامید نمیشدند و دوباره حمله میکردند. جادوی اوسمار در واقع به همین سادگی بود که گفتیم!
اینجا را بخوانید: تفاوت بزرگ اوسمار و هاشمیان خیلی زود مشخص شد


