اصغر حاجیلو یکی از چهرههای استقلال محسوب میشود که برای برخی از دربیهای پایتخت حکم جعبه سیاه را دارد و چیزهایی میداند که بیان کردن آنها میتواند فوق العاده جذاب باشد.
اصغر آقا در مورد برخی اتفاقات مهم دربیها طی چند سال گذشته با خبرورزشی به گفتگو نشست:
- در دربی معروف سال ۶۲ شاید اگر آن هواداران روی پروژکتورها نمینشستند و موجب نمیشدند که بازی برای دقایقی تعطیل شود، شرایط به گونه دیگری رقم میخورد. پرسپولیس در آن مقطع به تیمی معروف بود که طی ۲۰ دقیقه ابتدایی کار حملات بسیار سهمگینی انجام میدهد و میگفتند اگر در این ۲۰ دقیقه قابل پرسپولیس گل نخورید، میتوانید بازی را در بیاورید. اتفاقا در همون دقایق ابتدایی غلامرضا فتح آبادی به ما گل زد ولی داور آفساید گرفت و پس از آن اعلام شد که مسابقه تا وقتی نورافکن ها تخلیه نشوند، تعطیل است. شما باورتان نمیشود قبل از تعطیل شدن مسابقه من یک صحنه رفتم اوت پرتاب کنم ولی اصلا دروازه خودمان را گم کرده بودم. جو خیلی سنگینی بود اما وقتی مسابقه تعطیل شد، مرحوم پورحیدری تعدادی از بچهها را به داخل سونای کوچکی که انتهای رختکن قرار داشت، برد و ما آنجا چیزی حدود ۱۰ دقیقه خوابیدیم. همان اتفاق باعث شد جو ورزشگاه برایمان کاملاً قابل کنترل شود.
- استقلال سال ۶۲ با یک گل پرسپولیس را برد و ۱۲۰ هزار تماشاگر هم درون ورزشگاه حضور داشتند اما خون از دماغ کسی نیامد و نه تنها درگیری نشد بلکه فحاشی هم صورت نگرفت. فضایی که کاملاً با شرایط امروز فوتبال متفاوت است. در آن زمان فوتبالیستها هم با الان فرق داشتند. بچههای استقلال و پرسپولیس با تمام وجودشان فوتبال بازی میکردند اما بیاحترامی نمیکردند. خدا رحمت کند مجید سبزی را. مجید پسرخاله من بود و در همان دربی سال ۶۲ از دقیقه ۸۰ به زمین آمد ولی یک صحنه تکل محکمی روی پایش رفتم. مجید به من گفت: اصغر! من را هم میزنی؟ بهش گفتم ما الان یک بر صفر جلوییم و برای برنده شدن، هرکس مقابلم باشد را میزنم. یادش بخیر پرویز مظلومی بعد از گل تعویض شد و کنار زمین میگفت: تو را به ناموستان از گلی که من زدم، محافظت کنید. البته محافظت هم کردیم و در نهایت بازی را یک بر صفر بردیم.

- داستان دربی سال ۶۵ خیلی عجیب است. من در آن دیدار مصدوم بودم ولی به آقای پورحیدری و آقای رضوی گفتم هر طوری شده بازی میکنم. حاضر بودم با آسیب دیدگی بازی کنم اما آقای رضوی بزرگترین اشتباه ورزشی خود را مرتکب شد و من را بازی نداد و به جای آن، جعفر مختاریفر را در پست غیر تخصصی یعنی دفاع چپ به میدان فرستاد و با این کار نه تنها ناصر محمدخانی مهار نشد بلکه خود مختاریفر هم نتوانست نمایش مطلوبی ارائه کند. من در آن بازی روی نیمکت بودم و وقتی پرسپولیس به پنالتی رسید، با صدای بلند خطاب به شاهرخ بیانی فریاد زدم: تو پنالتی نزن! تو نزن! بزار یکی از خود پرسپولیسیها بزنه. تو که از استقلال رفتی اون طرف، پنالتی نزن. البته که شاهرخ پنالتی را زد و متاسفانه گل هم شد.
- من همیشه از بازیکنانی که پرسپولیس را رها میکردند و به استقلال میآمدند یا از استقلال جدا میشدند و به پرسپولیس میرفتند، حس بدی میگرفتم و اصلاً دوست نداشتم این اتفاق بیفتد. طرف میآید و جلوی دوربینها لوگوی باشگاه را میبوسد ولی فصل بعد به یک تیم دیگر میرود! سال ۶۵ شاهرخ به پرسپولیس رفته بود و این من را ناراحت میکرد. باور کنید به او پیغام دادم که اگر در دربی مقابلت بازی کنم، پایت را میشکنم! البته انصافاً این را هم بگویم که شاهرخ و بیانی واقعاً یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران محسوب میشود.
- آدمهایی که در دوره زنده بودن ناصر حجازی او را اذیت کردند، حالا خودشان را دوست ناصر خان میدانند! بعضی افراد هم منصور پورحیدری را در دوره حیاتش خون به دل کردند اما حالا میگویند گردن ما حق پدری دارد! خانم دکتر فریده شجاعی همسر محترمه منصور پورحیدری در این رابطه همه چیز را خیلی خوب میداند و این افراد را میشناسد.
بیشتر بخوانید: در خانواده ما همه طرفدار پرسپولیس بودند غیر از من!/ مجبوریم دربی را از داخل رختکن تماشا کنیم!
- سال ۸۲ من سرپرست استقلال بودم و تیم با امیر قلعه نویی پوست اندازی کرده بود. در آن طرف اما پرسپولیسیها بازیکنان سرشناس بسیاری را جذب کرده بودند و اکبر غمخوار مدیرعامل وقت این باشگاه قبل از دربی پاییز ۸۲ مدعی شده بود که پرسپولیس میتواند ۶ تاییها را دوباره تکرار کند! من اصلاً شک دارم که آقای غمخوار در زندگی خود حتی والیبال هم بازی کرده باشد چه رسد به فوتبال اما با این وجود همواره به حرمت باشگاه پرسپولیس، احترام او را حفظ کردهام.واقعا برایم عجیب است که چطور یک مدیرعامل چنین حرفی زده بود و هنوز هم آن را درک نمیکنم چون اصلاً شان مدیران، کرکری خواندن برای رقبا نیست و نباید چنین کاری را بکنند ولی متاسفانه اغلب مدیران شاغل در فوتبال ایران چون فوتبالی نیستند، چنین کاری را انجام میدهند. در نهایت هم دیدید که استقلال آن بازی را دو بر یک برد. در آن دیدار امیرحسین صادقی و پیروز قربانی به عنوان دو مدافع جوان وارد زمین شدند و انصافاً نمایش خیلی خوبی هم ارائه کردند. البته من اصلاً از اینکه آنها فیکس بودند، نترسیدم چون قلعه نویی فکر همه جا را کرده بود و بازیکنان بزرگ استقلال هم در آن مسابقه هوای اینها را داشتند.
- تعصب، احترام و غیرت ورزشی فوتبالیستها در دوره ما اصلاً قابل مقایسه با الان نیست. یک بار من و فرشاد پیوس طوری به هم برخورد کردیم که صدای بلندی از پا به پا شدنمان به گوش رسید و حتی علی پروین از روی نیمکت بلند شد. من فرشاد را نزدم بلکه برخورد کردیم اما بنده خدا مصدوم شد به همین خاطر شبانه به منزلش رفتم و از پدرش بابت این برخورد غیر عمدی فوتبالی عذرخواهی کردم. آن زمان همه همینطور بودند و رقابت و تعصب و معرفت را در کنار یکدیگر داشتند.
- اگر استقلال روز جمعه تمرکز داشته باشد و ریکاردو ساپینتو اعصابش بهم نریزد، شانس خیلی خوبی برای پیروزی داریم. البته بیژن طاهری در این رابطه نقش بسیار مهمی دارد و باید مثل همیشه حواسش به رفتار سرمربی استقلال باشد. من به طور کلی معتقدم باید جای بیژن با خسرو حیدری در استقلال عوض شود چون آقا بیژن ۲۰ سال مربیگری کرده و قطعاً به عنوان دستیار اول میتواند خیلی بیشتر به استقلال کمک کند.


