در نیمه دوم آذر ۱۳۸۸ مشخص شد ناصر حجازی با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکند و باید برای روزهای دشوار آماده شود. روزهایی که علاوه بر خودش، خانواده و دوستانش هم خیلی زجر کشیدند.
حجازی که ۲۳ آذر سال ۸۸ در بیمارستان بستری بود و برای نخستینمرتبه روز تولد خود را در آنجا سپری کرد، طی گفتوگوی اختصاصی با خبرورزشی که ۲۴ آذر همان سال منتشرش کردیم، قاطعانه و با امید فراوان از مبارزه با بیماری حرف زد و گفت:
- پشت پایم درد میکرد و با وجود فیزیوتراپی، دردش برطرف نشد. سرفه هم میکردم و علیرغم ترک سیگار، سرفههایم نیز قطع نشده بود به همین خاطر توسط چند پزشک خوب معاینه شدم و حالا باید چند روز تحت نظر باشم.
- هنوز تشخیص قطعی در مورد بیماری و نحوه درمانش داده نشده ولی من به شما میگویم حتی اگر سرطان هم داشته باشم، مهم نیست چون تا امروز که ۶۱ سال از زندگیام میگذرد، همواره در حال مبارزه بودم و حالا با بیماری خودم هم مبارزه میکنم.
- حتی اگر این بیماری خیلی وخیم باشد بازهم از مبارزه کردن با آن هراس ندارم چون آدم باید روحیه قدرتمندی داشته باشد تا به خواستههایش برسد.
حجازی انصافا تا آخرین لحظه مبارزه کرد ولی متاسفانه حریف این عفریت بدقدم نشد و سرانجام دوم خرداد سال ۱۳۹۰ چشمهایش را برای همیشه بست تا آنها را در آسمان باز کند.
بیشتر بخوانید: اتفاقات اصفهان را ندیدید؟ پس خدا را شکر که ناصر حجازی دیگر در این فوتبال نیست/ به آتیلا گفتم کاری نکن تن پدرت در قبر بلرزد!



