حتماً این مثال معروف رو شنیدهاید که میگویند به اعتقاد برخی بدنامی بهتر از گمنامی است؟ این مثال را برای کسانی میزنند که دوست دارند به چشم آمده و مشهور شوند، حالا خیلی برایشان مهم نیست که از راه بد یا به روش منفی باشد. آنها معتقدند هدف وسیله را توجیه میکند!
البته که در مثل مناقشه نیست. از این مثال برای توضیح پدیدهای که در هفته چهاردهم به اوج خود رسید، استفاده کردیم. همه میدانند که فوتبال یک بازی پرهیجان و پر برخورد است و در آن ضربان بالای قلب در مسابقات پرفشار حرفهای، هر بازیکن یا مربی ممکن است رفتاری انجام دهد که با جریمه از سوی داور روبرو شود.
ما در فوتبال انواع خطاهای فنی داریم که کارت زرد و قرمز را به عنوان جریمه دارند اما اینجا با خطاهای فنی فوتبال هم کاری نداریم. اینجا مسئله بازیکنانی هستند که در دقایق پایانی بازی برای کمک به تیم وارد زمین میشوند و مربی و همبازیان آنها انتظار دارند بازیکن تازه نفس به ایشان کمک کند، اما این بازیکنان بدون انجام یک کار مثبت و مفید، تنها از داور کارت میگیرند که اگر قرمز باشد، تیم را ۱۰ نفره و اگر زرد باشد، در ادامه فصل باعث محرومیت آنها خواهد شد.
اتفاقی که در هفته چهاردهم و در ۸ بازی لیگ برتری افتاد، متاسفانه آنقدر زیاد بود و آنقدر شبیه به یکدیگر که چه بخواهیم و چه نخواهیم، با یک پدیده جدید روبرو هستیم که باید از همین ابتدا فکری به حال آن کرد. اگر موضوع به حال خود رها شود، خیلی زود تبدیل به یکی دیگر از معضلات فرهنگی فوتبال ما خواهد شد که امروز همه نمیدانند با آنها چه کنند.
در هشت دیدار این هفته بسیاری تعویضها در دقایق پایانی انجام شد. بازیکنی که به میدان آمد انگار فقط آمده بود تا نامش را در این مسابقه ماندگار کند، اما چون توانایی گل زدن یا گلسازی یا انجام یک کار مثبت نداشت، دست به خطا زد تا حداقل از داور اخطار بگیرد و نامش اینگونه در کتاب تاریخ بماند!
قبلاً در فوتبال رسم بود مربیان بازیکنی که کارت میگرفت را بیرون میکشیدند تا اخراج نشود. الان برعکس شده، بازیکن میآید که کارت بگیرد! به دقایق ورود این بازیکنان که اخطار گرفتهاند نگاه کنید؛
اشترکال برای تراکتور برابر پیکان دقیقه ۹۰ آمد.
شکاری برای پرسپولیس برابر آلومینیوم دقیقه ۸۶ آمد.
ثابت ایمانی برای ملوان برابر فجر از شروع نیمه دوم آمد.
مهدی رضایی برای فجر برابر ملوان دقیقه ۸۸ آمد.
زاده عطار برای فولاد مقابل سپاهان دقیقه ۷۹ آمد.
آقا محمدی برای شمس آذر برابر ذوب آهن دقیقه ۸۹ آمد.
فرنام عرب برای مس برابر گل گهر دقیقه ۶۲ آمد.
میبینید که این نفرات از تیمهای برنده و بازنده بودند، پس دلیلش فشار برای حفظ نتیجه نبوده، همینطور از غم باخت! اصلا چطور می شود بازیکنی دقیقه ۸۸ یا ۸۹ بیاید و کارت بگیرد؟
بسیاری از این اخطارها به دلیل اعتراض به داور یا رفتار غیر ورزشی داده شد. خطای بی دلیل در مناطقی که خطری روی دروازه وجود نداشت. عدم کنترل روی ضربات یا روی کلام و بیان، آنقدر که انگار هیچ دلیل دیگری برای گرفتن این اخطارهای مفت -جز دیده شدن و ماندن در کتاب آمارها- وجود نداشت!
اینجا را بخوانید: صحنههایی که زیر سایه حساسیت پنالتیها ماند؛ از تقلب بیرانوند تا جوگیری گزارشگر!


