امدادگران با وجود تلاشهای شبانهروزیشان هنوز کار زیادی برای نجات آسیبدیدهها و از زیر آوار بیرون کشیدن قربانیان زلزله دارند و باید با جدیت بیشتری به یاری امدادگران رفت و کمکهای بیشتری برای اسکان زلزلهزدگان به غرب کشور فرستاد.
امروز ایران برای زلزلهزدگان غرب غمگین است اما حتی اگر تمام وجود و وسعت قلبمان را غم پوشانده باشد، تا قدمی برنداریم و دست این زلزلهزدگان را نگیریم، فایدهای ندارد. هیچ تضمینی نیست که زلزله بعدی خانه من و تو را نلرزاند. آنها که امروز بیسرپناه در سرمای غرب ماندهاند، تا همین چند شب پیش، مثل من و تو خانه داشتند، خانواده داشتند... امروز اگر کاری از دستمان برمیآید، رواست که برای هموطنانمان انجام بدهیم. شهردار تورنتو از راه دور، برای همدردی با بازماندگان زلزله غرب ایران، نماد شهرش را به احترام جانباختگان زلزله خاموش کرد، ما که نزدیکیم چه کردهایم؟
این حرف من و همکارانم نیست، حرف شهردار ازگله است؛ «به داد مردم برسید، کمکرسانی ضعیف است، بچههای یک ساله و دوساله دو شب است در سرما میخوابند.» ما که دلمان نمیآید بچهمان حتی یک دقیقه در سرما بماند، این کودکان را هم مثل بچههای خودمان ببینیم.
پینوشت: عنوان مطلب برگرفته از شعر علیرضا آذر است.