آنهایی که در اول دهه ۶۰ تصمیم گرفتند و امروز در ورزش نیستند، باید جوابگو میبودند. چه کنیم بحران عجیبی است، دیگر نمیتوان دروغ گفت و صحنهسازی کرد. باید وزارت امور خارجه و وزارت ورزش این معضل را مدیریت کنند. نترسید، بگویید، حقیقت را پنهان نکنید، بالاخره این جامعه ۸۵ میلیونی باید راهحلی برای این مبحث عجیب پیدا کند. ایران تنها کشوری است که در این مسیر افتاده است و بازگشت از آن نه تنها ما را کوچک نمیکند، بلکه ارزش و اعتبار تازهای به ما میدهد. مجامع ورزشی و کمیته بینالمللی المپیک و ورزش جهان و فدراسیونهای مختلف این موضوع را دیرزمانی است میشناسند. شجاعانه باید به قلب این مشکل هجوم برد و مردانه آن را بازگو کرد.
توانمندی ما در تمام رشتهها به اندازهای است که بتوان از خمیر و مایه اصلی آن روشی پیدا کرد. در رشتهای چون کشتی ما میتوانیم احساسات برتریجویی خود را کاملاً به کار بگیریم و از روشی بهتر برای تنبیه رژیم اشغالگر استفاده کنیم. فدراسیون کشتی و دیگر رشتههای ما قادر نیستند این اعتراض را پنهان کنند، اگر قصد پنهان کردن هم داشته باشند، ارزش و اعتبار معنوی این حرکت و کار را زیر سؤال میبرند، پس باید با طرحی نو و انسانی و رعایت حقوق و مقررات بینالمللی و احقاق حق از قهرمانان خودمان به پیشواز این پیشنهاد برویم و این همه عاشقان ورزش را ناامید نکنیم و خادم و فدراسیون را تنها نگذاریم.
در جهانی که همه اهل دروغند و ریا
آخر قصه عاشق تک و تنها شدن است