خبرورزشی/مهدی شیروانی؛ کشتی روزهای حساسی را پشت سر میگذارد. هم مسابقات قهرمانی جهان در قزاقستان به عنوان اولین گزینشی سهمیه المپیک ۲۰۲۰ را پیش رو داریم، هم تبِ انتخابات فدراسیون کشتی، همه چیز را تحتالشعاع قرار داده است. وعده دادیم با کاندیداهای مطرح و مدعیان اصلی رقابت برای ریاست فدراسیون کشتی گفتگو کنیم. بعد از حمید بنیتمیم، علیرضا حیدری دعوت ما را پذیرفت و پاسخگوی سوالات ما بود (ویدیوی این گفتگو را اینجا ببینید) . متن کامل این گفتگو را در ادامه می خوانید:
قرار نبود کسی به جای من با مجمع حرف بزند
پیشنهاد و راهکاری داشتم برای اینکه بتوانیم رؤسای هیئتها را ببینیم. رؤسای هیئتها و اعضای مجمع حق دارند بدانند نظر ما کاندیداها چیست و چه حرفها و برنامههایی داریم زیرا قرار است با هم کار کنیم. فکر میکردم قرار است در فاصله ۱۰، ۱۵ روزه انتخابات برگزار شود و من هم برای شرکت در انتخابات دیر آمدهام و نتوانم با رؤسای هیئت ۳۱ استان دیدار و گفتگو کنم. کشورمان پهناور است و برای بعضی استانها با پرواز یا رانندگی بخواهم بروم فقط ۳۱ روز زمان نیاز دارم. به دنبال مکانیزمی بودم همه را ببینم. نمایندهای که عرض کردم نمایندهای نبود که بهجای من برود صحبت کند، نمایندهای بود که قرار بگذارد این آقایان مرا بپذیرند با هم حرف بزنیم، نه اینکه من به واسطه او با آنها حرف بزنم یا او به جای من بخواهد با آنها حرف بزند.
هیچکس نگاه از بالا به پایین را دوست ندارد
من بچه کشتی هستم. با کشتی بزرگ شدهام. رویکرد و نگاه کشتیگیرها و جامعه کشتی را میشناسم و میدانم هیچکس نگاه از بالا به پایین را دوست ندارد. قرار است روبهروی هم بنشینیم و درباره کشتی حرف بزنیم. خودم هم باید بشنوم. اگر فردی بخواهد با واسطه حرفها را به من بگوید، شاید درک خودش از سخنان اعضای مجمع و رؤسای هیئتها را به من بگوید و توضیح بدهد. مهم این است که خودم بشنوم و بدانم درد چیست. البته خیلی از مسائل را میدانم و شاید هم لازم باشد راجع به بعضی مسائل نیز رو در رو حرف بزنیم. قطعاً خودم با اعضای مجمع حرف میزنم و قرار نیست نمایندهای به جای من با رؤسای هیئتها حرف بزند. فقط با احترام از این آقایان وقت میگیرد و خودم میروم راجع به اینکه در چه مواردی باید با هم تعامل کنیم، حرف میزنیم.
کسی که نداند، نمیتواند خوب تصمیم بگیرد
باید مشکلات را بهصورت ملموس بدانیم. از نظر رویکرد و جایگاه، خودم را به جای یک رئیس هیئت ببینم با توجه به پتانسیلی که آن شهر دارد، نیروها و امکانات سختافزاری و نرمافزاری که دارد، اعم از امور فنی، جغرافیایی، مالی، رویکردهای شهر و استان مورد نظر و مسائل مختلف، چه مشکلاتی دارد و من به چه شکلی میتوانم کمک کنم که بتواند برای من خوب کار بکند. من که میگویم منظورم برای کشتی است. قطعاً کسی که نداند در مجموعه اش چه خبر است و چه میگذرد، نمیتواند خوب تصمیم بگیرد.
بعضیها سفسطه میکنند که مثلاً مدیر نباید حتماً قهرمان باشد یا حتماً نباید متخصص باشد. فقط باید مدیریت بلد باشد و بتواند مدیریت کند. به عقیده من مدیریت یک سهمی دارد و تخصص هم سهمی جداگانه و مؤثر دارد. کسی که ماهیت موضوع را میداند و مدیر است، بهتر میتواند تصمیمگیری کند نسبت به کسی که ماهیت را نمیداند و مدیر است. کسی که فقط مدیر است باید یواش یواش فهم از موضوع را پیدا کند تا بتواند مدیریت خودش را اعمال کند ولی کسی که بلد و مدیر است، قاعدتاً جلوتر است.
رئیس از ترس جامعه، نتیجهگرا میشود
از یک دورهای ما دیگر کار زیربنایی نکردیم. فقط آمدیم از آنچه داشتیم خوردیم و چیزی نکاشتیم. کمی واضحتر بگویم، ما سالن کشتی را میتوانیم مدرن کنیم. تغذیه و ساپلمنت (متمم یا مکمل)هایمان را میتوانیم خوب کنیم. روانشناس بیاوریم یا هزار کار فنی بکنیم ولی مهم این است که نیروی انسانی در اختیار داشته باشیم. همه این کارها را میخواهیم برای اینکه کشتی بگیریم. باید ببینیم کشتیگیر داریم یا نه؟! کشتیگیرهای خیلی خوبی هم داشتیم ولی مهم این است که رقابت هم بین بچهها باشد. در بعضی وزنها الان رقابت ایجاد شده ولی زمانی نفر اول، نفر دوم را با ۱۵ امتیاز اختلاف میبرد. دقیقاً در اوزانی که تراکم نیرو داشتیم، نتیجه میگرفتیم. ولی در همه اوزان این اتفاق نمیافتاد، به دلیل اینکه پشتوانهسازی، کمی کمرنگ شده بود و نتیجهگرا شده بودیم و شاید این هم رویکردی باشد که جامعه ما، رئیس را مجاب و مجبور میکند از ترس به فکر نتیجهگرایی باشد.
اگر نتیجه نگیریم روحیه مردم خراب میشود
باید با هم صحبت و شفافسازی کنیم که هم نیروی انسانی بسازیم و هم نتیجه بگیریم. اگر فقط بخواهیم نتیجه بگیریم، نیروی انسانی ضعیف میشود و بعد مشکل پیدا میکنیم. اگر هم فقط بخواهیم نیروی انسانی بسازیم و به ساختارهایمان فکر کنیم، دیگر نتیجه نمیگیریم و بعد از چند سال مردم روحیهشان خراب میشود و نمیگذارند ما کار کنیم. این دو موضوع تناقضهایی است که باید با تعامل به نقطهای برسانیم که هم برای امروز و هم برای فردا کار کنیم.
یکی از عوامل ناکامی، تنش میان فدراسیون و وزارت بود
یکی دیگر از عوامل ناکامی هم، تنش میان فدراسیون و مدیریتهای سطح بالاتر و نداشتن تعامل بود که دود آن هم به چشم کشتی رفت. فکر میکنم اگر در فضای تعامل باشیم، درکمان از همدیگر بهتر شده و قطعاً همافزایی میشود و بهجای اینکه فکر کنیم امروز قرار است چه اتفاقی برایمان بیفتد، فکر میکنیم با همدیگر چه اتفاقی را میخواهیم ایجاد کنیم. بازخورد همین اختلاف سلیقهها به بدنه کشتی منتقل شد و بچهها مقداری هم بدینشکل آسیب دیدند.
باید روابط و جایگاهمان را در اتحادیه جهانی تقویت کنیم
دلایل دیگری هم هست مثل تغییرات پیوسته در قوانین کشتی. ما خودمان را مهیا میکنیم برای یک موضوع یا مقررات فنی ولی، چون تصمیمگیرنده نیستیم در نوشتن یا تصویب قوانین کشتی دنیا، کشورهایی که قانون را مینویسند، اول میروند خودشان را با آن قانون آماده میکنند و بعد میروند قانون را مینویسند و از فردای اعلام هم آماده اجرا هستند. ولی برای ما متفاوت است و یکدفعه قانون را جلوی ما میگذارند و مواجه میشویم با موضوعی که آن هم به ارتباطات کم و ضعیف ما در بحث ارتباط بینالملل مربوط میشود. یا در بحث بازی نگرفتن ما پیرامون تعویض قوانین، ما بهموقع مطلع نمیشویم ولی آنها از مدتها قبل رفتهاند تخمها را کاشتهاند و میخواهند برداشت کنند ولی ما تازه میخواهیم شروع به کاشتن کنیم. به همین دلیل یکی، دو سال میبازیم و تا میخواهیم خودمان را هماهنگ کنیم، دوباره قانون عوض میشود. باید مقداری روابطمان را آنجا خوب کنیم. علم و اطلاع از قوانین و داوری هم کمککننده است. موضوعات دیگری هم هست که از حوصله این مصاحبه خارج است.
بعضی احساس رقابتها مشکلآفرین است
حضور در اتحادیه جهانی نیاز به زمینههایی دارد که به آن لابی میگویند. لابی به این معنی که حضور داشته باشیم، همدیگر را ببینیم، خبر داشته باشیم که اینها هزینههای خاص خودش را دارد. اگر یک نفر را بفرستیم آنجا و ساپورت و حمایتش نکنیم مثل این است که به یک نفر اسلحه بدهیم و در خشابش فشنگ نداشته باشد. نفری که آنجا میرود باید گارانتی داشته باشد و بودجهای برایش تأمین شود تا متناسب با فعالیتی که از قبل برایش تعیین میشود که در چه حد و اندازه و چه زمینههایی باید فعالیت کند، به او بودجه بدهند تا او هم به صورت مستقل برود و کارش را انجام بدهد. متأسفانه این بودجه را از کسی میگیرد که بعضی مواقع، فردی که بودجه را تأمین میکند با فردی که قرار است در آن کرسی به نفع کشتی ایران فعالیت کند، بینشان احساس رقابتی ایجاد میشود و بعضی مواقع بهخوبی از او پشتیبانی نمیکنند و به همین دلیل او ضعیف شده و برایش مشکل ایجاد میشود. با توجه به اینکه تعداد خیلی کمی پذیرفته میشوند تا آنجا کار کنند، به همین دلیل کسانی که میخواهند بروند آنجا کار کنند، اول سعی میکنند رئیس فدراسیون کشتی بشوند و سپس به آنجا بروند زیرا معلوم نیست اگر رئیس نباشند، بهخوبی حمایت و ساپورت بشوند و از اعتبار و ظرفیت میافتند.
تعامل بینالمللی باید جزو برنامههایمان باشد
باید در خیلی از زمینهها کار کنیم. در زمینهها و نقاط خالی که وجود دارد، باید کار کنیم. باید ببینیم توانمان به لحاظ فکری، فنی و مالی، چقدر است. یکی از حوزههای اثرگذار ما در حوزههای بینالمللی کشتی، مدالهایی است که در میادین جهانی میگیریم وگرنه مدالهای داخلی که خیلی ارزش ندارد، بنابراین تعاملات ما هم باید در سطح جهانی باشد. بعضی از فدراسیونهای ما اصلاً هیچ نگاهی به تعاملات بینالمللی و جهانی نداشتند. هیچ کاری به کشتی دنیا نداشتند، برای خودشان کار میکردند، پول خرج میکردند، حتی مدال هم میگرفتند و قهرمان جهان هم میشدند ولی اصلاً رویکردی بینالمللی نداشتند و فکر میکردند اینهایی که چشمهایشان آبی و موهایشان زرد است و اروپایی هستند از یک دنیای دیگر آمدهاند و ما هم از یک دنیای دیگر آمدهایم و هیچ موقع ما را به بازی نمیگیرند ولی نشان دادیم که میتوانیم با آنها سر یک میز بنشینیم و حرف بزنیم. این کار هم ادبیات خودش را دارد. ولی باید این کار را نیز جزو برنامههایمان بگذاریم.
اگر مواضع شخصی باشد قطعاً مشکل پیدا میکنیم
قطعاً روی همکاری با کاندیدا حساب میکنیم. روی مواضعی که کشتی از آن بهره ببرد و آنها برنامه داشته باشند، حتماً کمک میگیریم، اما اگر مواضع شخصی داشته باشند قطعاً با هم مشکل پیدا میکنیم. ولی اگر کسی بخواهد برای کشتی کار کند، اگر همه ما با هم باشیم باز هم کم است وای به حال اینکه همه با هم نباشیم یا با هم مشکل داشته باشیم. همه این آدمهایی که اسم بردید بهاضافه یک عده دیگر، اگر با هم باشیم باز هم کم است ولی متأسفانه بعضی مواقع با هم نیستیم.
باید ظرفیتها را به سمت موفقیت سوق دهیم
فکر میکنم بزرگترین چالشی که یک رئیس فدراسیون با آن روبهروست این است که ما ظرفیتهای مختلفی در کشتی داریم و هر کدام به صورت جزیرهای عمل میکنند، من باید تعاملی ایجاد کنم بین این ظرفیتهایی که دارند خودشان کار میکنند و خودشان هم بهره اش را میبرند، اینها باید همسو شوند. باید به یک نهر بزرگ هدایت شوند که تکهتکه و شاخهشاخه نباشند که اثرگذاریشان کم شود. باید همه آنها را به یک کانال ببریم تا حرکت کنند و من باید ظرفیتی ایجاد کنم تا همه این آدمها هر حرکتی که میخواهند انجام بدهند، مسیرش به سمت موفقیت و هدف مورد نظر کشتی باشد. به همین دلیل باید از همه استفاده کنیم.
فقط کشتی، مردم، مملکت و پرچم مهم هستند
فقط کشتی مهم است، فقط مردم مهم هستند، فقط مملکت مهم است، فقط پرچم ما مهم است. علیرضا حیدری مهم نیست. کشتی خیلی بزرگ است. آدمهایی که شما از آنها اسم بردید، همه یک اسم هستند ولی کشتی، خیلی بزرگتر از همه قهرمانهاست. کشتی هست که ما از آن اعتبار میگیریم. هیچکس نمیتواند آدرس خودش را بدهد، اگر آدرس کشتی را بدهند ما مخلصشان هستیم.
من مدالهایم را گرفتهام و خیلی احتیاج به پست ندارم
جایی که تخصصش را دارم چرا نباشم؟! بتوانم تأثیرگذار باشم، چرا نباشم؟! حتی اگر رئیس فدراسیون هم نشوم مثل گذشته، دیدید که با فدراسیونهای مختلف حتی سر کلاس نوجوانان هم رفتم و لخت شدهام، نه دوربینی بوده و نه تبلیغاتی، بدون اینکه بخواهم به کسی بگویم. دیدم این جوانها گاردشان ایراد دارد رفتم در آن حوزه کار کردم. رفتم در کشتی پهلوانی یا حوزههای مختلف، مقداری کار کردم. سعی کردم که با بچههای کشتی باشم. من مدالهایم را گرفتهام و خیلی احتیاج به پست ندارم.
هر جا با من کشتی آسیب ببیند، خودم را حذف میکنم
برای مسابقات جهانی ۲۰۰۷ باکو فقط دو ماه با تیم ملی کار کردیم. واقعیتش این بود که پتانسیل من هم به صورت صد درصد در آن دو ماه آزاد نشد. بهدلیل اینکه آنجا موازیکاری داشتیم. هر جا احساس کنم که با حضور من قرار است کشتی آسیب ببیند، خیلی راحت و ساکت، خودم را حذف میکنم. آن روز نیز همین کار را کردم. کشتی مثل فوتبال نیست که مثلاً سیستم ۲-۴-۴ را تغییر بدهیم و پتانسیل تیم را تغییر داده باشیم. کشتی متفاوت است. باید پتانسیلهای فردی، روحی و فنی را مقداری ارتقا بدهیم. پتانسیلهای فنی یک شخص شاید در ۵، ۶ یا ۷ سال شکل بگیرد. طی دو ماه، نه میتوان گفت که یک نفر تیمی را برنده کرده و نه میتوان گفت بازنده کرده. اگر آن تیم موفق هم میشد مال من نبود. کما اینکه الان هم داریم آشی را میخوریم که شخص دیگری آن را پخته است. حتی اگر من رئیس فدراسیون هم بشوم و موفقیتی الان نصیب تیم ملی شود، زحمتهای کس دیگری است که نتیجه میدهد و نمیتوان طی یکی، دو ماه بگوییم من نتیجه گرفتهام. به اعتقاد من کشتی خیلی دیر بازده است و دو ماهه نمیشود کاری کرد.
فردین، خودش راضی به قبول شکست شد
اصلاً نمیخواهم از خودم دفاع بکنم. فقط یک مورد بگویم، فردین معصومی در بازیهای آسیایی پوسان برابر تایمازوف ۱۵ – صفر شد. کسی که با این نتیجه باخته چه شکلی میتواند نتیجه بگیرد؟ ما آمدیم و دو، سه ماه بعد از بازیهای آسیایی در جهانی باکو تا ۱۵ ثانیه به پایان کشتی، ۲ – صفر جلو بود و خودش راضی شد به باخت. من به او گفتم فکر کن باختی، فقط حرف من را گوش کن و این کاری را که میگویم انجام بده. یک دست او را باید از کار بیندازی و یک پایت را نیز کمی متمایل به عقب قرار بدهی و از همین نکات ریزی که به او گفتم و انجام داد. فقط خودش راضی به قبول شکست شد وگرنه او تا ثانیههای پایانی بازنده نبود. واقعاً استحقاق بردن تایمازوف را داشت ولی، چون قبلاً ۱۵ – صفر باخته بود، این اختلاف امتیاز کاملاً محسوس بود من هم فرصت نداشتم که روی همه تیم بتوانم تأثیر بگذارم. دو ماه فرصت مناسبی نبود. ما فقط در استراتژیها و مسائل روحی و روانی توانستیم کمی کار کنیم و به لحاظ فنی مجالی برای کار کردن نداشتیم. باز هم میگویم از خودم دفاع نمیکنم.
پیشنهاد و راهکاری داشتم برای اینکه بتوانیم رؤسای هیئتها را ببینیم. رؤسای هیئتها و اعضای مجمع حق دارند بدانند نظر ما کاندیداها چیست و چه حرفها و برنامههایی داریم زیرا قرار است با هم کار کنیم. فکر میکردم قرار است در فاصله ۱۰، ۱۵ روزه انتخابات برگزار شود و من هم برای شرکت در انتخابات دیر آمدهام و نتوانم با رؤسای هیئت ۳۱ استان دیدار و گفتگو کنم. کشورمان پهناور است و برای بعضی استانها با پرواز یا رانندگی بخواهم بروم فقط ۳۱ روز زمان نیاز دارم. به دنبال مکانیزمی بودم همه را ببینم. نمایندهای که عرض کردم نمایندهای نبود که بهجای من برود صحبت کند، نمایندهای بود که قرار بگذارد این آقایان مرا بپذیرند با هم حرف بزنیم، نه اینکه من به واسطه او با آنها حرف بزنم یا او به جای من بخواهد با آنها حرف بزند.
هیچکس نگاه از بالا به پایین را دوست ندارد
من بچه کشتی هستم. با کشتی بزرگ شدهام. رویکرد و نگاه کشتیگیرها و جامعه کشتی را میشناسم و میدانم هیچکس نگاه از بالا به پایین را دوست ندارد. قرار است روبهروی هم بنشینیم و درباره کشتی حرف بزنیم. خودم هم باید بشنوم. اگر فردی بخواهد با واسطه حرفها را به من بگوید، شاید درک خودش از سخنان اعضای مجمع و رؤسای هیئتها را به من بگوید و توضیح بدهد. مهم این است که خودم بشنوم و بدانم درد چیست. البته خیلی از مسائل را میدانم و شاید هم لازم باشد راجع به بعضی مسائل نیز رو در رو حرف بزنیم. قطعاً خودم با اعضای مجمع حرف میزنم و قرار نیست نمایندهای به جای من با رؤسای هیئتها حرف بزند. فقط با احترام از این آقایان وقت میگیرد و خودم میروم راجع به اینکه در چه مواردی باید با هم تعامل کنیم، حرف میزنیم.
کسی که نداند، نمیتواند خوب تصمیم بگیرد
باید مشکلات را بهصورت ملموس بدانیم. از نظر رویکرد و جایگاه، خودم را به جای یک رئیس هیئت ببینم با توجه به پتانسیلی که آن شهر دارد، نیروها و امکانات سختافزاری و نرمافزاری که دارد، اعم از امور فنی، جغرافیایی، مالی، رویکردهای شهر و استان مورد نظر و مسائل مختلف، چه مشکلاتی دارد و من به چه شکلی میتوانم کمک کنم که بتواند برای من خوب کار بکند. من که میگویم منظورم برای کشتی است. قطعاً کسی که نداند در مجموعه اش چه خبر است و چه میگذرد، نمیتواند خوب تصمیم بگیرد.
بعضیها سفسطه میکنند که مثلاً مدیر نباید حتماً قهرمان باشد یا حتماً نباید متخصص باشد. فقط باید مدیریت بلد باشد و بتواند مدیریت کند. به عقیده من مدیریت یک سهمی دارد و تخصص هم سهمی جداگانه و مؤثر دارد. کسی که ماهیت موضوع را میداند و مدیر است، بهتر میتواند تصمیمگیری کند نسبت به کسی که ماهیت را نمیداند و مدیر است. کسی که فقط مدیر است باید یواش یواش فهم از موضوع را پیدا کند تا بتواند مدیریت خودش را اعمال کند ولی کسی که بلد و مدیر است، قاعدتاً جلوتر است.
رئیس از ترس جامعه، نتیجهگرا میشود
از یک دورهای ما دیگر کار زیربنایی نکردیم. فقط آمدیم از آنچه داشتیم خوردیم و چیزی نکاشتیم. کمی واضحتر بگویم، ما سالن کشتی را میتوانیم مدرن کنیم. تغذیه و ساپلمنت (متمم یا مکمل)هایمان را میتوانیم خوب کنیم. روانشناس بیاوریم یا هزار کار فنی بکنیم ولی مهم این است که نیروی انسانی در اختیار داشته باشیم. همه این کارها را میخواهیم برای اینکه کشتی بگیریم. باید ببینیم کشتیگیر داریم یا نه؟! کشتیگیرهای خیلی خوبی هم داشتیم ولی مهم این است که رقابت هم بین بچهها باشد. در بعضی وزنها الان رقابت ایجاد شده ولی زمانی نفر اول، نفر دوم را با ۱۵ امتیاز اختلاف میبرد. دقیقاً در اوزانی که تراکم نیرو داشتیم، نتیجه میگرفتیم. ولی در همه اوزان این اتفاق نمیافتاد، به دلیل اینکه پشتوانهسازی، کمی کمرنگ شده بود و نتیجهگرا شده بودیم و شاید این هم رویکردی باشد که جامعه ما، رئیس را مجاب و مجبور میکند از ترس به فکر نتیجهگرایی باشد.
اگر نتیجه نگیریم روحیه مردم خراب میشود
باید با هم صحبت و شفافسازی کنیم که هم نیروی انسانی بسازیم و هم نتیجه بگیریم. اگر فقط بخواهیم نتیجه بگیریم، نیروی انسانی ضعیف میشود و بعد مشکل پیدا میکنیم. اگر هم فقط بخواهیم نیروی انسانی بسازیم و به ساختارهایمان فکر کنیم، دیگر نتیجه نمیگیریم و بعد از چند سال مردم روحیهشان خراب میشود و نمیگذارند ما کار کنیم. این دو موضوع تناقضهایی است که باید با تعامل به نقطهای برسانیم که هم برای امروز و هم برای فردا کار کنیم.
یکی از عوامل ناکامی، تنش میان فدراسیون و وزارت بود
یکی دیگر از عوامل ناکامی هم، تنش میان فدراسیون و مدیریتهای سطح بالاتر و نداشتن تعامل بود که دود آن هم به چشم کشتی رفت. فکر میکنم اگر در فضای تعامل باشیم، درکمان از همدیگر بهتر شده و قطعاً همافزایی میشود و بهجای اینکه فکر کنیم امروز قرار است چه اتفاقی برایمان بیفتد، فکر میکنیم با همدیگر چه اتفاقی را میخواهیم ایجاد کنیم. بازخورد همین اختلاف سلیقهها به بدنه کشتی منتقل شد و بچهها مقداری هم بدینشکل آسیب دیدند.
باید روابط و جایگاهمان را در اتحادیه جهانی تقویت کنیم
دلایل دیگری هم هست مثل تغییرات پیوسته در قوانین کشتی. ما خودمان را مهیا میکنیم برای یک موضوع یا مقررات فنی ولی، چون تصمیمگیرنده نیستیم در نوشتن یا تصویب قوانین کشتی دنیا، کشورهایی که قانون را مینویسند، اول میروند خودشان را با آن قانون آماده میکنند و بعد میروند قانون را مینویسند و از فردای اعلام هم آماده اجرا هستند. ولی برای ما متفاوت است و یکدفعه قانون را جلوی ما میگذارند و مواجه میشویم با موضوعی که آن هم به ارتباطات کم و ضعیف ما در بحث ارتباط بینالملل مربوط میشود. یا در بحث بازی نگرفتن ما پیرامون تعویض قوانین، ما بهموقع مطلع نمیشویم ولی آنها از مدتها قبل رفتهاند تخمها را کاشتهاند و میخواهند برداشت کنند ولی ما تازه میخواهیم شروع به کاشتن کنیم. به همین دلیل یکی، دو سال میبازیم و تا میخواهیم خودمان را هماهنگ کنیم، دوباره قانون عوض میشود. باید مقداری روابطمان را آنجا خوب کنیم. علم و اطلاع از قوانین و داوری هم کمککننده است. موضوعات دیگری هم هست که از حوصله این مصاحبه خارج است.
بعضی احساس رقابتها مشکلآفرین است
حضور در اتحادیه جهانی نیاز به زمینههایی دارد که به آن لابی میگویند. لابی به این معنی که حضور داشته باشیم، همدیگر را ببینیم، خبر داشته باشیم که اینها هزینههای خاص خودش را دارد. اگر یک نفر را بفرستیم آنجا و ساپورت و حمایتش نکنیم مثل این است که به یک نفر اسلحه بدهیم و در خشابش فشنگ نداشته باشد. نفری که آنجا میرود باید گارانتی داشته باشد و بودجهای برایش تأمین شود تا متناسب با فعالیتی که از قبل برایش تعیین میشود که در چه حد و اندازه و چه زمینههایی باید فعالیت کند، به او بودجه بدهند تا او هم به صورت مستقل برود و کارش را انجام بدهد. متأسفانه این بودجه را از کسی میگیرد که بعضی مواقع، فردی که بودجه را تأمین میکند با فردی که قرار است در آن کرسی به نفع کشتی ایران فعالیت کند، بینشان احساس رقابتی ایجاد میشود و بعضی مواقع بهخوبی از او پشتیبانی نمیکنند و به همین دلیل او ضعیف شده و برایش مشکل ایجاد میشود. با توجه به اینکه تعداد خیلی کمی پذیرفته میشوند تا آنجا کار کنند، به همین دلیل کسانی که میخواهند بروند آنجا کار کنند، اول سعی میکنند رئیس فدراسیون کشتی بشوند و سپس به آنجا بروند زیرا معلوم نیست اگر رئیس نباشند، بهخوبی حمایت و ساپورت بشوند و از اعتبار و ظرفیت میافتند.
تعامل بینالمللی باید جزو برنامههایمان باشد
باید در خیلی از زمینهها کار کنیم. در زمینهها و نقاط خالی که وجود دارد، باید کار کنیم. باید ببینیم توانمان به لحاظ فکری، فنی و مالی، چقدر است. یکی از حوزههای اثرگذار ما در حوزههای بینالمللی کشتی، مدالهایی است که در میادین جهانی میگیریم وگرنه مدالهای داخلی که خیلی ارزش ندارد، بنابراین تعاملات ما هم باید در سطح جهانی باشد. بعضی از فدراسیونهای ما اصلاً هیچ نگاهی به تعاملات بینالمللی و جهانی نداشتند. هیچ کاری به کشتی دنیا نداشتند، برای خودشان کار میکردند، پول خرج میکردند، حتی مدال هم میگرفتند و قهرمان جهان هم میشدند ولی اصلاً رویکردی بینالمللی نداشتند و فکر میکردند اینهایی که چشمهایشان آبی و موهایشان زرد است و اروپایی هستند از یک دنیای دیگر آمدهاند و ما هم از یک دنیای دیگر آمدهایم و هیچ موقع ما را به بازی نمیگیرند ولی نشان دادیم که میتوانیم با آنها سر یک میز بنشینیم و حرف بزنیم. این کار هم ادبیات خودش را دارد. ولی باید این کار را نیز جزو برنامههایمان بگذاریم.
اگر مواضع شخصی باشد قطعاً مشکل پیدا میکنیم
قطعاً روی همکاری با کاندیدا حساب میکنیم. روی مواضعی که کشتی از آن بهره ببرد و آنها برنامه داشته باشند، حتماً کمک میگیریم، اما اگر مواضع شخصی داشته باشند قطعاً با هم مشکل پیدا میکنیم. ولی اگر کسی بخواهد برای کشتی کار کند، اگر همه ما با هم باشیم باز هم کم است وای به حال اینکه همه با هم نباشیم یا با هم مشکل داشته باشیم. همه این آدمهایی که اسم بردید بهاضافه یک عده دیگر، اگر با هم باشیم باز هم کم است ولی متأسفانه بعضی مواقع با هم نیستیم.
باید ظرفیتها را به سمت موفقیت سوق دهیم
فکر میکنم بزرگترین چالشی که یک رئیس فدراسیون با آن روبهروست این است که ما ظرفیتهای مختلفی در کشتی داریم و هر کدام به صورت جزیرهای عمل میکنند، من باید تعاملی ایجاد کنم بین این ظرفیتهایی که دارند خودشان کار میکنند و خودشان هم بهره اش را میبرند، اینها باید همسو شوند. باید به یک نهر بزرگ هدایت شوند که تکهتکه و شاخهشاخه نباشند که اثرگذاریشان کم شود. باید همه آنها را به یک کانال ببریم تا حرکت کنند و من باید ظرفیتی ایجاد کنم تا همه این آدمها هر حرکتی که میخواهند انجام بدهند، مسیرش به سمت موفقیت و هدف مورد نظر کشتی باشد. به همین دلیل باید از همه استفاده کنیم.
فقط کشتی، مردم، مملکت و پرچم مهم هستند
فقط کشتی مهم است، فقط مردم مهم هستند، فقط مملکت مهم است، فقط پرچم ما مهم است. علیرضا حیدری مهم نیست. کشتی خیلی بزرگ است. آدمهایی که شما از آنها اسم بردید، همه یک اسم هستند ولی کشتی، خیلی بزرگتر از همه قهرمانهاست. کشتی هست که ما از آن اعتبار میگیریم. هیچکس نمیتواند آدرس خودش را بدهد، اگر آدرس کشتی را بدهند ما مخلصشان هستیم.
من مدالهایم را گرفتهام و خیلی احتیاج به پست ندارم
جایی که تخصصش را دارم چرا نباشم؟! بتوانم تأثیرگذار باشم، چرا نباشم؟! حتی اگر رئیس فدراسیون هم نشوم مثل گذشته، دیدید که با فدراسیونهای مختلف حتی سر کلاس نوجوانان هم رفتم و لخت شدهام، نه دوربینی بوده و نه تبلیغاتی، بدون اینکه بخواهم به کسی بگویم. دیدم این جوانها گاردشان ایراد دارد رفتم در آن حوزه کار کردم. رفتم در کشتی پهلوانی یا حوزههای مختلف، مقداری کار کردم. سعی کردم که با بچههای کشتی باشم. من مدالهایم را گرفتهام و خیلی احتیاج به پست ندارم.
هر جا با من کشتی آسیب ببیند، خودم را حذف میکنم
برای مسابقات جهانی ۲۰۰۷ باکو فقط دو ماه با تیم ملی کار کردیم. واقعیتش این بود که پتانسیل من هم به صورت صد درصد در آن دو ماه آزاد نشد. بهدلیل اینکه آنجا موازیکاری داشتیم. هر جا احساس کنم که با حضور من قرار است کشتی آسیب ببیند، خیلی راحت و ساکت، خودم را حذف میکنم. آن روز نیز همین کار را کردم. کشتی مثل فوتبال نیست که مثلاً سیستم ۲-۴-۴ را تغییر بدهیم و پتانسیل تیم را تغییر داده باشیم. کشتی متفاوت است. باید پتانسیلهای فردی، روحی و فنی را مقداری ارتقا بدهیم. پتانسیلهای فنی یک شخص شاید در ۵، ۶ یا ۷ سال شکل بگیرد. طی دو ماه، نه میتوان گفت که یک نفر تیمی را برنده کرده و نه میتوان گفت بازنده کرده. اگر آن تیم موفق هم میشد مال من نبود. کما اینکه الان هم داریم آشی را میخوریم که شخص دیگری آن را پخته است. حتی اگر من رئیس فدراسیون هم بشوم و موفقیتی الان نصیب تیم ملی شود، زحمتهای کس دیگری است که نتیجه میدهد و نمیتوان طی یکی، دو ماه بگوییم من نتیجه گرفتهام. به اعتقاد من کشتی خیلی دیر بازده است و دو ماهه نمیشود کاری کرد.
فردین، خودش راضی به قبول شکست شد
اصلاً نمیخواهم از خودم دفاع بکنم. فقط یک مورد بگویم، فردین معصومی در بازیهای آسیایی پوسان برابر تایمازوف ۱۵ – صفر شد. کسی که با این نتیجه باخته چه شکلی میتواند نتیجه بگیرد؟ ما آمدیم و دو، سه ماه بعد از بازیهای آسیایی در جهانی باکو تا ۱۵ ثانیه به پایان کشتی، ۲ – صفر جلو بود و خودش راضی شد به باخت. من به او گفتم فکر کن باختی، فقط حرف من را گوش کن و این کاری را که میگویم انجام بده. یک دست او را باید از کار بیندازی و یک پایت را نیز کمی متمایل به عقب قرار بدهی و از همین نکات ریزی که به او گفتم و انجام داد. فقط خودش راضی به قبول شکست شد وگرنه او تا ثانیههای پایانی بازنده نبود. واقعاً استحقاق بردن تایمازوف را داشت ولی، چون قبلاً ۱۵ – صفر باخته بود، این اختلاف امتیاز کاملاً محسوس بود من هم فرصت نداشتم که روی همه تیم بتوانم تأثیر بگذارم. دو ماه فرصت مناسبی نبود. ما فقط در استراتژیها و مسائل روحی و روانی توانستیم کمی کار کنیم و به لحاظ فنی مجالی برای کار کردن نداشتیم. باز هم میگویم از خودم دفاع نمیکنم.
قطعاً از مربیان سازنده ملیپوشان تقدیر میکنیم
مربیانی که کشتیگیر به تیم ملی معرفی کنند، قطعاً از فدراسیون جایزه میگیرند و جوایز خوبی هم میگیرند. اگر مواقعی ضعف مالی داشته باشیم در برابر مربیانی که کشتیگیر به تیم ملی میدهند، حداقل زبان تشکر داریم و جوایز مالی هم میدهیم. شاید نتوانیم به همه مربیان پاداش بدهیم ولی دقیقاً به مربیانی که اینگونه نتیجه میگیرند با توان شخصی خودشان و به قول معروف فیسبیلا... و بسیجیوار کار کرده و نتیجه گرفتهاند، باید جوابشان را بدهیم. قطعاً جوابشان را میدهیم. مربی سازنده، جایگاهش مشخص است. حتماً باید همراه تیمها به سفرهایی اعزام شوند که با دانش روز کشتی دنیا آشنا شوند. بعضی مواقع مربی سازنده را به اردوی تیم ملی میآوریم و شاگردانش از بین میروند. به نظر من باید حقوقش را به موقع بدهیم و در طول سال خیالش راحت باشد هرچه شاگرد به تیم ملی معرفی کند، حداقل در آن سال مزایایش تضمین شده و بیمه است. یک دریافتی مشخصی دارد و جوایزی نیز برایش در نظر گرفته میشود به اضافه سفرهایی که همراه تیمهای ملی اعزام میشود تا آنجا تیمها و کشتیگیران را ببیند. فیلم بگیرد و کشتیها را ببیند و با کشتیهای روز دنیا آشنا شود. خلاصه حتماً از آنها تقدیر کرده و سعی میکنیم این دایره را گستردهتر کنیم و مربیان بیشتری را تحت پوشش قرار بدهیم. اول باید ببینیم داشتههایمان چقدر است، با توجه به داشتههایمان قطعاً از مربیانی که نتیجه میگیرند تقدیر میشود.
وظیفهای برای تأمین بودجه نداریم، اما میتوانیم و انجام میدهیم
اصلاً وظیفهای نداریم که به فکر تأمین بودجه برای رسیدن به اهداف کشتی باشیم. هیچ کارمند دولتی نمیرود برای اداره محل کارش تأمین بودجه کند و بعد برود آنجا مدیریت کند. با توجه به اینکه وظیفه ما نیست ولی حتماً از پتانسیلهایی که برای کمک به کشتی داریم استفاده میکنیم. نمیگویم چه کارهایی انجام میدهیم ولی قطعاً فکرها و برنامههای خیلی خوبی مد نظر داریم.
جذب بودجه، یک کار فردی و خلاقانه است
باید بهرهوری را بالا ببریم. برای این موضوع چند راهکار داریم که یکی از آنها هزینهها را منطقی کنیم. درآمدمان را بالا ببریم. علاوه بر بودجههای ثابت، بتوانیم بودجههای دیگری را نیز جذب کنیم. این کار را خواهیم کرد و این بخشِ جذب بودجه، خیلی فردی و خلاقانه است که آدمها به نسبت، یکی بیشتر یا یکی کمتر میتوانند آن را انجام دهند. فکر میکنم جزو وظایف نیست ولی باید انجام بدهیم.
از حرفهای پوپولیستی و شعاری پرهیز میکنم
از بردن اسم افراد برای همکاری در تیم ملی پرهیز میکنم. ولی ما برنامههایمان را میدهیم، آنها هم برنامههایشان را میدهند، خواستههایشان را میگویند و ما باید خواستهها را در جهت کسب موفقیت تأمین کنیم و من به عنوان رئیس فدراسیون باید کار تعریف کنم نه اینکه با اسامی کار کنم. اینکه بگویم با این و آن و فلان و بهمان قرار است موفق شوم، مقداری پوپولیستی و شعاری است.
با آدمهای مؤثر و با برنامه کار میکنیم
باید برنامهای ایجاد کنیم که اگر من هم رفتم، این سیستم باقی بماند. قطعاً با آدمهایی که مؤثر هستند کار میکنیم. با برنامه هم کار میکنیم. آنها برنامهها و خواستههایشان را میدهند. وقتی دو تا برگه «مسیر حرکت تیمهای ملی» از سوی ما و «نیازهای تیمهای ملی» از سوی آنها با هم منطبق شد، دستورالعملی امضا میکنیم و صد درصد و تمامقد پشتشان میایستیم و کار میکنیم. این دو عزیزی هم که اسم بردید از دوستان ما و از آدمهای بسیار موفق کشتی هستند. قطعاً اینها بهاضافه خیلی از قهرمانهای دیگر، آدمهایی هستند که باید با آنها کار کنیم.
همه نمیتوانند مربی تیم ملی شوند
سطح و سقف کار همه باید مشخص شود. نمیشود همه مربی تیم ملی شوند. اگر به همه بگوییم مربی تیم ملی میشوند، دروغ میگوییم. یکسری مربی و کمک مربی تیم ملی میشوند، یکسری هم در استانها فعالیت میکنند ولی با یک رویکرد و برنامه خوب و نگاهی ویژه که به همه آنها بپردازیم تا کارشان را انجام بدهند و احساس خوبی از این همکاری با ما داشته باشند و وقتی چند سال گذشت بگویند که چقدر همکاری خوبی بود.
با عملکرد اشتباه، استعدادها را از دست میدهیم
جغرافیای استانها را باید مشخص کنیم. استانی که ضعیف است را نباید با استان قوی در یک سطح ببینیم. مثل اینکه بچهای ضعیف را با یک حریف قوی کشتی بیندازیم و وقتی به او ببازد، دیگر همیشه از او میترسد. آدمها باید اول با قوارههای خودشان کشتی بگیرند، هرچه پیشرفت کردند، میدانشان را بزرگتر کنیم. بعضی مواقع همینجور یلخی و درهم و برهم مسابقه میگذاریم و فردی در یک استان برخوردار با یک استان غیر برخوردار با هم روبهرو میشوند. کشتیگیر استان غیربرخوردار استعداد دارد ولی مربی ندارد، زیرساخت ندارد، حریف تمرینی ندارد. مهم آن کاراکتر و استعداد ناب است که اول باید آن را پیدا کنیم و بعد به او مربی میدهیم، حریف تمرینی میدهیم و موفق میشود. بعضی مواقع با عملکرد اشتباهمان این بچه را میترسانیم و استعدادش را از دست میدهیم. اول باید استعدادیابی درست داشته باشیم و بعداً بیاییم و بستر مناسب برای کسب موفقیت را فراهم کنیم. البته با این رویکرد که این فرد در چه سطحی قرار دارد.
باید چرخدنده کشتیگیر به موفقیت متصل شود
نباید کشتیگیر استان مازندران را که آنهمه قهرمان دارد با کشتیگیر سیستان و بلوچستان که حتی حریف تمرینی هم ندارد با هم کشتی بیندازیم. آنها باید با استانهای همجوار از نظر سطح کشتی با هم مسابقه بدهند و دیگران هم با حریفان تقریباً همسطح خودشان کشتی بگیرند. اگر استعداد خوبی در میان استانهای کمبرخوردار بود، او را زیر نظر بگیریم، تراش بدهیم، براقش کنیم، مربی خوب بدهیم، بیاوریم در اردو و آرام آرام او را وارد کنیم تا به یک خودباوری برسد. خیلیها را دیدهایم چندین سال زحمتکشیده و موفق نمیشوند، اما در مقطعی به خودباوری میرسند و بعد از آن حتی ۵ مدال جهانی هم میگیرند. باید بستری فراهم کنیم که این فرد مستعد، چرخدندههایش به داخل چرخدندههای موفقیت بیفتد.
حتماً و قطعاً همه باید در انتخابی کشتی بگیرند
حتماً، قطعاً و قطعاً برای معرفی ملیپوشان باید انتخابی مد نظر باشد. البته بعد از انتخابی تا مسابقات جهانی مدتی فاصله داریم و ممکن است طی این مدت کشتیگیری اُفت کند، مصدوم شود، ضرب بخورد، مشکل پیدا کند به لحاظ اخلاقی یکسری موضوعات داشته باشد، یا پیشرفتهایی خیلی خاص داشته باشند. در چنین شرایطی به نظر من کمیته فنی که حق تصمیمگیری دارد، میتواند خیلی کمک کند. البته برای همه نه و در طول یکی، دو سال شاید یک یا دو مورد این اتفاق بیفتد. حتماً باید همه انتخابی بگیرند. بزرگترها هم باید این حق را برای جوانها قائل باشند که بتوانند با آنها کشتی بگیرند. اگر قرار باشد که بگویند من هستم و از این حرفها، خوب علیرضا حیدری هم هنوز باید کشتی میگرفت!
مسابقه انتخابی، برای تیم ملی برکت دارد
البته زمان برگزاری انتخابی خیلی مهم است. وجدان را در برگزاری انتخابی را باید در نظر بگیریم. ورزشی هستیم که از اخلاق حرف میزنیم؛ لذا باید کشتی انتخابی بگیریم. اگر میخواهیم قهرمان بشویم باید نفر دوم انتخابی هم برای ما دعا کند نه اینکه نفرین کند. به نظر من برگزاری مسابقه انتخابی برکت دارد. باید این باور را جا بیندازیم که همه باید انتخابی بگیرند و بعد از آن یک مربی که خیلی خوب است یا کمیته فنی با توجه به عملکردها تصمیمی میگیرند یا مثلاً شخصی هست که طی یکی، دو ماه به شکل خیلی چشمگیری پیشرفت میکند، باید به او یک فرصت دیگر بدهیم. مثلاً او و نفر برتر انتخابی را به یک تورنمنت میفرستیم تا با هم کشتی بگیرند، یا ببینیم کدامشان بهتر عمل کرده و نتیجه میگیرند. به نظر من اگر بدون دلیل روی یک کشتیگیر دست بگذاریم، خودمان را زیر سؤال میبریم.
قطعاً با لیگ و سازوکار متفاوت موافق هستم
قطعاً با برگزاری مسابقات لیگ کشتی، البته با سازوکاری متفاوت موافق هستم. کشتی نیمه حرفهای ما آنجاست. باید پول بیاید و کشتی ما تقریباً از وضعیت آماتوری به نیمهحرفهای تبدیل میشود. باید به گونهای برنامهریزی و عمل شود که کشتی کمکم از نیمهحرفهای هم به سمت و سوی حرفهای شدن برود. کشتی المپیک آماتوری است ولی در بخشهایی از نیمهحرفهای بودنمان استفاده کنیم برای پرش و صعود.
ورزشهای جدید کشتی هم بچههای ما هستند
ورزشهای ملحق شده به فدراسیون کشتی هم بچههای ما هستند. حالا دیگر این ورزشها اضافه شدهاند، باید از آنها هم به اندازه جایگاه خودشان حمایت و کمک کنیم. قبلاً باید فکر میکردیم که آیا توان حمایت و پشتیبانی از آنها را داریم یا نه؟ ولی الان دیگر بچههای ما و این خانواده (فدراسیون کشتی) هستند؛ بنابراین باید سعی کنیم که اینها هم موفق شوند. بالاخره ورزش حق همه است. من در کشتی پهلوانی هستم و با توجه به اینکه کشتی پهلوانی یکی از رشتههای سنتی محسوب میشود، خیلی روی این ورزشهای سنتی تعصب و علاقه دارم.
در کشتی پهلوانی نباید کسی دنبال حذف دیگری باشد
موضوع کشتی پهلوانی ما و آقای مهرعلیزاده ابتر مانده است. جلسهای هم در وزارت خانه داشتیم، ما را نشاندند روبهروی هم ولی به نظر من باید کارها یکسو و یکجهت شود. مملکت ما الان در بحران است، بنابراین باید به شکلی باشد که در یک جهت پول، خرج و هزینه کنیم. الان داریم در دو مسیر موازی هزینه میکنیم و این خوب نیست. این آقایان بودجهای دارند و کاری انجام میدهند. ما هم بر اساس یک روابط درست که به لحاظ حقوقی در دنیا داریم ما را قبول دارند و ما هم به سختی یکسری هزینهها را صرف میکنیم ولی هیچ ردیف بودجهای نداریم توی این مملکت، بنابراین باید رویکردمان یکی بشود. آقای مهرعلیزاده به عنوان یک بزرگتر است و ما هم به ایشان احترام میگذاریم. باید بیایند جلو و نرمشی داشته باشند تا با هم کار کنیم و کشتی پهلوانی را در دنیا پیش ببریم. ما تخصصش را داریم و آنها هم پولش را دارند، پس با همدیگر میتوانیم کار کنیم و همافزایی داشته باشیم. ما به عنوان متخصص و با داشتن روابط معنوی که در دنیا ما را قبول دارند، آنها هم با داشتن بودجهای که در اختیار میگذارند، تبدیل میشویم به یک تیم و در یک بدنه کار میکنیم و هیچکس دنبال حذف دیگری نباشد. همه دنبال این باشیم که کشتی پهلوانی را صادر کنیم به دنیا و در این راه موفق باشیم. الان هم خوشبختانه در بازیهای اروپایی به عنوان یک رشته نمایشی ما را قبول کردهاند که این هم حرکت خیلی بزرگی است و باید این را حفظ بکنیم. هر مسئولیت یا موضوعی در رابطه با کشتی را دست بگیریم یا بپذیریم، به دنبال تقویتش هستیم و هرگز برای تضعیفش کار نمیکنیم یا قدمی برنمیداریم.
بعضیها پیج فیک درست میکنند تا فحش بدهند و بروند
در فضای مجازی، زمانی هست یک نفر اهانتی میکند و میرود. میبینید حتی یک فالوور یا یک عکس هم ندارد. با او مشکلی نداریم و خیلی هم مهم نیست. ولی باید این را بدانند که هتک حرمت خوب نیست، اما یک نفر را میبینیم که جایگاه دارد، معلوم است که کیست، ایمیل و شماره و همه چیزش مال خودش است، دارد از نظر و اعتقادش دفاع میکند. ما داریم با همدیگر حرف فنی میزنیم، نقد میکنیم، یک نفر هم میآید این وسط فحشی میدهد و فرار میکند. با او کاری نداریم زیرا او شأن و تکلیفش مشخص است. بعضیها هم بعضی مواقع پیجهای فیک درست میکنند تا بیایند فحشی بدهند، شلوغبازی در بیاورند و یک گردوخاکی راه بیندازند و بروند. ما با آنها کاری نداریم. با آدمهای ثابت موضوع کشتی و آنهایی که بحث داریم مینشینیم حرف منطقی میزنیم. حالا اگر کسی آن اطراف خواست یک شیطنتی بکند، به نظر من خیلی تأثیرگذار نیست. یک روز مقابل ما هستند، روز دیگر روبهروی کس دیگر میایستند. این بیاخلاقیها اصلاً خوب نیست.
با رودربایستی وارد سینما شدم
من آدمی هستم که دوست دارم کار کنم، هیجان را دوست دارم. دلم نمیخواهد یک روزم مثل روز قبل باشد. خیلی دوست نداشتم این کار را انجام بدهم ولی مرا در رودربایستی انداختند و در واقع خوب هم نشد که وارد بازیگری در فیلم سینمایی شدم. البته این فیلم ما در جشنواره فیلمهای ورزشی که ۱۴۸ فیلم شرکت داشت، اول شد و جایزه گرفت. در جشنواره میلان هم اول شد و ما اصلاً به آنجا هم نرفتیم. فکر میکردیم، چون این فیلم اینجا نفروخته، پس حتماً به درد نمیخورد و نمیشود از این فیلم دفاع کرد و ما نرفتیم ولی آنها جایزه فیلم را برای ما فرستادند.
مردم فیلم جدی دوست ندارند
رویکرد مردم الان به گونهای شده که فکر میکنم فیلمهای جدی را دوست ندارند و نگاه نمیکنند. دوست دارند فیلم شوخی و خنده باشد که من نمیخواهم به این موضوع ورود کنم ولی فکر میکنم علیرضا حیدری آن زمان یکمقدار اضافهخواهی کرد که رفت داخل این فضا، زیرا وقتی کاری در تخصصت نیست نباید جلو بروی، حالا هر کسی که هستی! ولی تجربه خوبی بود و خیلی چیزها به من اضافه شد.
برای سینماییها خیلی سخت بود، مرا بپذیرند
هم پیشنهاد شد و هم پیشنهاد میشود ولی من باید خروجی آن فیلم را میدیدم چه میشود. دیدم اصلاً مکانیزم حضور در سینمای ایران یا هر جای دیگر را باید بلد باشید. در حالی که من از بچگی در کشتی یاد گرفتهام چهجوری راه بروم. حالا اگر بخواهیم بپرم وسط یک جایی که هم متخصص دارد، یکسری آدمهای اصل دارد و من به عنوان یک آدم غیر بروم آن وسط، در هر صورت خیلی سخت است تا بپذیرند. من احساس کردم یا باید بروم به صورت تخصصی فیلم بازی کنم، وقت بگذارم یا اینکه اصلاً حضور پیدا نکنم. من هم دومی را انتخاب کردم، چون کاری که زحمتش را نکشیدم و نمیشناسمش درست نبود که ادامه دهم.
آمدهام از پتانسیل کشتی برای کشتی هزینه کنم
من علیرضا حیدری به عنوان فرزند این مملکت واقعاً اینجوری احساس میکنم هیچ موقع از پتانسیلهایی که کشتی برایم ایجاد کرده، در جهت میانبر زدن توی اجتماع حرکت نکردم و هرگز نشده بهخاطر مدالهایم، نامهای بگیرم، تخفیفی بگیرم، جوازی بگیرم، پست بگیرم یا اصلاً دوست داشته باشم پست بگیرم. امروز هم که آمدهام، میخواهم از پتانسیل کشتی برای کشتی خرج کنم. حالا اگر موفق شدم و حضور داشتم، کارم را میبینید و کار میکنم و اگر هم نبودم که یاعلی، هیچ مشکلی نیست. کار خودم را دارم، زندگی خودم را دارم. امروز آمدهام از پتانسیلی که کشتی برایم ایجاد کرده، بیاورم برای کشتی هزینه کنم.