خبرورزشی/ امیرعباس واسعی؛ در همه سالهای اخیر احکام صادره از سوی کمیته انضباطی بازدارنده نبوده است. با وجود جرایم نقدی و حتی محرومیتهای تماشاگران باز هم شاهد انواع و اقسام ناهنجاریها روی سکوها هستیم و به زودی است که کمیته انضباطی رأی به محرومیت تماشاگران تیمها بدهد.
دلیل میتواند این باشد که در مسیر رسیدگی به تخلف تماشاگران تنها صدور رأی مهم بوده است و فدراسیون فوتبال به عنوان متولی هیچگاه در پی شناخت رفتارها برای کاهش ناهنجاریها نبوده است. البته به تازگی سازمان لیگ به حکم کمیته اخلاق، کانون هواداران باشگاه را منحل و به جای آن معاونت فرهنگی باشگاهها را شکل داده است و اذعان داشته که بوقچیها باید تحت نظر معاونت فرهنگی باشگاهها در قالب کمیته مشوقین کار کنند. در اصل قضیه تفاوتی رخ نداده و تنها اسم عوض شده است و بوقچی همان بوقچی است.
در فوتبال ایران بوقچیها چیزی فراتر از یک بوقچی ساده هستند. آنها در اردوهای تیم و حتی سفرها همراه تیم حضور دارند و به مدیرعامل و بازیکن و مربی و دلال نزدیک شدهاند و در بسیاری موارد تعیین سیاست میکنند. کسی که قرار بوده فقط تماشاگران را برای تشویق آماده کند و فقط باید یک هماهنگکننده باشد، بدون سواد و ادب و تجربه عملاً مدیریت میکند و برای همه ارکان باشگاه خط تعیین میکند. در حالی که سمت و سوی تماشاگر را خود او و شرایط بازی باید تعیین کند نه باشگاه. طبیعی است بوقچیای که از باشگاه حقوق میگیرد حتی خواستهای متضاد با باشگاه را سرکوب کند که این خود تنشزاست. تماشاگری که از تیم عصبانی است اگر عصبانیت خود را بروز ندهد این عصبانیت تبدیل به عقده میشود و در جایی بدتر خود را نشان میدهد، اما آقای قلدر روی سکو مانع میشود! اصلاً جوان آمده ورزشگاه تا هیجان خود را تخلیه کند نه اینکه عقده بازی را هم با خود به خیابان و کوچه ببرد و آنجا منفجر شود.
برای بهبود وضعیت سکوها میتوان راهکارهای تازهای را در فوتبال ایران پیاده کرد. از جمله اینکه بوقچیها دارای شناسنامه شوند و تحت نظر فدراسیون فوتبال کار کنند که بتوان بر عملکرد آنها نظارت داشت. همکاری نزدیک نیروهای امنیتی با بوقچیها میتواند به آرامسازی سکوها کمک کند و باید به سمت و سویی برویم که رفتهرفته نیروهای باشگاه به عنوان مأموران حراستی استادیوم برگزیده شوند. در این صورت بهتر سکوها را کنترل خواهند کرد، چون از جنس تماشاگران هستند و شرایط را بهتر درک خواهند کرد. اصلاً عیبی ندارد در روزی که استقلال بازی دارد مأموران استقلالی در استادیوم سکوها را کنترل کنند و در روزی که پرسپولیس به میدان میرود وظیفه امنیت سکوها به مأموران پرسپولیسی محول شود. در این صورت تنش بین مأموران امنیتی و همچنین تماشاگران کمتر میشود. البته تمام این کارها در صورتی است که قرار باشد بوقچیها باشند وگرنه خیلی کشورها فوتبال و تماشاگر دارند و بوقچی را فقط برای کار خودش آموزش میدهند. صد البته بدون آموزش و سواد نمیتوان کاری را به کسی سپرد.
اینها تنها بخشی از راهکارها برای آرامسازی سکوهاست. مشوقین تیمها باید مشخصات مشخصی برای فدراسیون فوتبال داشته باشند و از همه مهمتر تابع سیاستهای فوتبال ملی باشند و اینطور نباشد که هر آنطور که تصور میکنند و دوست دارند و به آنها دستور داده میشود رفتار کنند. در این صورت بوقچی از همه خط خواهد گرفت و هر کس پول بیشتری بدهد زورش بیشر میشود! یعنی همه چیز براساس منافع شخصی خواهد بود. وقت آن است که فدراسیون فوتبال در این زمینه گامهای قویتر و محکمتری بردارد.
اگر قرار است به جای کانون هواداران، کمیته مشوقین داشته باشیم، شاید بهتر باشد فدراسیون فوتبال به صورت مستقیم روی عملکرد و مدیریت این کمیتهها نظارت کند. تجربه راهاندازی جمعیت حامیان هواداران فوتبال میتواند به فدراسیون و باشگاهها در زمینه تشکیل کمیته مشوقین کمک کند. ارتباط بوقچیها با بازیکنان و مدیران باشگاهها باید به حداقل برسد و همه چیز باید شفاف باشد، نه مافیایی!
دلیل میتواند این باشد که در مسیر رسیدگی به تخلف تماشاگران تنها صدور رأی مهم بوده است و فدراسیون فوتبال به عنوان متولی هیچگاه در پی شناخت رفتارها برای کاهش ناهنجاریها نبوده است. البته به تازگی سازمان لیگ به حکم کمیته اخلاق، کانون هواداران باشگاه را منحل و به جای آن معاونت فرهنگی باشگاهها را شکل داده است و اذعان داشته که بوقچیها باید تحت نظر معاونت فرهنگی باشگاهها در قالب کمیته مشوقین کار کنند. در اصل قضیه تفاوتی رخ نداده و تنها اسم عوض شده است و بوقچی همان بوقچی است.
در فوتبال ایران بوقچیها چیزی فراتر از یک بوقچی ساده هستند. آنها در اردوهای تیم و حتی سفرها همراه تیم حضور دارند و به مدیرعامل و بازیکن و مربی و دلال نزدیک شدهاند و در بسیاری موارد تعیین سیاست میکنند. کسی که قرار بوده فقط تماشاگران را برای تشویق آماده کند و فقط باید یک هماهنگکننده باشد، بدون سواد و ادب و تجربه عملاً مدیریت میکند و برای همه ارکان باشگاه خط تعیین میکند. در حالی که سمت و سوی تماشاگر را خود او و شرایط بازی باید تعیین کند نه باشگاه. طبیعی است بوقچیای که از باشگاه حقوق میگیرد حتی خواستهای متضاد با باشگاه را سرکوب کند که این خود تنشزاست. تماشاگری که از تیم عصبانی است اگر عصبانیت خود را بروز ندهد این عصبانیت تبدیل به عقده میشود و در جایی بدتر خود را نشان میدهد، اما آقای قلدر روی سکو مانع میشود! اصلاً جوان آمده ورزشگاه تا هیجان خود را تخلیه کند نه اینکه عقده بازی را هم با خود به خیابان و کوچه ببرد و آنجا منفجر شود.
برای بهبود وضعیت سکوها میتوان راهکارهای تازهای را در فوتبال ایران پیاده کرد. از جمله اینکه بوقچیها دارای شناسنامه شوند و تحت نظر فدراسیون فوتبال کار کنند که بتوان بر عملکرد آنها نظارت داشت. همکاری نزدیک نیروهای امنیتی با بوقچیها میتواند به آرامسازی سکوها کمک کند و باید به سمت و سویی برویم که رفتهرفته نیروهای باشگاه به عنوان مأموران حراستی استادیوم برگزیده شوند. در این صورت بهتر سکوها را کنترل خواهند کرد، چون از جنس تماشاگران هستند و شرایط را بهتر درک خواهند کرد. اصلاً عیبی ندارد در روزی که استقلال بازی دارد مأموران استقلالی در استادیوم سکوها را کنترل کنند و در روزی که پرسپولیس به میدان میرود وظیفه امنیت سکوها به مأموران پرسپولیسی محول شود. در این صورت تنش بین مأموران امنیتی و همچنین تماشاگران کمتر میشود. البته تمام این کارها در صورتی است که قرار باشد بوقچیها باشند وگرنه خیلی کشورها فوتبال و تماشاگر دارند و بوقچی را فقط برای کار خودش آموزش میدهند. صد البته بدون آموزش و سواد نمیتوان کاری را به کسی سپرد.
اینها تنها بخشی از راهکارها برای آرامسازی سکوهاست. مشوقین تیمها باید مشخصات مشخصی برای فدراسیون فوتبال داشته باشند و از همه مهمتر تابع سیاستهای فوتبال ملی باشند و اینطور نباشد که هر آنطور که تصور میکنند و دوست دارند و به آنها دستور داده میشود رفتار کنند. در این صورت بوقچی از همه خط خواهد گرفت و هر کس پول بیشتری بدهد زورش بیشر میشود! یعنی همه چیز براساس منافع شخصی خواهد بود. وقت آن است که فدراسیون فوتبال در این زمینه گامهای قویتر و محکمتری بردارد.
اگر قرار است به جای کانون هواداران، کمیته مشوقین داشته باشیم، شاید بهتر باشد فدراسیون فوتبال به صورت مستقیم روی عملکرد و مدیریت این کمیتهها نظارت کند. تجربه راهاندازی جمعیت حامیان هواداران فوتبال میتواند به فدراسیون و باشگاهها در زمینه تشکیل کمیته مشوقین کمک کند. ارتباط بوقچیها با بازیکنان و مدیران باشگاهها باید به حداقل برسد و همه چیز باید شفاف باشد، نه مافیایی!
کارشناسان و صاحب نظران پاسخ میدهند
برای ساماندهی لیدرها و مشوقان چه پیشنهادی دارید؟
عباس نقدیزاده: لیدرها تحت قرارداد فدراسیون باشند
رئیس پیشین کانون هواداران استقلال در این خصوص گفت: پیشنهاد من این است که بوقچیها تحت قرارداد با فدراسیون باشند نه باشگاهها و حقوق خود را هم از درآمدهای تیمها که نزد فدراسیون وجود دارد دریافت کنند در این صورت دیگر مجبور نیستند تحت هر شرایطی برای رضایت مدیران و... شعار بدهند و مجبور باشند ضعفها و... را نادیده بگیرند. همچنین من معتقدم هر شهری برای خودش کانون مشوقان مستقل داشته باشد و دیگر بوقچیهای تهرانی در شهرستانها تأثیرگذار نباشند و شهرستانیها مستقل تیم محبوب خود را حمایت کنند.
غلامحسین زمانآبادی: باید موضوع هواداری هم استانداردسازی شود
مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در این خصوص گفت: استانداردسازی شامل هواداران هم میشود. ما دیگر چیزی به نام کانون هواداران نداریم و معاون فرهنگی باشگاهها باید مدیریت هوادارانشان را برعهده داشته باشند. بوقچیها هم باید سوءپیشینه داشته باشند. ما بحث استانداردسازی را با وجود مشکلاتی که وجود دارد با جدیت دنبال میکنیم. سازمان لیگ هم موظف شده چارچوبهای استانداردی برای هواداران مشخص کند و این امید را داریم هر تصمیمی در این زمینه گرفته میشود به سود هواداران و باشگاهها باشد. در گذشته لیدرها هزینههای اضافه روی دست باشگاهها میگذاشتند.
عبدالحمید احمدی: بحث آموزش بوقچیها باید جدی گرفته شود
معاون فرهنگی وزارت ورزش در این خصوص گفت: پیرو جلساتی که داشتیم زیرساختهای کنترل تماشاگران در ورزشگاهها از سوی مراجع انتظامی و امنیتی مورد توجه قرار دارد و همچنین بحث آموزش بوقچیها هم باید جدی گرفته شود تا مبادا خود بوقچیها عامل ایجاد آشوب بین تماشاگران نباشند. صدالبته بحث ساماندهی کانونهای هواداری هم باید جدیت بیشتری داشته باشد و هواداران و سامانههای هواداری توسط باشگاهها احراز هویت شوند و این باشگاهها و کمیتههای فرهنگی آنها هستند که در نهایت پاسخگوی مشکلات احتمالی باید باشند.
حیدر بهاروند: نباید از مشوقها سوءاستفاده شود
رئیس سازمان لیگ برتر در این خصوص گفت: هواداران و بوقچیها متعلق به باشگاهها هستند و باید مسئولیت آنها هم با معاونت فرهنگی باشگاهها باشد. ما بوقچیهای خوبی داریم که زحمت میکشند، اما باید تحت نظر باشند تا کسی نتواند از آنها سوءاستفاده کند. باید مشوقها و هواداران زیرمجموعه معاونت فرهنگی باشگاهها باشند و رئیس این کمیته هم به عنوان رئیس کانون کار کند. این موضوع برای خود مشوقان تیمها هم خوب است تا هر اتفاقی که میافتد به گردن آنها نیندازند با این روش جدید و قانونمندی کانونها، شرایط بهبود پیدا میکند.
غلامرضا سعادتی: حذف کانونهای هواداری، ضد امنیتی بود
رئیس پیشین حراست سازمان تربیتبدنی در این خصوص گفت: به اعتقاد من حذف کانونهای هواداری و بوقچیها کاری ضدامنیتی بود و بیشتر باعث ایجاد هرج و مرج میشود و فدراسیون فوتبال و عوامل مربوطه باید از تصمیمی که گرفتهاند صرفنظر کنند. مشوقها در گذشته هم رها شده نبودند و برایشان کارت صادر میشد و تحت نظر باشگاهها و حراست سازمان تربیتبدنی بودند، ولی حالا با کاری که میخواهند انجام دهند که البته بیشتر هم جنبه نمایشی دارد نتیجهای جز پشیمانی به بار نخواهد آورد. مشوقها در گذشته هم رها شده نبودند و تعیین صلاحیت میشدند.
برای ساماندهی لیدرها و مشوقان چه پیشنهادی دارید؟
عباس نقدیزاده: لیدرها تحت قرارداد فدراسیون باشند
رئیس پیشین کانون هواداران استقلال در این خصوص گفت: پیشنهاد من این است که بوقچیها تحت قرارداد با فدراسیون باشند نه باشگاهها و حقوق خود را هم از درآمدهای تیمها که نزد فدراسیون وجود دارد دریافت کنند در این صورت دیگر مجبور نیستند تحت هر شرایطی برای رضایت مدیران و... شعار بدهند و مجبور باشند ضعفها و... را نادیده بگیرند. همچنین من معتقدم هر شهری برای خودش کانون مشوقان مستقل داشته باشد و دیگر بوقچیهای تهرانی در شهرستانها تأثیرگذار نباشند و شهرستانیها مستقل تیم محبوب خود را حمایت کنند.
غلامحسین زمانآبادی: باید موضوع هواداری هم استانداردسازی شود
مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در این خصوص گفت: استانداردسازی شامل هواداران هم میشود. ما دیگر چیزی به نام کانون هواداران نداریم و معاون فرهنگی باشگاهها باید مدیریت هوادارانشان را برعهده داشته باشند. بوقچیها هم باید سوءپیشینه داشته باشند. ما بحث استانداردسازی را با وجود مشکلاتی که وجود دارد با جدیت دنبال میکنیم. سازمان لیگ هم موظف شده چارچوبهای استانداردی برای هواداران مشخص کند و این امید را داریم هر تصمیمی در این زمینه گرفته میشود به سود هواداران و باشگاهها باشد. در گذشته لیدرها هزینههای اضافه روی دست باشگاهها میگذاشتند.
عبدالحمید احمدی: بحث آموزش بوقچیها باید جدی گرفته شود
معاون فرهنگی وزارت ورزش در این خصوص گفت: پیرو جلساتی که داشتیم زیرساختهای کنترل تماشاگران در ورزشگاهها از سوی مراجع انتظامی و امنیتی مورد توجه قرار دارد و همچنین بحث آموزش بوقچیها هم باید جدی گرفته شود تا مبادا خود بوقچیها عامل ایجاد آشوب بین تماشاگران نباشند. صدالبته بحث ساماندهی کانونهای هواداری هم باید جدیت بیشتری داشته باشد و هواداران و سامانههای هواداری توسط باشگاهها احراز هویت شوند و این باشگاهها و کمیتههای فرهنگی آنها هستند که در نهایت پاسخگوی مشکلات احتمالی باید باشند.
حیدر بهاروند: نباید از مشوقها سوءاستفاده شود
رئیس سازمان لیگ برتر در این خصوص گفت: هواداران و بوقچیها متعلق به باشگاهها هستند و باید مسئولیت آنها هم با معاونت فرهنگی باشگاهها باشد. ما بوقچیهای خوبی داریم که زحمت میکشند، اما باید تحت نظر باشند تا کسی نتواند از آنها سوءاستفاده کند. باید مشوقها و هواداران زیرمجموعه معاونت فرهنگی باشگاهها باشند و رئیس این کمیته هم به عنوان رئیس کانون کار کند. این موضوع برای خود مشوقان تیمها هم خوب است تا هر اتفاقی که میافتد به گردن آنها نیندازند با این روش جدید و قانونمندی کانونها، شرایط بهبود پیدا میکند.
غلامرضا سعادتی: حذف کانونهای هواداری، ضد امنیتی بود
رئیس پیشین حراست سازمان تربیتبدنی در این خصوص گفت: به اعتقاد من حذف کانونهای هواداری و بوقچیها کاری ضدامنیتی بود و بیشتر باعث ایجاد هرج و مرج میشود و فدراسیون فوتبال و عوامل مربوطه باید از تصمیمی که گرفتهاند صرفنظر کنند. مشوقها در گذشته هم رها شده نبودند و برایشان کارت صادر میشد و تحت نظر باشگاهها و حراست سازمان تربیتبدنی بودند، ولی حالا با کاری که میخواهند انجام دهند که البته بیشتر هم جنبه نمایشی دارد نتیجهای جز پشیمانی به بار نخواهد آورد. مشوقها در گذشته هم رها شده نبودند و تعیین صلاحیت میشدند.