خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ بازی ایران- عراق مسابقهای است مهم و پراهمیت که میتواند دشوار و حساس هم بشود! وظیفه ما در قبال این مسابقه، این است:
دشوارترش نکنیم! حساسترش ننماییم! بازی را، در خط اعتدال و مطابق میل ملیپوشان، پیش ببریم! بازی با عراق را، یک بازی بدانیم و یک بازی بخواهیم، نه بیشتر و البته که نه کمتر!
مسابقهای که باید برای مال خود کردنش و برای برنده شدنش، حتماً و حتماً و حتماً باید از ته دل و با همه وجود مایه گذاشت! یک بازی جنگاورانه! یک رویارویی دو رویه! هم در اوج فرصتطلبی و هم فرصتساز و موقعیت ایجاد کن! در یک کلام:
جمع اضداد، بلکه جمیع اضداد!
با هم و از هم جدا
تیم ایران، چگونه بازی میکند! مهمتر از این پرسش کلیدی و در جواب به این سؤال باید گفت: ... اول باید دید برای تیم ملی، چه کسانی بازی میکنند؟
* و بعد اینکه چگونه و با چه دستورالعملی بازی خواهند کرد؟ در اصل این بازی، اصلاً شباهتی به هیچ یک از بازیهای پیشین ندارد! برای خودش، سرفصلی دارد جداگانه!
* با حداکثر خواست و حداعلای آرامش! سرعت آری، هجوم بیامان لحظهای هم آری، اما هجوم بامهابا! هوای خط آخر و دفاع را داشتن، حتی در اوج حالات حمله و تهاجم، حتی در صورتی که به گل هم دست یافتیم!
* هر بازی رمزی دارد، همانطور که هر قفلی، کلیدی! رمز این بازی و اسم شب تیم ایران، تمرکز است و تمرکز است و تمرکز! و حوصله است و حوصله است و حوصله! بیحوصلگی نباید کرد!
* توپ را باید حفظ کرد! توپ را باید نوازش کرد! توپ را باید از آن خود و مال خود خواست، عاشقانه و صمیمانه! آنگاه باید با حوصله به توپچرخانی و بازیگردانی در همه عرض و طول زمین پرداخت!
* فاصله بین خطوط! فاصله بین خط حمله و خط دفاع و حفظ فاصله میان خط دفاع و خط میانی که باید بالانسی کامل داشته باشد!
* همه ما در بازی با بحرین، دیدنیهای تیم خودمان را دیدیم! دیدنیهای ناستودنی را عرض میکنم: تمام این لحظههای بد باید که حذف شوند! هرسکاری کامل!
* هرسکاری، در هر سه خط تیم ملی، از الزامات است ولی در خط میانی، چون واجد وظایف دوگانه هم در حمله و هم در دفاع است، ضرورت صددرصد بیشتری دارد!
* مثلث تیم ملی در خط آتش را، کدام مردان تشکیل میدهند؟
* در خط هافبک، محور بازی میانند؟ اشتباه نباید کرد! تصمیم عقلپسندی باید گرفت!
* در دیوار دفاعی، از کدام نفرات و از کدام پیششرطها استفاده باید کرد تا سرعت و سرعت عمل بیششوندهای را شاهد باشیم؟
* تیم ملی، نفرات قدرتمند زیادی دارد، ولی باید دید که این نفرات چگونه باید به هم چفت شوند و با چه ترتیب باید به هم بست بخورند! چفت و بست بازی و مهمتر از آن به هم آمدن بازی بازیکنان!
چند بهجای چند؟
پشت پا به همه اصول
در میان خبرهای مربوط به تیم ملی که حواس همه را جمع کرده است، یک خبر هم خودش را به قصد زورتپان کردن، قاطی اخبار روزهای آخر هفته کرد:
سعید فتاحی از سازمان لیگ رفت و به جایش سهیل مهدی حکم گرفت! چرا؟ برای چه؟ که رفت تا که بیاید؟ صد رحمت به... بگذریم! این جابهجایی، آیا تضمین تغییری هم هست؟
دلیل رفتن فتاحی چه بود؟ دلیل آمدن آقای مهدی چه است؟ چقدر کارها بهتر خواهند شد؟ آیا مرد جدید، پرتلاشتر و مؤثرتر و کاربلدتر از مرد قدیم خواهد بود؟
قاعده مردی و کاری، پس چرا رعایت نشده است؟ اصل سپردن کارهای مهم و کارهای معظم به آدمهای درشت و به اشخاص درجه اول، چه میشود؟ چرا وارد دستور نمیشود؟ با مردان درجه اول، چرا دشمنی دارید و از کجا؟
جای خالی زهرابی
مردی که عاشق فوتبال شمال بود
١١ سال گذشت و انگار دیروز بود! ١١ سال گذشت و انگار صد و ده سال پیش بود!
بر فوتبال رشت چه میگذرد در این روزها! بر فوتبال بندرانزلی چه میگذرد در تمام این سالها!
ملوان به یک شکل و سپیدرود به شکل دیگری! هر روز دست و پنجه نرم میکنند با مشکلی و هر روز گرفتارتر میشوند به جفایی!
از درگذشت مردی که در زندگی اش، جز در جهت منفعت فوتبال گیلان قدمی برنداشت، ١١ سال میگذرد! مردی که اگر بود، مردی که تا بود، فوتبال گیلان در اوج گام میزد و بزرگی اش مثالزدنی بود!
ایرج زهرابی، در همه این سالهای جدایی، حتماً نگران ملوان است و حتماً غم سپیدرود را میخورد و داماش را. تیمهایی که این روزها، جای «ایرج» را خالیتر از همیشه میبینند! جایش خالی است و یادش گرامی که زندگی اش را در فوتبال شمال، وقف کرده بود!
دشوارترش نکنیم! حساسترش ننماییم! بازی را، در خط اعتدال و مطابق میل ملیپوشان، پیش ببریم! بازی با عراق را، یک بازی بدانیم و یک بازی بخواهیم، نه بیشتر و البته که نه کمتر!
مسابقهای که باید برای مال خود کردنش و برای برنده شدنش، حتماً و حتماً و حتماً باید از ته دل و با همه وجود مایه گذاشت! یک بازی جنگاورانه! یک رویارویی دو رویه! هم در اوج فرصتطلبی و هم فرصتساز و موقعیت ایجاد کن! در یک کلام:
جمع اضداد، بلکه جمیع اضداد!
با هم و از هم جدا
تیم ایران، چگونه بازی میکند! مهمتر از این پرسش کلیدی و در جواب به این سؤال باید گفت: ... اول باید دید برای تیم ملی، چه کسانی بازی میکنند؟
* و بعد اینکه چگونه و با چه دستورالعملی بازی خواهند کرد؟ در اصل این بازی، اصلاً شباهتی به هیچ یک از بازیهای پیشین ندارد! برای خودش، سرفصلی دارد جداگانه!
* با حداکثر خواست و حداعلای آرامش! سرعت آری، هجوم بیامان لحظهای هم آری، اما هجوم بامهابا! هوای خط آخر و دفاع را داشتن، حتی در اوج حالات حمله و تهاجم، حتی در صورتی که به گل هم دست یافتیم!
* هر بازی رمزی دارد، همانطور که هر قفلی، کلیدی! رمز این بازی و اسم شب تیم ایران، تمرکز است و تمرکز است و تمرکز! و حوصله است و حوصله است و حوصله! بیحوصلگی نباید کرد!
* توپ را باید حفظ کرد! توپ را باید نوازش کرد! توپ را باید از آن خود و مال خود خواست، عاشقانه و صمیمانه! آنگاه باید با حوصله به توپچرخانی و بازیگردانی در همه عرض و طول زمین پرداخت!
* فاصله بین خطوط! فاصله بین خط حمله و خط دفاع و حفظ فاصله میان خط دفاع و خط میانی که باید بالانسی کامل داشته باشد!
* همه ما در بازی با بحرین، دیدنیهای تیم خودمان را دیدیم! دیدنیهای ناستودنی را عرض میکنم: تمام این لحظههای بد باید که حذف شوند! هرسکاری کامل!
* هرسکاری، در هر سه خط تیم ملی، از الزامات است ولی در خط میانی، چون واجد وظایف دوگانه هم در حمله و هم در دفاع است، ضرورت صددرصد بیشتری دارد!
* مثلث تیم ملی در خط آتش را، کدام مردان تشکیل میدهند؟
* در خط هافبک، محور بازی میانند؟ اشتباه نباید کرد! تصمیم عقلپسندی باید گرفت!
* در دیوار دفاعی، از کدام نفرات و از کدام پیششرطها استفاده باید کرد تا سرعت و سرعت عمل بیششوندهای را شاهد باشیم؟
* تیم ملی، نفرات قدرتمند زیادی دارد، ولی باید دید که این نفرات چگونه باید به هم چفت شوند و با چه ترتیب باید به هم بست بخورند! چفت و بست بازی و مهمتر از آن به هم آمدن بازی بازیکنان!
چند بهجای چند؟
پشت پا به همه اصول
در میان خبرهای مربوط به تیم ملی که حواس همه را جمع کرده است، یک خبر هم خودش را به قصد زورتپان کردن، قاطی اخبار روزهای آخر هفته کرد:
سعید فتاحی از سازمان لیگ رفت و به جایش سهیل مهدی حکم گرفت! چرا؟ برای چه؟ که رفت تا که بیاید؟ صد رحمت به... بگذریم! این جابهجایی، آیا تضمین تغییری هم هست؟
دلیل رفتن فتاحی چه بود؟ دلیل آمدن آقای مهدی چه است؟ چقدر کارها بهتر خواهند شد؟ آیا مرد جدید، پرتلاشتر و مؤثرتر و کاربلدتر از مرد قدیم خواهد بود؟
قاعده مردی و کاری، پس چرا رعایت نشده است؟ اصل سپردن کارهای مهم و کارهای معظم به آدمهای درشت و به اشخاص درجه اول، چه میشود؟ چرا وارد دستور نمیشود؟ با مردان درجه اول، چرا دشمنی دارید و از کجا؟
جای خالی زهرابی
مردی که عاشق فوتبال شمال بود
١١ سال گذشت و انگار دیروز بود! ١١ سال گذشت و انگار صد و ده سال پیش بود!
بر فوتبال رشت چه میگذرد در این روزها! بر فوتبال بندرانزلی چه میگذرد در تمام این سالها!
ملوان به یک شکل و سپیدرود به شکل دیگری! هر روز دست و پنجه نرم میکنند با مشکلی و هر روز گرفتارتر میشوند به جفایی!
از درگذشت مردی که در زندگی اش، جز در جهت منفعت فوتبال گیلان قدمی برنداشت، ١١ سال میگذرد! مردی که اگر بود، مردی که تا بود، فوتبال گیلان در اوج گام میزد و بزرگی اش مثالزدنی بود!
ایرج زهرابی، در همه این سالهای جدایی، حتماً نگران ملوان است و حتماً غم سپیدرود را میخورد و داماش را. تیمهایی که این روزها، جای «ایرج» را خالیتر از همیشه میبینند! جایش خالی است و یادش گرامی که زندگی اش را در فوتبال شمال، وقف کرده بود!