۰
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۸
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

چهل و نه سال از آن شب شوم كه تختی كالبد تن را به مقصد آسمان رها كرد، میگذرد. در این نیم قرن، اسطوره نام او مجلس‌آرای محافل ورزشی و پهلوانی ما بوده است.

در رثایش شعرها گفتهاند و متنها و كتابها به تحریر درآمده است. كوچهها و میادین و خیابانها به نامش شدهاند و استادیومهای معروف و اصلی شهرها را مزین به اسمش كردهاند. او را رستم دستان و پوریای ولی زمان خواندهاند و قصهها ساختهاند از جوانمردی و مروت و مردمداریاش. قصههای گاه درست و واقعی و بعضاً خیالی و ساخته ذهن مردمانی كه در تصورشان، تختی را یك فراانسان و مافوق بشر تلقی كردهاند. قصههایی كه دروغینش هم شنیدنی و شیرین است. او اما شبیه همه آدمهای اطراف خود بود. نه پیلتن بود و نه پلنگافكن! نه رستم بود و نه اسفندیار، او شبیه سهراب بود، هم آن سهراب شاهنامه كه زود پر كشید و آن یكی كه شعر زندگی را نقاشی كرد. زندگی او مثل غزلی بود شیوا با پایانی حماسی.

پسر كوچك ارباب رجب وقتی اولین بار پا روی تشك كشتی گذاشت از آن صلابت و استحكام رقیبان برخوردار نبود. اندامی فربه و چاق داشت، همین امر مستمسك تمسخر دیگران هم شد. مردم نمیدانند اسطوره بیبدیلشان یك بار در همان سالهای آغازین، عطای كشتی را به لقایش بخشیده است. تصور عامه بر این است كه اساطیر از بدو تولد نامآور و گرد و پهلوان بودهاند و اینگونه میشود كه شخصیت اصلی آنان لابهلای افسانهسازیها گم میشود اما همین قهرمانان محبوب، زاده رنجند و پرورشیافته تلاش. تختی یكی بود از همین مردم، یكی از همین قهرمانان، یكی از همینها كه صدها افتخار ورزشی آفریدند و دل ملت را شاد كردند. او در اوج قدرت و نامآوری شاعرانه زندگی كرد. مرگش هم شاعرانه بود بیآنكه شعری سروده باشد. اشعار او را بعد از مرگش دیگران سرودند. او خود راهش را انتخاب نكرد كه این راه بود كه او را انتخاب كرد. آنجا كه دلش را به قلب فقیر و غنی و پیر و جوان این سرزمین گره زد. آنجا كه غم رعیت خورد و در مسیر كمك به حل مشكلاتش از این اداره به آن اداره سرگردانی كشید. آنجا كه پیشقدم یاریرسانی به زلزلهزدگان بویینزهرا شد و تاریخ برگی زرین به دفتر پهلوانی و جوانمردی ورزش ایران افزود.

جهانپهلوان لقب زیبنده و برازندهای بود از طرف مردم برای او كه بیشتر و بهتر از سكوهای جهانی و المپیك فاتح قلبها شد. تختی از اولین بار كه مادرش از زیر قرآن ردش كرد تا جهان را به تسخیر نام و مرامش درآورد تا آن بازگشت شكوهمندش روی دوش هزاران طرفدار از تولیدو آمریكا به رغم شكست، هر روز محبوبتر از پیش میشد. بعد از او كم نبودند قهرمانان و مدالآورانی كه جهان و المپیك را تسلیم اقتدار و مهارت خود كردند اما هیچكس جز او جهانپهلوان نشد! جهانپهلوان خودخوانده زیاد بود و زیاد هم هست هنوز ولی تا آخرین روز دنیا آنكه برای این ملت جهان پهلوان بود و هست و خواهد بود غلامرضا تختی بود و هست و خواهد ماند.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی