۳
شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۷
۳ |
۴
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

فريدون قنبري يكي از پرتوان‌ترين و بدشانس‌ترين كشتي‌گيران ماست كه حتي اگر خودش هم نخواهد، حاشيه دست از سرش برنمي‌دارد.

قنبری:  من هيولا نيستم

به گزارش خبرورزشی، همين حاشيههاي خواسته و ناخواسته شرايطي را به او تحميل و سرنوشت قهرماني او را تغيير داد. 16آذر سالگرد يكي از بدترين حاشيههاي زندگي اوست كه تا مرز نيستي، نابودي و مرگ او را برده و عمرش به دنيا بود كه با لطف خداي مهربان اكنون مهياي مبارزهاي جديد با چرخ بازيگر ميشود. در سالگرد آن اتفاق وحشتناك با فريدون قنبري به گفتوگو نشستيم.

يك خشاب گلوله به من و ماشينم زدند

در نمايشگاه ماشين برادران غلامي ماشين خريد و فروش ميكردم. سر يك جر و بحث جزئي دعوايمان شد، ما را جدا كردند و به خاطر آن دعوا حدود يكماه افتادم زندان و بعد از آزادي حدود 2 سال نقشه ميكشيدند تا زهرشان را بريزند. غروب 16 آذر سال 94 بود كه 3 نفر (شاپور و افشين غلامي و فرشاد حقيقي) با 405 نوك مدادي بغل ماشين من توقف كردند، تا برگشتم و آنها را ديدم از داخل ماشين يك خشاب گلوله به من و ماشينم شليك كردند. فرصت هيجكاري ندادند داخل 206 گير افتاده بودم و نميتوانستم كاري كنم، فقط به حالت فيگور بوكس، دستانم را جلوي سرم قرار دادم و خدا مرا حفظ كرد، 9 – 8 گلوله به فك، صورت، گلو، كتف، شانه و دستانم خورد. يك انگشتم قطع شد. مردم همه جمع شدند، فكر ميكردند، داعش به شهر حمله كرده و از ترس هيچكس جلو نميآمد. با لگد در ماشين را باز كردم و نيمه بيهوش خودم را كنار خيابان كشاندم و افتادم. آقايان نوربخش هزارخاني و سيدمنصور يادگاري مرا به بيمارستان صحنه رساندند. از آنها خيلي سپاسگزارم. خدا اموات آن خانم پرستار را بيامرزد كه از بيمارستان صحنه تا بيمارستان طالقاني كرمانشاه حدود 60 كيلومتر راه در آمبولانس با اشك و گريه و دعا با تزريق خون و تعويض پانسمان، از من مراقبت كرد تا پزشكان مرا جراحي كردند.

خوبيهاي جامعه پزشكي از يادم نميرود

بعد از آن اتفاق، خيليها بزرگواري كردند و خوبيهايشان يادم نميرود. از همه بيشتر مديون سردار دكتر سعيد طلوعي هستم. حاجآقا محمد طالبي، حاج هاشم درويشي، دكتر محمدمسلم ايماني، دكتر مردانپور، دكتر بهرام عزيزي، دكتر فرشيد رئيسي رئيس بيمارستان طالقاني كرمانشاه كه با حمايتهاي خودشان و پرسنل محترم بيمارستان مرا دوباره زنده كردند. بعضي پزشكان حتي يكريال هم هزينه جراحي و معالجاتي كه انجام دادند را نگرفتند. قرار بود دست مرا قطع كنند كه خوشبختانه سردار دكتر طلوعي اجازه ندادند و شكر خدا، الان با همان دست ميتوانم ورزش كنم.

درخواست تسريع در صدور رأي دادگاه

اگر مرا زود به بيمارستان نميرساندند و تلاش پزشكان محترم نبود، الان من هم مثل مرحوم روحا... داداشي چشم از جهان بسته بودم. قطعاً با تسريع در صدور رأي قاطعانه از سوي دادگاه محترم، ديگر كسي جرأت نميكند اسلحه دست بگيرد و مثل گانگسترهاي توي فيلمها، امنيت جامعه و سلامت مردم را به خطر بيندازد. به همين دليل تقاضا و درخواست تسريع در صدور رأي دارم و اميدوارم دادگاه محترم هرچه زودتر رأي عادلانه خود را صادر و تكليفم نسبت به ظلم و اجحافي كه به من شده را روشن كنند و با اقتدار مانع تكرار چنين جناياتي شوند.

از جامعه كشتي خيلي گلايه دارم

از جامعهكشتي خيلي گلايهمندم. من قهرمان تيم ملي بودم ولي از كشتي كرمانشاه به غير از پهلوان محمدحسن محبي كه خودش پيگير بود، منصور كياني كه از طرف هيئتكشتي استان به بيمارستان آمد، ماشاءا... حسيني، عرفان اميري و رضا افضلي كه تلفني جوياي حالم بودند، ديگران بهخصوص جوهري مديركل ورزش، حتي تلفني هم سراغي از من نگرفتند. برخلاف جوهري، آقاي ارسلان حسيني مديركل فعلي ورزش استان چندينبار تلفني احوال مرا پرسيدند و منصورخان برزگر هنوز هم جوياي حال من است. غلامرضا محمدي و پژمان درستكار هم تلفني حالم را پرسيدند. كيانوش رستمي قهرمانالمپيك وزنهبرداري، مسعود حاجيزواره قهرمان تكواندو از پيشِ سردار طلوعي جوياي حال من شدند.

براي دفاع از ناموس، جانم را ميدهم

من هم مثل خيليهاي ديگر جواني كردهام و در اين جواني اشتباهاتي مرتكب شدم ولي هيچكدام اشتباهات بهاندازهاي نبود كه با تهمت و افترا به گوش مردم رساندند. بعضي از رقيبان و دشمنانم، جوري عليه من جوسازي كردهاند كه گروهي از مردم فكر ميكنند با هيولا طرفند، به خدا همه آن حرفها دروغ محض است و من هيولا نيستم.

دروغهايي به مردم گفتهاند كه خدا شاهد است هيچكدام واقعيت ندارد. من خودم ناموس دارم و براي دفاع از ناموس، جانم را ميدهم. كدام آدم باغيرت و ناموسداري اينكارها را انجام ميدهد كه پشتِسر من گفتهاند؟! فقط جوان تعصبي و مغرور بودم كه حرف زور قبول نميكردم، الان هم زيرِ بارِ زور نميروم. خيلي وقتها براي دفاع از حق خودم يا مظلومي كه بيپناه بود با زورگوها درگير شده و دعوا كردم چون زورشان نميرسيد، اين تهمتها را زدند. خدا جاي حق نشسته و جوابشان را اول توي اين دنيا، بعد هم در قيامت ميدهد.

اصلاً وساطت طالقاني و خادم دركار نبود

در مورد دعوايي كه منجر بهبازداشت موقت و يكسال زنداني شدنم شد، يككلاغ چهلكلاغ كردند و دروغهاي شاخداري به مردم گفتند تا مثلاً از من انتقام بگيرند. اصلاً حكم اعدام و وساطت آقاي طالقاني و امير خادم و ديگران در كار نبوده، خود دادگاه با بررسي پرونده به اين نتيجه رسيد و بعد از يكسال بازداشت موقت من تبرئه شدم. مگر ميشود حكم اعدام كسي را با وساطت اين و آن عوض كرد؟!

بعضيها با مظلومنمايي و رياكاري خودشان را خوب نشان ميدهند و دور از چشم مردم، هزاران جنايت مرتكب ميشوند ولي من هرچه هستم، همين است كه در ظاهر هستم. نامردي در وجودم نبوده و نيست. بهغير از دعوا و درگيري (كه بيشتر آنها هم براي دفاع از مردم مظلوم و بيپناه بود) هيچ تخلف ديگري نداشته و ندارم.

هيچوقت زير بار زور نرفته و نميروم

فريدون قنبري نه جنايتكار است، نه مزاحم ناموس كسي شده، نه در حق كسي نامردي كرده، من اگر چنين آدمي بودم، با خوردن 9 گلوله، خدا مرا زنده نگه ميداشت تا الان براي تكذيب همه آن تهمتها و دروغهاي شاخدار با شما حرف بزنم؟! خدا به من لطف داردچون هميشه از مظلوم دفاع كرده و ميكنم.

* هيچوقت زيربار حرفِ زور نرفته و نميروم. اگر زمان بهعقب برگردد، بازهمين مرامواخلاق را دارم ولي فقط سعي ميكنم زود عصباني نشوم تا عدهاي از عصبانيت من سوءاستفاده نكنند.

اين چه اراجيفي است، ميگويند؟!

* بعضي تهمتها را براي اولينبار است ميشنوم. خدا شاهد است، بهروح مادرم قسم تا بهحال هيچوقت و هرگز شرّخَري نكردهام، براي نقد كردن چك كسي، كوچكترين اقدامي انجام ندادهام. نميدانم اين اراجيف چيست كه پشتسر من گفتهاند. من با گروهي از دوستان بزرگوارم شركت بازرگاني داريم. 8 سال است ازداوج كردهام؛ همسرم يك فرهنگي و معلم است. بهخدا اگر اين اراجيف و تهمتها را او هم شنيده باشد، بيشتر از گذشته پيش او شرمنده ميشوم. آيا آبروي منِ قهرمان تيم ملي با همسرِ فرهنگي اجازه ميدهد چنين رفتاري داشته باشم؟! بعد از آن جنايت وحشتناكي كه مرگ را با چشمانم ديدم و خداي مهربان عُمر دوباره به من داد، همسرم بهقدري زحمات مرا كشيده كه نميدانم چه جوري از خجالتش در بيايم.

* همه آنهايي كه اين حرفها را زدند بهخدا واگذار ميكنم و هيچوقت آنها را نميبخشم. همانجوري كه با آبروي من بازي كردند، اميدوارم انشاءا... خدا آبرويشان را بريزد و رسوايشان كند. باخيلي از رقيبان آن روزها، الان رفيق هستيم و گذشتهها را از ياد بردهايم.

هيچ وقت فرحوشي را حلال نميكنم

براي مسابقاتجهاني 2003 نيويورك انتخاب شده و عضو تيم ملي اعزامي بودم. با جلال لطيفي رفيق و هماتاق بوديم. يك روز بعد تمرين تيم ملي، زير دوش يك جرّوبحث معمولي با لطيفي پيش آمد و انگار همهچيز از قبل برنامهريزي شده بود. محسن فرحوشي مربي تيم ملي بلافاصله به حراست زنگ زد و يك اتفاق معمولي را چنان حراستي و رسانهاي كرد تا مرا از تيم ملي خط بزند. گفتند چاقوكشي كرده و طحال لطيفي را پاره كردم. كدام چاقوكشي؟! كدام پارگي طحال؟! اينها دروغ محض است. از خود لطيفي سؤال كنيد. در اردوي تيمهايملي اتفاقات خيلي بدتر هم پيش آمده، قهرمان جهان والمپيك درگير شدند، حتي كشتيگير و سرمربي دعوا كردند ولي هيچيك از مليپوشان را خط نزدند اما بلايي سر من آوردند كه سرنوشتم عوض شد. من همه مدالآوران آن مسابقات را قبلاً شكست داده بودم و اگر در آن مسابقات كشتي ميگرفتم با مدال جهاني برميگشتم هيچوقت فرحوشي و آنهايي كه اين بلا را سرم آوردند حلال نميكنم. زماني كه كشتي ميگرفتم، هيچكس از من حمايت نكرد. بارها حق مرا خوردند. از تيم ملي خطم زدند تا به آنچه كه حقم بود نرسم اما منصورخان برزگر خيلي بهمن لطف داشت و درحقم پدري كرد.

 واقعاً متأسفم كه درآن اتفاق تحتتأثير قرار گرفتم و عصبي شدم. با يك درگيري كوچك و جزئي مرا از تيم ملي خط زدند تا مدال جهاني نگيرم. مون جائه (كرهجنوبي) ميندياشويلي (گرجستان) را قبلاً برده بودم كه در جهاني نيويورك مدال گرفتند. تاراس دانكو (اوكراين) و خوئل رومرو (كوبا) را نيز شكست دادم، همه اينها قهرمانجهان و المپيك شدند اما مرا خط زدند تا به مدالجهاني نرسم. فرحوشي و آنهايي كه اين بلا را سرم آوردند هرگز نميبخشم.

چوب سادگي و نان صداقتم را ميخورم

هنگام زلزله سرپلذهاب و همان ساعات اوليه، وقتي براي كمك به هموطنانم در فضاي مجازي شماره حساب اعلام كردم، مردم خوب و نوعدوست مرا مورد محبت و لطف قراردادند. با 3 روز دريافت كمكهاي نقدي مردم 10 چادر گروهي 12 نفره، 180 كيسه خواب، 2160 تنماهي و تعدادي جوراب خريدم و بلافاصله آن را برديم و بين زلزلهزدگان تقسيم كرديم. بعد از روز سوم در همان فضاي مجازي اعلام كردم ديگر به آن حساب پول نريزند. آنهمه تهمت بهمن زدند تا مرا از چشم مردم بيندازند ولي هموطنان بهمن اعتماد كردند و نشان دادند آن حرفها را قبول نكردهاند. اعتماد مردم بهترين مزد و پاداش من بود. خدا جاي حق نشسته، عزت و ذلت دست خداست، اين و آن هيچ كارهاند. آن همه مصيبت و بلاها كه سرم آمد، چوب سادگي خودم را خوردم. اگر هم الان مورد اعتماد قرار ميگيرم به خاطر لطف خداست و نان صداقتم را ميخورم. با حمايت خانم حاجوي شهردار محترم، مسئولان شهرداري و ورزش منطقه 7 آقايان كاظمي، حيدري، غلامي، قرباني و بقيه عزيزان100 ميليون تومان كمكهايمردم را با 6 كاميون به زلزلهزدگان سرپلذهاب رسانديم.

بعضيها كه در كشتي هيچ محلي از اعراب نداشتند، با حمايت بعضي از دوستانشان نان كشتي را ميخورند ولي ما هيچجايي در كشتي نداريم. افرادي كه وضعيتي خيلي بدتر از من داشته و چندين برابر من در زندان بودهاند، مربي تيم ملي ميشوند ولي بهمن كه فقط بهخاطر دعوا بازداشت بودم، حتي مربيگري يك تيم معمولي را نيز ندادند.

پول ليگ را به خارجيها ندهيم

بهجاي اينكه پول ليگ را به خارجيها بدهيم، بهتر است اين پول را در داخل هزينه كنيم و به كشتيگيران خودمان بدهيم. با اين كار هم بيشتر ايجاد انگيزه كرده، هم كمكي به بچههاي خودمان شده و هم تيم ملي را بيشتر تقويت كردهايم. مثلاً اگر در همين فينال كشتيآزاد جام باشگاههايجهان بهجاي پترياشويلي، يدا... محبي جلوي حريف آمريكايي كشتي ميگرفت، از نظر مالي و تجربي بهنفع محبي و تيم ملي نبود؟!

هيچ اعتراضي به حقكشي داوران نشد

درمسابقات قهرمانيجهان 2005 بوداپست مجارستان، مقابل ساجيداف روس، درحالي كه پاي او كاملاً از تشك بيرون رفته بود، داوران بهراحتي حق مرا خوردند اما از تيم ما هيچكس براي گرفتن حق من اقدامي نكرد و اصلاً هيچ اعتراضي به اين حقكشي آشكار داوران نشد و انگار خوديها هم دوست نداشتند من برنده شوم.

ميخواهم در پيشكسوتان كشتي بگيرم

بعد از طي دوران سخت نقاهت و پشتسرگذاشتن همه آن اتفاقات، دوباره دارم ورزش ميكنم. (در اين زمان فريدون ايستاد و مثل يك بوكسور آماده و سرحال دقايقي را به سايهزدن ضربات هوك بسيار سرعتي با دست چپ و راست پرداخت تا گوشهاي از سلامت و آمادگياش را نشان دهد) تلاش دارم با ورزش سلامت خودم را حفظ كنم. بهاميدخدا ميخواهم در مسابقات كشتيآزاد قهرماني پيشكسوتان داخلي و قهرمانيجهان در گروه سني A كشتي بگيرم.

عناوين و افتخارات

*قهرمان جوانان جهان 1997 – فنلاند

*قهرمان بزرگسالان آسيا 2004 – تهران

*مقام سوم مسابقات كسب سهميه المپيك در اسلواكي

*مدالهاي نقره، برنز و برنز جامهاي دانكلوف (بلغارستان) جمهوريت (تركيه) مدويد (بلاروس)

*نقره، برنز و برنز جام جهاني در آمريكا، آمريكا و ازبكستان

*3 مدال طلا، يك نقره و يك برنز جام جهان پهلوان تختي

*بيش از 10 بار نيز عضو تيم ملي اعزامي به مسابقات جهاني و تورنمنتهاي مختلف بوده كه در آستانه اعزام خط خورد. 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظرات

  • منتشرشده: ۲
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۱
  • لیلا IR ۱۱:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
    خدا بیامرزه
  • مونتا IR ۰۰:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۳۱
    بدون شک خدا حقشو میگیره از همه کسایی که در حقش ظلم کرد، اینم رفت حداقل عبرت باشه برامون که حق کسی رو نخوریم باعث بی آبرویی کسی نشیم بخاطر دنیا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی