به گزارش خبرورزشی،پخش این خبر در فضای مجازی کافی بود تا همه نگاهها معطوف به علی اکبریان شود. مهاجم اسبق استقلال و پرسپولیس که به خاطر اشتباه خود در اواخر دهه هشتاد به زندان افتاد و حرف از آزادیاش بود ولی با این خبر همه چیز برایش پایان یافته تلقی میشد. راستش خود ما هم فکر میکردیم اکبریان دوباره سمت خلاف رفته و در تمام این چند ماه هیچ سراغی از او نگرفتیم ولی شنبه، به صورت اتفاقی شرایطی دست داد تا بتوانیم با او صحبت کنیم. با اکبریان از خیلی چیزها حرف زدیم و در تمام طول گفتوگو، تأکید داشت اخیراً مواد جابهجا نکرده و حکم جدیدی نگرفته است. ما هم مصاحبهاش را چاپ میکنیم اما هیچ موضعی در این رابطه نداریم. اتفاقاً اگر مقامات محترم قوه قضائیه هم در مورد پرونده اکبریان توضیحاتی داشته باشند، خبرورزشی با کمال میل آن را چاپ میکند.

*علیآقا، راستش ما فکر میکردیم چند ماه قبل دوباره شما را گرفتهاند و حکم حبس ابد برایت صادر شده ولی خودت مدعی هستی اصلاً چنین چیزی نبوده است.

آقا من نمیدونم این شایعه از کجا آمده. یک نفر معلوم نیست با چه نیتی در فضای مجازی این شایعه را پخش کرد و همه چیز گردن من افتاد. دوباره اسم علی اکبریان را مطرح کردند و کلی دردسر برایم درست شد. آقا باور کنید مدارکش هم موجوده که من آخرین بار 4 سال قبل مرخصی آمدم و 15 روز بیرون بودم. از سال 92 به بعد اصلاً بیرون نبودم که مواد جابهجا کنم. بابا به چی قسم بخورم که من این کار را نکردم؟ نمیدانم چه کسی مواد در حین مرخصیاش جابهجا کرده ولی من این کار را نکردم. این قضیه کلی هم دردسر برایم درست کرد. شما نمیدانی من چه مصیبتی بابت این خبر کشیدم.

*چه مصیبتی؟

فوتبالیستها و اهالی فوتبال که از داخل زندان با آنها در ارتباط بودم تا 20 روز جواب تلفنم را نمیدادند. همه از من ناراحت شده بودند. میگفتند علی آمده مرخصی اما به جای این که درس گرفته باشد و به سمت ما بیاید تا بعد از آزادی دوباره به فوتبال برگردد، باز هم رفته سراغ مواد مخدر. نمیدانی شما که من چه مصیبتی کشیدم. البته باز هم دم حاجی اولیایی گرم که پیگیر کار منه. رضا شاهرودی، افشین پیروانی، میرشاد ماجدی و جواد زرینچه هم لطف دارند. امیر قلعهنویی هم حواسش به من هست. البته هرکس مشکلات خاص خودش را دارد، ازشان توقعی ندارم اما باز هم همین که هرازگاهی مشکلات من و خانوادهام را حل میکنند، دمشان گرم. خدا عوضشان بده.

*حالا تکلیف حکم شما به کجا رسیده؟

قانون جدید آمده و منتظرم. تعداد زندانیها زیاده و قوه قضائیه کارش خیلی سنگینه. حالا قرار شده تا عید نوروز یا آزاد شوم یا عفو بخورم و قسمت زیادی از زندانیام تمام میشود. دنبال بحث مرخصی هم هستم. امیدوارم مسئولان قوه قضائیه بار دیگر در این مورد به من لطف کنند.

*بازیهای استقلال را میبینی؟

بله. در بازی با سایپا بدشانسی آوردند. البته وقتی گل نزنی، گل میخوری. باور کن وقتی مسابقات را میبینم، از توپهایی که مهاجمان گل نمیزنند، تعجب میکنم و پیش خودم میگویم من با این شرایط میتوانم این توپها را گل کنم! دوره ما مدافعان! مهاجم و توپ را با هم میزدند ولی حالا همه نگران ساق پای خود و قرارداد فصل بعدشان هستند. کاش 20 سال دیرتر به دنیا میآمدم.

*مهدی قائدی را میشناسی؟

بازیهایش را دیدهام و یکسری چیزها در موردش شنیدهام. آقای قائدی! برادر کوچکتر من! به من نگاه کن و درس عبرت بگیر. علی اکبریان در 18 سالگی به تیم ملی رسید و در اوج جوانی به استقلال آمد. آن زمان هیچکس نبود که هوای من را داشته باشد. فقط پدر و مادرم بودند که آن بندگان خدا هم نمیدانستند در فوتبال چه مشکلات و حاشیههایی نهفته است. من معلم خوب نداشتم مهدیجان! تو این راه را نرو. سراغ مهمانی، دود و دم، حاشیه و... نرو. آقای قائدی بازیکنی که یک بار سیگار کشید، دیگر فوتبالیست نمیشود. حواست باشد با چه کسانی رفت و آمد میکنی! پولهایت را جمع کن. من را ببین و از بزرگترها در مورد علی اکبریان بپرس تا بهت بگویند من چه کسی بودم ولی حالا کارم به زندان کشیده و خانوادهام به دردسر افتادهاند. شاید باورتان نشود ولی برای یک میلیون تومان به 50 تا استقلالی رو انداختم. باورتان میشود؟! به 50 نفر رو انداختم و خیلیها هم رویم را زمین انداختند.

*واقعاً؟

بله آقا. واقعاً. من که نمیگویم اشتباه نکردم. اتفاقاً اشتباه کردم و حالا دارم تاوانش را پس میدهم ولی خیلیها هم حرفهای خودشان یادشان رفت و هم کارهای من. در سال 72 ماشینم را فروختم از جیب خودم 2 میلیون پول دادم تا به استقلال بیایم. آنموقع با این پول میتوانستم خانه بخرم. همین آقای علی جباری آنموقع سرپرست استقلال بود. وقتی پول دادم و رضایتنامهام را گرفتم، زد روی شانهام و گفت: «پسرجان، من از تو استقلالیتر ندیدم. شک نکن یک روز جبران میکنم.» البته همین چند ماه قبل به علیآقا زنگ زدم و گفتم مشکل مالی دارم. جباری از من شماره کارت گرفت تا از طریق باشگاه کمکم کند اما بعد از آن دیگر اصلاً تلفنم را جواب نداد. انگار نه انگار که اصلاً علی اکبریان در این دنیا وجود دارد. عیبی ندارد. اکبریان و خانوادهاش هم خدایی دارند.»