* گذشت زمان همهچیز را عوض میکند! مثلاً تا همین پارسال خیلیها شعار «به عقب برنمیگردیم» سر میدادند، اما گذشت زمان، شعارهایشان را آنقدر به عقب برد، که به مرز مومیایی شدن رسید! هرچه زمان میگذرد، شعارها بیشتر عقبنشینی میکنند! و هیچ بعید نیست همین روزها شاهد سر دادن شعار «اسکندر کجایی!» و «فتحعلی تو روحت!» در ورزشگاههای کشور باشیم!
بگذریم... امروز که من این متن رو مینویسم مسئولان به دفتر املاک و مستغلات روسیه رفته و بر سر دریا یا دریاچه بودن خزر بحث میکنند! و احتمالاً وقتی که از بنگاه خارج میشوند، به این نتیجه رسیدهاند که خزر نه دریاست و نه دریاچه! بلکه یک حوضچه بیمصرف است! و با زرنگیای که ما از آنها سراغ داریم، زحمتِ لایروبی نفت، گاز و خاویارِ حوضچه مذکور را هم میاندازند گردن دوستان! فلذا بنده با توجه به احتمال کم شدن سهم ایران از این دریاچه و همچنین صفر شدن سهممان از منابع بستر و زیر بستر آن، آینده ورزشهای خزری را به شکل زیر پیشبینی میکنم:
۱- شناگران و قایقرانان باید قبل از اینکه به دریا بزنند، با مایوی مربوطه به سفارت روسیه رفته و ویزای این کشور را تهیه نمایند!
۲- با توجه به واگذاری بستر دریاچه به کشورهای همسایه، انجام هرگونه عملیات زیرآبی در سواحل شمالی کشور ممنوع میباشد!
۳- چون از این به بعد فقط ۱۱ درصد دریاچه آن هم به صورت سرقفلی در اختیار ماست، ورزشکاران رشتههای والیبال و فوتبال ساحلی باید احتیاط کنند تا توپشان را به سمت دریا شوت نزنند! چون ممکن است توپ به زمین روسیه بیفتد و آنها هم پنچرش کنند!
۲- با توجه به واگذاری بستر دریاچه به کشورهای همسایه، انجام هرگونه عملیات زیرآبی در سواحل شمالی کشور ممنوع میباشد!
۳- چون از این به بعد فقط ۱۱ درصد دریاچه آن هم به صورت سرقفلی در اختیار ماست، ورزشکاران رشتههای والیبال و فوتبال ساحلی باید احتیاط کنند تا توپشان را به سمت دریا شوت نزنند! چون ممکن است توپ به زمین روسیه بیفتد و آنها هم پنچرش کنند!