به گزارش خبرورزشی، بازیهای آسیایی برای دختران جوان روئینگ پایان کار نیست. اگر چه نازنین حالا دو دل شده برای ماندن یا رفتن، اما شیرینی موفقیت بدجور آنها را برای درخشش قلقلک میدهد. این بار در میدانی بزرگتر از بازیهای آسیایی.
* مسابقات چطور بود؟
مریم: به خاطر برگزاری هر چهار سال یک بار بازیهای آسیایی، سطح رقابتها خیلی بالا بود. کشورهای چین، ژاپن و اندونزی خیلی خوب بودند، اما به خاطر اینکه جاکارتا اولین تجربهام بود، استرسم خیلی زیاد بود. خدا را شکر نتیجه خوبی گرفتم. با اینکه در روئینگ چهارنفره با اختلاف سه ثانیه طلا را از دست دادیم، اما باز هم خیلی خوب بود.
نازنین: خب بازیهای آسیایی از اسمش مشخص است دیگر. همه تیمها با قدرت بالایی میآیند و همه هم برای مدال میآیند. سطح مسابقات خیلی بالا بود. خیلی خوشحالم که دو مدال نقره گرفتهام. برای خودم به خاطر اینکه خیلی تلاش کرده بودم ارزشش مثل طلا بود. چون فقط خودم میدانم چه زحماتی کشیدم.
* اتفاق خاصی افتاد؟
مریم: متأسفانه، چون دو تا از بچهها دو ارنج داشتند این اتفاق افتاد. من هم دو ارنجه بودم، اما مسابقاتم در دو روز متفاوت بود. ولی، چون کرمی و جاور یکی، دو ساعت قبل از فینال چهارنفره بازی داشتند، البته همه تلاششان را در بازی گذاشتند. از طرفی خستگی و استرس هم بیتأثیر نبود. هرچند این دلیل اصلی نگرفتن طلا نیست و بچهها خیلی خوب کار کردند، اما نشد.
نازنین: در چهارنفره فکر میکردیم طلا بگیریم ولی متأسفانه نشد، اما از نقرهای هم که گرفتیم راضیام، چون فراتر از توانمان کار کردیم. وقتی خط را رد کردیم من بیهوش شدم و کار به دستگاه اکسیژن رسید. اصلاً نمیتوانستم راه بروم و به خاطر من مراسم اهدای مدال نیم ساعت عقب افتاد.
* یعنی اینقدر فشار تحمل کردی؟
نازنین: بله خیلی. ما نقره را با جان و دل گرفتیم. در دونفره خیلی تلاش کردیم. رقیبمان قهرمان جهان بود. مربی تیم چین بعد از مسابقه پیش من و مریم آمد و گفت: خیلی از سالهای قبل بهتر بودید. او از اینکه ایران بالاخره در دونفره سبکوزن قوی آمده تعجب کرده بود.
* از لحظهای که بیهوش شدی بگو.
نازنین: خیلی حس بدی بود. افتضاح بود. زمانی که به اسکله رسیدیم از هوش رفتم، دیگر هیچ چیز نفهمیدم. بعد از چند دقیقه به هوش آمدم و کلاً حالم بد بود.
* مسابقات چطور بود؟
مریم: به خاطر برگزاری هر چهار سال یک بار بازیهای آسیایی، سطح رقابتها خیلی بالا بود. کشورهای چین، ژاپن و اندونزی خیلی خوب بودند، اما به خاطر اینکه جاکارتا اولین تجربهام بود، استرسم خیلی زیاد بود. خدا را شکر نتیجه خوبی گرفتم. با اینکه در روئینگ چهارنفره با اختلاف سه ثانیه طلا را از دست دادیم، اما باز هم خیلی خوب بود.
نازنین: خب بازیهای آسیایی از اسمش مشخص است دیگر. همه تیمها با قدرت بالایی میآیند و همه هم برای مدال میآیند. سطح مسابقات خیلی بالا بود. خیلی خوشحالم که دو مدال نقره گرفتهام. برای خودم به خاطر اینکه خیلی تلاش کرده بودم ارزشش مثل طلا بود. چون فقط خودم میدانم چه زحماتی کشیدم.
* اتفاق خاصی افتاد؟
مریم: متأسفانه، چون دو تا از بچهها دو ارنج داشتند این اتفاق افتاد. من هم دو ارنجه بودم، اما مسابقاتم در دو روز متفاوت بود. ولی، چون کرمی و جاور یکی، دو ساعت قبل از فینال چهارنفره بازی داشتند، البته همه تلاششان را در بازی گذاشتند. از طرفی خستگی و استرس هم بیتأثیر نبود. هرچند این دلیل اصلی نگرفتن طلا نیست و بچهها خیلی خوب کار کردند، اما نشد.
نازنین: در چهارنفره فکر میکردیم طلا بگیریم ولی متأسفانه نشد، اما از نقرهای هم که گرفتیم راضیام، چون فراتر از توانمان کار کردیم. وقتی خط را رد کردیم من بیهوش شدم و کار به دستگاه اکسیژن رسید. اصلاً نمیتوانستم راه بروم و به خاطر من مراسم اهدای مدال نیم ساعت عقب افتاد.
* یعنی اینقدر فشار تحمل کردی؟
نازنین: بله خیلی. ما نقره را با جان و دل گرفتیم. در دونفره خیلی تلاش کردیم. رقیبمان قهرمان جهان بود. مربی تیم چین بعد از مسابقه پیش من و مریم آمد و گفت: خیلی از سالهای قبل بهتر بودید. او از اینکه ایران بالاخره در دونفره سبکوزن قوی آمده تعجب کرده بود.
* از لحظهای که بیهوش شدی بگو.
نازنین: خیلی حس بدی بود. افتضاح بود. زمانی که به اسکله رسیدیم از هوش رفتم، دیگر هیچ چیز نفهمیدم. بعد از چند دقیقه به هوش آمدم و کلاً حالم بد بود.
* به خاطر استرس زیاد بود؟
نازنین: استرس زیاد، فشار مسابقه و هم اینکه شب قبل از مسابقه درست نخوابیدم. همه چیز دست به دست هم داد تا این اتفاق بیفتد.
* پس همه را نگران کردی؟
نازنین: بله مخصوصاً خانوادهام که از خبرها و عکسها متوجه قضیه شده بودند. وقتی به درمانگاه آنجا رسیدیم برادرم به مربیام مسیج میداد که راستش را بگو چه اتفاقی افتاده.
*پس حسرتش به دلتان ماند؟
مریم: کسی باید حسرت بخورد که تلاش نکرده، ما همه تلاشمان را کردیم، پس حسرتش را نمیخوریم، اما دوست داشتیم طلا بگیریم.
* دونفره چطور بود؟
مریم: در روئینگ دونفره با نازنین رحمانی خوب رفتیم، اما چین قهرمان جهانهایش را فرستاده بود. سطح فینال خیلی بالا بود. ما خیلی تلاش کردیم، اما نشد که چین را رد کنیم، چون واقعاً از همه کشورهای دیگر بهتر بودند، اما من از نتیجه دونفره هم راضی بودم. البته فدراسیون هم راضی بود.
نازنین:؟
* رفتن روی سکو چطور بود؟
نازنین: در چهارنفره که به خاطر حال بدم حسش نکردم و خیلی متوجه نشدم، اما خدا را شکر دو تا ارنج داشتم که در هر دو روی سکو رفتم. خیلی حس خوبی است. بالاخره نتیجه تمام استرسها و زحمات و دردهایی که کشیدی را میبینی و خیلی لذتبخش است.
* مدال نقره چه فرقی با طلا دارد؟
نازنین: خیلی دوست داشتم طلا باشد. چون پارسال هم طلا گرفتیم. وقتی پرچمت همزمان با سرود ملی بالا میرود حس خوبی دارد و با هیچ چیز عوض نمیشود. دوست داشتیم دوباره این اتفاق بیفتد که نشد.
* چرا مرادخانی استعفا کرد؟
مریم: بهناز مرادخانی واقعاً مربی خوبی است. به جز مربی، روانشناس، پزشک و خواهر همه ما بود. برای ما خیلی تلاش کردند. از زندگی شان میزنند. با وجودی که متاهل اند دوازده ماه در اردو هستند و چیزی از فدراسیون دریافت نمیکنند. از نظر مالی واقعاً ساپورت نمیشوند. به همین دلیل کنار گذاشتند.
نازنین:، چون مربیمان خداحافظی کرده خودم هم دارم به این فکر میکنم ادامه بدهم یا نه.
* یعنی ممکن است ادامه ندهی؟
نازنین: تصمیم صد درصد نگرفتهام، اما امکانش هست.
* چرا؟
نازنین:، چون روئینگ خیلی سخت است. ما ۱۲ ماه سال را در اردو بودیم.
* از اول که آمدی به سختی کار فکر نکرده بودی؟
نازنین: چرا، اما سعی کردم در کنارش زندگیام را داشته باشم و به درسم برسم، اما باز هم میگویم این تصمیمم صددرصد نیست.
* چه زمانی تصمیم نهایی را میگیری؟
نازنین: فعلاً کمی استراحت کنم بعد تصمیم میگیرم
* به مسئولان فدراسیون هم این موضوع را گفتی؟
نازنین: نه هنوز، چون تصمیم نهایی را نگرفتم چیزی نگفتم، اما همانطور که گفتم ما ۱۲ ماه در اردو بودیم و خیلی سخت است. تا الان دونفره برای سهمیه المپیک اعزام شده بود، اما هیچ وقت سهمیه نگرفته بود و حتی به فینال هم نرفته بود، اما ما سال گذشته طلا و امسال هم نقره گرفتیم.
* حیفت نمیآید بروی؟
نازنین: چرا به خاطر سهمیه المپیک دو دل هستم. اگر این موضوع نبود همین الان میرفتم.
نازنین: استرس زیاد، فشار مسابقه و هم اینکه شب قبل از مسابقه درست نخوابیدم. همه چیز دست به دست هم داد تا این اتفاق بیفتد.
* پس همه را نگران کردی؟
نازنین: بله مخصوصاً خانوادهام که از خبرها و عکسها متوجه قضیه شده بودند. وقتی به درمانگاه آنجا رسیدیم برادرم به مربیام مسیج میداد که راستش را بگو چه اتفاقی افتاده.
*پس حسرتش به دلتان ماند؟
مریم: کسی باید حسرت بخورد که تلاش نکرده، ما همه تلاشمان را کردیم، پس حسرتش را نمیخوریم، اما دوست داشتیم طلا بگیریم.
* دونفره چطور بود؟
مریم: در روئینگ دونفره با نازنین رحمانی خوب رفتیم، اما چین قهرمان جهانهایش را فرستاده بود. سطح فینال خیلی بالا بود. ما خیلی تلاش کردیم، اما نشد که چین را رد کنیم، چون واقعاً از همه کشورهای دیگر بهتر بودند، اما من از نتیجه دونفره هم راضی بودم. البته فدراسیون هم راضی بود.
نازنین:؟
* رفتن روی سکو چطور بود؟
نازنین: در چهارنفره که به خاطر حال بدم حسش نکردم و خیلی متوجه نشدم، اما خدا را شکر دو تا ارنج داشتم که در هر دو روی سکو رفتم. خیلی حس خوبی است. بالاخره نتیجه تمام استرسها و زحمات و دردهایی که کشیدی را میبینی و خیلی لذتبخش است.
* مدال نقره چه فرقی با طلا دارد؟
نازنین: خیلی دوست داشتم طلا باشد. چون پارسال هم طلا گرفتیم. وقتی پرچمت همزمان با سرود ملی بالا میرود حس خوبی دارد و با هیچ چیز عوض نمیشود. دوست داشتیم دوباره این اتفاق بیفتد که نشد.
* چرا مرادخانی استعفا کرد؟
مریم: بهناز مرادخانی واقعاً مربی خوبی است. به جز مربی، روانشناس، پزشک و خواهر همه ما بود. برای ما خیلی تلاش کردند. از زندگی شان میزنند. با وجودی که متاهل اند دوازده ماه در اردو هستند و چیزی از فدراسیون دریافت نمیکنند. از نظر مالی واقعاً ساپورت نمیشوند. به همین دلیل کنار گذاشتند.
نازنین:، چون مربیمان خداحافظی کرده خودم هم دارم به این فکر میکنم ادامه بدهم یا نه.
* یعنی ممکن است ادامه ندهی؟
نازنین: تصمیم صد درصد نگرفتهام، اما امکانش هست.
* چرا؟
نازنین:، چون روئینگ خیلی سخت است. ما ۱۲ ماه سال را در اردو بودیم.
* از اول که آمدی به سختی کار فکر نکرده بودی؟
نازنین: چرا، اما سعی کردم در کنارش زندگیام را داشته باشم و به درسم برسم، اما باز هم میگویم این تصمیمم صددرصد نیست.
* چه زمانی تصمیم نهایی را میگیری؟
نازنین: فعلاً کمی استراحت کنم بعد تصمیم میگیرم
* به مسئولان فدراسیون هم این موضوع را گفتی؟
نازنین: نه هنوز، چون تصمیم نهایی را نگرفتم چیزی نگفتم، اما همانطور که گفتم ما ۱۲ ماه در اردو بودیم و خیلی سخت است. تا الان دونفره برای سهمیه المپیک اعزام شده بود، اما هیچ وقت سهمیه نگرفته بود و حتی به فینال هم نرفته بود، اما ما سال گذشته طلا و امسال هم نقره گرفتیم.
* حیفت نمیآید بروی؟
نازنین: چرا به خاطر سهمیه المپیک دو دل هستم. اگر این موضوع نبود همین الان میرفتم.
* خانواده با تصمیمت موافق هستند؟
نازنین: گذاشتند پای خودم. آنها هم مثل خودم هستند. از یک طرف به خاطر دوری خسته شدیم و از طرف دیگر هم بحث سهمیه المپیک را دارند. بیشتر مادرم میگوید سهمیه المپیک را بگیر و بعد کنار بگذار. باید ببینیم چه میشود. ما شرایط خیلی خیلی سختی را تحمل میکنیم، خیلی سختتر از بقیه رشتهها. ما در میانه و ابهر پشت سدها تمرین میکنیم و دورافتادهترین جایی که اصلاً آدم نمیبینیم.
* تحمل این شرایط برایت سخت است؟
نازنین: سخت که نه، چون هدف داشتم. تا الان بازیهای آسیایی بود و من هرجا خسته میشدم فقط به هدفم فکر میکردم مثلاً در یک تمرین صد متر آخر را کم آورده بودم و وقتی به هدفم فکر کردم با قدرت ادامه دادم. وقتی به شیرینی هدف و اتفاقات خوب بعد از رسیدن به هدفت فکر میکنی، سختیها شیرین میشود.
* پاداش را پای سکو گرفتید؟
مریم: پاداش را همان شب در مراسمی گرفتیم، اما متأسفانه ما فکر میکردیم ۲۰۰۰ دلاری که میدهند نفری است، اما نصف کردند. برای چهار نفره، نفری ۱۰۰۰ دلار و دو نفره هم ۲۰۰۰ دلار به دو نفر دادند که خیلی ناراحت شدیم. اعتراض کردیم و گفتیم فکر میکردیم نفری میدهند، اما گفتند وزارت اینطور تصمیم گرفته. ما واقعاً ناراحت شدیم، اما کاری نمیشد کرد. نباید ورزش ما را تیمی حساب کنند، چون نمیشود گفت که ورزش ما تیمی است. ما تا آخرین لحظه تک نفره تمرین میکنیم و همانقدر هم زحمت میکشیم. کلاً هم ۴ نفر هستیم در یک قایق نفر اضافه نداریم. ما همه جا این درخواست را داشتیم، چون بیانصافی است. درخواست ما این است که جایزه را کامل به ما بدهند.
نازنین: یکی از بحثهایمان هم این بود که رشته ما را مثل بسکتبال، فوتبال و والیبال که تیمی هستند و تعدادشان زیاد است، حساب نکنند. آنها شاید بیشتر از ۲۰ نفر باشند و نفرات ذخیره دارند. ما نهایتاً ۴ نفر هستیم و هر ۴ نفر با هم قایق را هدایت میکنیم. تا آخرین لحظه در قایقهای تکنفری تمرین میکنیم. میشود گفت: رشتههای ۲ و ۴ نفره ما سختتر از تک نفره است، چون نفرات پشتی و جلویی باید با هم هماهنگ باشند اگر یکدهم ثانیه کسی زودتر پارو بزند، مشکلساز میشود. تمرکزمان خیلی باید بیشتر باشد که مدال بگیریم. به نظرم کمی ناحقی است که بگویند ما تیمی هستیم. ما یک جورهایی انفرادی هستیم حتی سختتر از انفرادی. تکنیکهای روئینگ خیلی سخت است. بدتر اینکه ما که دو مدال گرفتیم در واقع پاداش یک مدال را میگیریم.
* چرا؟
نازنین: یک مدال را حساب میکنند و از آن یکی هم فکر میکنم در حد دو سکه بدهند. با اینکه مدالها در جدول ردهبندی کاروان تأثیر دارد و اگر من و مریم دو مدال نمیگرفتیم حالا مدالهای نقره ۱۷ تا بود، اما برای پاداش یکی را حساب میکنند. حتی میشود فکر کرد یکی را قایقرانی گرفته یکی را تیراندازی، اما ما برای هر دوتایش تلاش کردیم و جان دادیم.
* با آقای صالحیامیری هم این گلایه را مطرح کردید؟
مریم: بله آقای صالحیامیری آنجا بودند و به ایشان گفتیم و گفتند ببینیم چه میشود ما هم همه جا این را میگوییم.
نازنین: آقای صالحیامیری گفتند که پیگیری میکنیم. یک روز به آزادی رفتند که تازه شرایطش بهتر از جاهایی که ما میرویم، است و گفته بودند در این شرایط چگونه تمرین میکنید، چون قایقرانی مثل رشتههای سالنی نیست که در گرما و سرما کولر و بخاری بزنند. پارسال هم همیشه گرمازده میشدیم و در سرما هم همیشه تمرین کردیم. فکر کنید سرد باشد آب هم به تنتان بخورد.
* میخواهید در سبکوزن بمانید؟
مریم: خودم نمیخواهم در سبکوزن بمانم. من برای مسابقات ۵۵ کیلو شدم در حالی که قانون این است که ۵۷ کیلو باشیم، اما در چهار نفره یکی، دو تا از بچهها وزنشان بالا بود و باید به آنها وزن قرض میدادیم تا قایقمان حفظ شود. واقعاً برایم سخت است، چون قدم ۱۷۸سانتیمتر است و چیز دیگری هم نداشتم که آب کنم. خیلی سخت بود. قبل از عید رژیم را شروع کردم و تمرینات سختی هم داشتم.
نازنین: گذاشتند پای خودم. آنها هم مثل خودم هستند. از یک طرف به خاطر دوری خسته شدیم و از طرف دیگر هم بحث سهمیه المپیک را دارند. بیشتر مادرم میگوید سهمیه المپیک را بگیر و بعد کنار بگذار. باید ببینیم چه میشود. ما شرایط خیلی خیلی سختی را تحمل میکنیم، خیلی سختتر از بقیه رشتهها. ما در میانه و ابهر پشت سدها تمرین میکنیم و دورافتادهترین جایی که اصلاً آدم نمیبینیم.
* تحمل این شرایط برایت سخت است؟
نازنین: سخت که نه، چون هدف داشتم. تا الان بازیهای آسیایی بود و من هرجا خسته میشدم فقط به هدفم فکر میکردم مثلاً در یک تمرین صد متر آخر را کم آورده بودم و وقتی به هدفم فکر کردم با قدرت ادامه دادم. وقتی به شیرینی هدف و اتفاقات خوب بعد از رسیدن به هدفت فکر میکنی، سختیها شیرین میشود.
* پاداش را پای سکو گرفتید؟
مریم: پاداش را همان شب در مراسمی گرفتیم، اما متأسفانه ما فکر میکردیم ۲۰۰۰ دلاری که میدهند نفری است، اما نصف کردند. برای چهار نفره، نفری ۱۰۰۰ دلار و دو نفره هم ۲۰۰۰ دلار به دو نفر دادند که خیلی ناراحت شدیم. اعتراض کردیم و گفتیم فکر میکردیم نفری میدهند، اما گفتند وزارت اینطور تصمیم گرفته. ما واقعاً ناراحت شدیم، اما کاری نمیشد کرد. نباید ورزش ما را تیمی حساب کنند، چون نمیشود گفت که ورزش ما تیمی است. ما تا آخرین لحظه تک نفره تمرین میکنیم و همانقدر هم زحمت میکشیم. کلاً هم ۴ نفر هستیم در یک قایق نفر اضافه نداریم. ما همه جا این درخواست را داشتیم، چون بیانصافی است. درخواست ما این است که جایزه را کامل به ما بدهند.
نازنین: یکی از بحثهایمان هم این بود که رشته ما را مثل بسکتبال، فوتبال و والیبال که تیمی هستند و تعدادشان زیاد است، حساب نکنند. آنها شاید بیشتر از ۲۰ نفر باشند و نفرات ذخیره دارند. ما نهایتاً ۴ نفر هستیم و هر ۴ نفر با هم قایق را هدایت میکنیم. تا آخرین لحظه در قایقهای تکنفری تمرین میکنیم. میشود گفت: رشتههای ۲ و ۴ نفره ما سختتر از تک نفره است، چون نفرات پشتی و جلویی باید با هم هماهنگ باشند اگر یکدهم ثانیه کسی زودتر پارو بزند، مشکلساز میشود. تمرکزمان خیلی باید بیشتر باشد که مدال بگیریم. به نظرم کمی ناحقی است که بگویند ما تیمی هستیم. ما یک جورهایی انفرادی هستیم حتی سختتر از انفرادی. تکنیکهای روئینگ خیلی سخت است. بدتر اینکه ما که دو مدال گرفتیم در واقع پاداش یک مدال را میگیریم.
* چرا؟
نازنین: یک مدال را حساب میکنند و از آن یکی هم فکر میکنم در حد دو سکه بدهند. با اینکه مدالها در جدول ردهبندی کاروان تأثیر دارد و اگر من و مریم دو مدال نمیگرفتیم حالا مدالهای نقره ۱۷ تا بود، اما برای پاداش یکی را حساب میکنند. حتی میشود فکر کرد یکی را قایقرانی گرفته یکی را تیراندازی، اما ما برای هر دوتایش تلاش کردیم و جان دادیم.
* با آقای صالحیامیری هم این گلایه را مطرح کردید؟
مریم: بله آقای صالحیامیری آنجا بودند و به ایشان گفتیم و گفتند ببینیم چه میشود ما هم همه جا این را میگوییم.
نازنین: آقای صالحیامیری گفتند که پیگیری میکنیم. یک روز به آزادی رفتند که تازه شرایطش بهتر از جاهایی که ما میرویم، است و گفته بودند در این شرایط چگونه تمرین میکنید، چون قایقرانی مثل رشتههای سالنی نیست که در گرما و سرما کولر و بخاری بزنند. پارسال هم همیشه گرمازده میشدیم و در سرما هم همیشه تمرین کردیم. فکر کنید سرد باشد آب هم به تنتان بخورد.
* میخواهید در سبکوزن بمانید؟
مریم: خودم نمیخواهم در سبکوزن بمانم. من برای مسابقات ۵۵ کیلو شدم در حالی که قانون این است که ۵۷ کیلو باشیم، اما در چهار نفره یکی، دو تا از بچهها وزنشان بالا بود و باید به آنها وزن قرض میدادیم تا قایقمان حفظ شود. واقعاً برایم سخت است، چون قدم ۱۷۸سانتیمتر است و چیز دیگری هم نداشتم که آب کنم. خیلی سخت بود. قبل از عید رژیم را شروع کردم و تمرینات سختی هم داشتم.
* چطور وزنکشی کردید؟
مریم: یک یا دو ساعت قبل از مسابقات ما وزنکشی میکردیم. به همین خاطر ما جدا از استرس بازی، استرس وزن را هم داشتیم.
نازنین: ما هم استرس مسابقه را داشتیم هم وزن و هم پاروها یعنی سه تا استرس داشتیم که باید آنها را مدیریت میکردیم.
* وزنکشی اذیت نمیکرد؟
نازنین: فکر کنید روز قبل از مسابقه غذا نخوری. روز مسابقه هم به خاطر وزنکشی دوباره پارو بزنی که وزنت پایینتر بیاید و یک صبحانه مختصر بخوری، اما من این سری از عید حدود ۶ ماه زمان رژیمم را طولانیتر کردم که راحتتر باشم ولی واقعاً سخت بود، چون روزهای آخر وزنم پایین نمیآمد و مجبور بودم شام نخورم و آخر شبها هوازی کار کنم و حتی آب بدنم را کم کنم. در کرمانشاه پیش سه دکتر میرفتم و میگفتند نمیشود و میگفتند درصد چربیات خیلی کم است و آسیب میزند. یکی از دکترها خیلی رک به من گفت: درصدی به چشم و قلبت آسیب میزند. تازه آن موقع ۶۱ کیلو بودم و برای مسابقه ۵۵ کیلو، اما ورزش چیزی است که نمیشود با منطق جلو رفت. روئینگ اینقدر سخت است که اگر بخواهید با منطق پیش بروید باید به این فکر کنید که این کار را نکنم که آسیب نبینم و...
* آینده کاریات را چطور میبینی؟
مریم: اگر خدا بخواهد میخواهم از حالا برای المپیک شروع کنم، چون کار سختی داریم و ۶ ماه قبل از المپیک انتخابی دارد و از آسیا هم دو سهمیه بیشتر نمیدهند؛ یک دو نفره و یک تکنفره سنگین. تلاش میکنم سهمیه تکنفره سنگین را بگیرم. اگر بخواهم در سبکوزن بمانم دیگر در وزن پنجاه و نه کمتر میمانم. دیگر کمتر از آن نمیخواهم باشم.
* بعد از برگشت با دو مدال خاطرهای از مردم داری؟
مریم: دفتر روزنامه شما، چون در طرح ترافیک است نمیشد با ماشین بیایم و با اسنپ به اینجا آمدم. از آنجایی که دیوار خانهمان پر از بنرهای تبریک شده، راننده یک نگاه به بنرها کرد، بعد یک نگاه به من کرد و گفت: تبریک میگویم و کلی خوشحال شد. زنگ زد به همسرش و او هم تا اینجا رسیدیم کلی تبریک گفت.
* از اینکه مدالهایت به چشم نمیآید ناراحت میشوی؟
مریم: در کل سال نسبت به ورزشهای دیگر دیده نمیشویم. من سال قبل سه مدال در آسیا گرفتم؛ دو طلا و یک نقره، اما کسی صدایش در نیامد با اینکه اولین باری بود که در آسیا چنین اتفاقی میافتاد. چند ماه بعد از ما فوتسال قهرمان شد و دیدید که همه جا پیچید، اما ما را کسی ندید که خیلی ناراحتکننده بود. آنها هم زحمت کشیدند، اما واقعاً روئینگ خیلی رشته سختی است، چون هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی خیلی تحت فشار هستید. ما در مسافتها روزی ۳۰ کیلومتر پارو میزدیم و در سرما و گرما خیلی سخت بود. یعنی برف میبارید و ما پارو میزدیم. ما نسبت به رشتههای سالنی خیلی بیشتر اذیت میشویم. در شهرستانها نمیشود تمرین کرد. یعنی هرکس نمیتواند در شهر خودش تمرین کند. پیست فقط در تهران است. ۴ ماه هم در میانه بودیم که اردوی خوبی بود.
* برای خودت چه افقی داری؟
مریم: یک یا دو ساعت قبل از مسابقات ما وزنکشی میکردیم. به همین خاطر ما جدا از استرس بازی، استرس وزن را هم داشتیم.
نازنین: ما هم استرس مسابقه را داشتیم هم وزن و هم پاروها یعنی سه تا استرس داشتیم که باید آنها را مدیریت میکردیم.
* وزنکشی اذیت نمیکرد؟
نازنین: فکر کنید روز قبل از مسابقه غذا نخوری. روز مسابقه هم به خاطر وزنکشی دوباره پارو بزنی که وزنت پایینتر بیاید و یک صبحانه مختصر بخوری، اما من این سری از عید حدود ۶ ماه زمان رژیمم را طولانیتر کردم که راحتتر باشم ولی واقعاً سخت بود، چون روزهای آخر وزنم پایین نمیآمد و مجبور بودم شام نخورم و آخر شبها هوازی کار کنم و حتی آب بدنم را کم کنم. در کرمانشاه پیش سه دکتر میرفتم و میگفتند نمیشود و میگفتند درصد چربیات خیلی کم است و آسیب میزند. یکی از دکترها خیلی رک به من گفت: درصدی به چشم و قلبت آسیب میزند. تازه آن موقع ۶۱ کیلو بودم و برای مسابقه ۵۵ کیلو، اما ورزش چیزی است که نمیشود با منطق جلو رفت. روئینگ اینقدر سخت است که اگر بخواهید با منطق پیش بروید باید به این فکر کنید که این کار را نکنم که آسیب نبینم و...
* آینده کاریات را چطور میبینی؟
مریم: اگر خدا بخواهد میخواهم از حالا برای المپیک شروع کنم، چون کار سختی داریم و ۶ ماه قبل از المپیک انتخابی دارد و از آسیا هم دو سهمیه بیشتر نمیدهند؛ یک دو نفره و یک تکنفره سنگین. تلاش میکنم سهمیه تکنفره سنگین را بگیرم. اگر بخواهم در سبکوزن بمانم دیگر در وزن پنجاه و نه کمتر میمانم. دیگر کمتر از آن نمیخواهم باشم.
* بعد از برگشت با دو مدال خاطرهای از مردم داری؟
مریم: دفتر روزنامه شما، چون در طرح ترافیک است نمیشد با ماشین بیایم و با اسنپ به اینجا آمدم. از آنجایی که دیوار خانهمان پر از بنرهای تبریک شده، راننده یک نگاه به بنرها کرد، بعد یک نگاه به من کرد و گفت: تبریک میگویم و کلی خوشحال شد. زنگ زد به همسرش و او هم تا اینجا رسیدیم کلی تبریک گفت.
* از اینکه مدالهایت به چشم نمیآید ناراحت میشوی؟
مریم: در کل سال نسبت به ورزشهای دیگر دیده نمیشویم. من سال قبل سه مدال در آسیا گرفتم؛ دو طلا و یک نقره، اما کسی صدایش در نیامد با اینکه اولین باری بود که در آسیا چنین اتفاقی میافتاد. چند ماه بعد از ما فوتسال قهرمان شد و دیدید که همه جا پیچید، اما ما را کسی ندید که خیلی ناراحتکننده بود. آنها هم زحمت کشیدند، اما واقعاً روئینگ خیلی رشته سختی است، چون هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی خیلی تحت فشار هستید. ما در مسافتها روزی ۳۰ کیلومتر پارو میزدیم و در سرما و گرما خیلی سخت بود. یعنی برف میبارید و ما پارو میزدیم. ما نسبت به رشتههای سالنی خیلی بیشتر اذیت میشویم. در شهرستانها نمیشود تمرین کرد. یعنی هرکس نمیتواند در شهر خودش تمرین کند. پیست فقط در تهران است. ۴ ماه هم در میانه بودیم که اردوی خوبی بود.
* برای خودت چه افقی داری؟
مریم: دوست دارم کاری که تا حالا کسی نکرده را انجام دهم. مدال المپیک روئینگ را من میگیرم. تا حالا کسی به فینال A هم نرسیده، اما فکر نمیکنم در این دو سال بشود این کار را کرد. شاید در المپیک بعدی بشود به این امر رسید. حالا باید ببینیم میمانیم یا نه.