خبرورزشی/ فرهاد اشراقی: جلوگیری از خودکشی ۵۰۵۰ نفر- وجود یک میلیون و ۷۵۰ معتاد قطعی در کشور- ۶۰ هزار نفر هر سال در تصادف رانندگی معلول میشوند- کاهش ۱۱ تا ۱۳ درصدی ازدواج.
روزی نیست که با این حجم از اخبار منفی مواجه نباشیم. کافی است چند دقیقه سایتها را مرور کنید و یا صفحات روزنامهها را ورق بزنید تا با انبوهی از این اخبار مواجه شوید؛ حالا اخبار مربوط به گرانی هم که بماند. با این همه خبر منفی معلوم نیست که چرا همه از ما به عنوان یک رسانه ورزشی انتظار دارند صبح تا شب اخبار مثبت بنویسیم و به حاشیهها نپردازیم؟ صدالبته که سلیقهها هم متفاوت است؛ مثلاً یکی از خوانندگان محترم روزنامه عقیده داشت که ما نباید با همسر ایرانی جیلوید ساموئل مصاحبه میکردیم که البته نظرش بسیار محترم است، ولی مسئله اینجاست که خوانندگان خبرورزشی و سایر رسانهها با مشکلات کار ما آشنا نیستند و نمیدانند که الان مثلاً وقتی ۲ هفته لیگ تعطیل میشود و حتی تمرینات تیمها تعطیل میشود چطور باید ۱۲ صفحه روزنامه را پر کنیم و چه مشکلات ریز و درشتی داریم.
روانشناسان تأکید میکنند که با آدمهای مثبت بگردید و مثبت فکر کنید، اما خب حجم اخبار منفی و زرد یک وقتهایی آنقدر زیاد میشود که گریزی از آن نیست. گاهی آدم به نقطهای میرسد که نه روزنامه بخواند، نه تلویزیون نگاه کند و نه حتی سری به گوشیاش بزند، اما خب انجام این همه کار سخت در یک روز غیر ممکن است.
روزی نیست که با این حجم از اخبار منفی مواجه نباشیم. کافی است چند دقیقه سایتها را مرور کنید و یا صفحات روزنامهها را ورق بزنید تا با انبوهی از این اخبار مواجه شوید؛ حالا اخبار مربوط به گرانی هم که بماند. با این همه خبر منفی معلوم نیست که چرا همه از ما به عنوان یک رسانه ورزشی انتظار دارند صبح تا شب اخبار مثبت بنویسیم و به حاشیهها نپردازیم؟ صدالبته که سلیقهها هم متفاوت است؛ مثلاً یکی از خوانندگان محترم روزنامه عقیده داشت که ما نباید با همسر ایرانی جیلوید ساموئل مصاحبه میکردیم که البته نظرش بسیار محترم است، ولی مسئله اینجاست که خوانندگان خبرورزشی و سایر رسانهها با مشکلات کار ما آشنا نیستند و نمیدانند که الان مثلاً وقتی ۲ هفته لیگ تعطیل میشود و حتی تمرینات تیمها تعطیل میشود چطور باید ۱۲ صفحه روزنامه را پر کنیم و چه مشکلات ریز و درشتی داریم.
روانشناسان تأکید میکنند که با آدمهای مثبت بگردید و مثبت فکر کنید، اما خب حجم اخبار منفی و زرد یک وقتهایی آنقدر زیاد میشود که گریزی از آن نیست. گاهی آدم به نقطهای میرسد که نه روزنامه بخواند، نه تلویزیون نگاه کند و نه حتی سری به گوشیاش بزند، اما خب انجام این همه کار سخت در یک روز غیر ممکن است.