خبرورزشی/مهدی شیروانی؛ انتخابات فدراسیون کشتی، حرف اول و آخر این روزهای ورزش اول کشور است. در همین رابطه گفتگو با کاندیداهای مطرح حاضر در این مرحله را وعده داده بودیم که بعد از مصاحبه با حمید بنیتمیم و علیرضا حیدری، بهعنوان سومین نفر با عباس جدیدی به گپ و گفت نشستیم.
مجمع عمومی، امین جامعه کشتی است
ضمن عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات روزهداران عزیز، در خصوص انتخابات یک نیازها و پیش نیازهایی وجود دارد که مکمل همدیگر هستند. این نیازها بدون آن پیش نیازها ضمن اینکه نافی یکدیگر میشوند، قابل اجرا و عملیاتی نخواهند بود و به اعتقاد من در بحث انتخابات، پیش نیازها مغفول مانده است. یکی از مؤلفهها و پیش نیازهای این انتخابات این است که ما برای قبول مسئولیت، قرار نیست از کل مردم ایران رأی بگیریم. بلکه ما قرار است از اعضای مجمع عمومی کشتی به عنوانِ نمایندگان مردم میخواهیم رأی بگیریم و باید این را در نظر داشته باشیم این فضاهایی که در دنیای مجازی دارد ایجاد میشود شکلی را به تصویر میکشد که انگار میخواهیم از ۸۰ میلیون ایرانی رأی بگیریم. امیدوارم انتخابات مسیر واقعی خودش را پیدا کند، هم بهشأن و منزلت اعضای مجمع فدراسیون کشتی احترام بگذاریم و هم آنها را امین خودمان و جامعه کشتی بدانیم.
* کاندیداها هم باید به داشتهها و برنامههای خودشان اتکا داشته باشند. برنامههایی که جنبه اجرایی و عملیاتی داشته باشد، نه برنامههایی که به درد پشت ویترین میخورد. نه برنامههایی که قشنگ، زیبا و دهان پرکن است ولی متأسفانه قابلیت اجرایی نخواهد داشت.
برنامه خیلی آرمانی، جنبه فریب پیدا میکند
* به جای آرمانگرایی باید کمالگرا باشیم. برنامههای آرمانی خیلی زیباست و جمع را میتواند تحت تأثیر قرار بدهد ولی نکتهای که نباید از آن غافل شویم این است که اگر یک برنامهای خیلی آرمانی باشد جنبه فریب پیدا میکند. همه عزیزانی که در مجمع صاحب رأی هستند برای ما قابل احترامند؛ انسانهایی خبره، فهیم و با بصیرتی هستند که سره را از ناسره تشخیص میدهند و به خوبی متوجه میشوند که کدام برنامه نمایشی است و کدام برنامه قابلیت اجرا دارد.
انتخاباتِ کشتی، رقابت بهتر و بهترین است
* در کنار داشتن برنامههای قابل اجرا، انگیزه، علاقه و شاخصههای دیگری هم هست که الحمدلله همه عزیزان دارند و خوشبختانه انتخاب بین بد و بدتر نیست، بلکه اینجا رقابت و انتخابات بین بهتر و بهترین است.
* همه کاندیداها عزیز هستند، محترم هستند و امیدوارم که اصلحترینفرد انتخاب شود و هر کس هم برای این سکو دورخیز کرده به خاطر خود کشتی ورود کند نه اینکه از این جایگاه بخواهد برای رسیدن به مقاصد دیگر استفاده کند و اگر اینگونه شود حقالناس بزرگی است که گناهش نابخشودنی است.
* انشاءا... همه عزیزان برای کشتی ورود کردهاند. مردم ما فهیم هستند و نگاه تیزبینی دارند، به خصوص اعضای مجمع عمومی کشتی نیز این وجه تمایزها را به خوبی تشخیص میدهند.
این کاندیداها چرا دوره قبل نیامدند؟!
* قطعاً همه کاندیداها برای خدمت و کمک به کشتی آمدهاند ولی برای من یک سؤال معماست که این عزیزان ۲۳، ۲۴ نفر چرا در دوره قبل نیامدند. آن موقع جو را به گونهای دیدند یا آن بیباکی را احساس نمیکردند که بیایند یا موضوعاتی را لحاظ کردند که نیامدند.
مجمع فدراسیون، سنگ بنای کشتی است
* خوشحالم در انتخابات قبلی هم حضور داشتم و تجربیات خیلی زیادی را یاد گرفتم. فضای یکدستی بود، مجمع با یک خرد جمعی به این نتیجه رسیده بود که فدراسیون به کارش ادامه بدهد.
* هر تصمیمی که مجمع میگیرد، همه باید به آن احترام بگذاریم. زیرا سنگ بنای کشتی، مجمع فدراسیون است. همه ما هر چه برای قوت گرفتن مجمع تلاش کنیم، در واقع پیکره و بدنه فدراسیون کشتی را تقویت کردهایم.
اعتراض و اجتهاد حقوقی خودم را به مجمع گفتم
* چه نفیاً و چه اثباتاً نباید تصمیمات مجمع را زیر سؤال ببریم تا شأن و جایگاه مجمع حفظ شود. در انتخابات قبلی هم به جهت نگاه حقوقی که خودم در آن تخصص دارم از همین منظر احساس کردم مجمع یک جا ماندگیهایی دارد، لذا در کمال ادب و احترام، از منظر حقوقی، اعتراض و اجتهاد حقوقی خودم به جلسه را مطرح و حتی به مراجع قضایی نیز منتقل کردم و با استعفای رئیس فدراسیون، آن پرونده هم مسکوت ماند. حدود ۵۰ دقیقه قبل از انجام رأیگیری، با عذرخواهی و رعایت شأن و منزلت حضار مجمع، جلسه را ترک کردم.
*متأسفانه یک بیتقوایی یا بیاخلاقی را آنجا شاهد بودم، خدای ناکرده نه از اعضای مجمع، بلکه از دست اندرکاران برگزاری مجمع، یک گلایهای کردم و هنوز هم روی آن پافشاری میکنم که چرا آن صحنه اتفاق افتاد.
از دست اندرکاران برگزاری مجمع، ناراحت و دلگیر شدم
* من در کمال ادب و احترام مجمع را ترک کردم و ۵۰ دقیقه بعد رأیگیری شروع شد و من هم اصلاً در جلسه نبودم و انصراف خودم را نیز بیاناً عنوان کردم ولی وقتی نتایج انتخابات را در رسانهها دیدم که نوشتند فلانی ۴۰ و بهمانی صفر، هم تعجب کردم و هم ناراحت شدم.
* وقتی کسی در جلسه حضور ندارد و به دلیل مسائل حقوقی انصرافش را اعلام کرده و رفته، چرا باید چنین فعلی انجام شود. همین موضوع باعث شد تا من از عزیزانی که آن مجمع را اداره میکردند، ناراحت و دلگیر شوم.
کاندیداها باید برنامه محور و پژوهش محور باشند
* ما کاندیداهایی که قرار است در انتخابات ورود کنیم، باید برنامه محور باشیم. باید پژوهش محور باشیم. برنامهای که پیش نیازِ پژوهش را با خودش نیاورد، اصلاً برنامه نیست. باید نگاهمان پژوهش محور و برنامه محور باشد؛ لذا اعتقاد راسخ دارم بهترین برنامهای که میتواند قابلیت اجرا داشته باشد و بهترین کارشناسانی که میتوانند ما را در جهت تدوین یک برنامه کاملاً علمی و عملیاتی راهنمایی کنند و بهترین راهکارها و دیتاها را در اختیار ما بگذارند، هیچکس نیست الا رؤسای هیئتهای کشتی استانها، زیرا این رؤسا تنها کسانی هستند که در بطنِ موضوعات آن استانها قرار دارند.
* رؤسای هیئتهای کشتی استانها از کمی و کاستیها، کشف ثروت، منابع انسانی و... موضوعاتی که به عنوان ظرفیتهای یک استان وجود دارد، این عزیزان میدانند و میتوانند به ما کمک کنند تا برنامهای تدوین کنیم که تکتک استانها در آن برنامه دیده شوند.
* اگر بخواهیم تمام ظرفیتهای کشتی را به پای ۴، ۵ استان صرف کنیم، قطعاً نمیتوانیم ارتقای کشتی را در سطح کلان و کل کشور شاهد باشیم؛ لذا باید در برنامه، نیازهای تمام استانها دیده شود.
یک کت و شلوار برای تن همه اندازه نمیشود
* یک کت و شلوار را نمیتوان برای تن همه افراد پُرو کرد. هر قواره و اندازهای، پُرو مخصوص خودش را دارد. ما نمیتوانیم یک برنامهای را به عنوان شابلون قرار دهیم و اندازه همه استانها را با همان یک شابلون اندازه بزنیم، ببریم و دوخت و دوز کنیم. این کار اصلاً پسندیده نیست و جواب هم نمیدهد.
هر استانی برنامه و نیازهای خاص خودش را دارد. کمی و کاستیهای خودش را دارد؛ لذا برنامه باید از نظر توزیع عادلانه بودجه، از نظر رسیدگی، سفرهای برون مرزی، برپایی اردوها یا مسابقاتی که به میزبانی آنها برگزار خواهد شد و... باید همه استانها را طبق ظرفیتهای خودشان دید و برای آنها تصمیم گرفت.
مدیریت بخشنامهای و پشت میز نشینی به درد نمیخورد
*مدیران ما باید مدیران میدانی باشند. مدیران جهادی باشند و نگاه از بالا به پایین نداشته باشند.
*ما در یک مملکت اسلامی و بر اساس یکسری اعتقادات و اصول زندگی میکنیم و به یکسری رسم و رسومات خودمان پایبند هستیم. باید در راستای فرهنگها، سنتها و باورهای خودمان کوشا باشیم.
* مدیریتهای بخشنامهای و پشت میز نشستن و براساس گزارشهای این و آن تصمیمگیری کردن دیگر به درد نمیخورد، چارهساز نبوده، منسوخ است و جواب نمیدهد.
مدیر باید درد دلها را بشنود
* مدیریت جایگاه بسیار حساسی است، متعلق به شخص خاصی نیست و متعلق به عموم مردم است و امیدوارم هر عزیزی که در جایگاه مدیریت قرار میگیرد، پای کار باشد، میدانی باشد. برود در استانها با مدیران و مربیان و قهرمانان از نزدیک گفتگو کند و از نزدیک مشکلات و کمبودهای آنها را ببیند، درد و دلهای آنها را بشنود. اگر از نزدیک با این مسائل آشنا نباشد، نمیتواند تصمیمی مهم و قاطع بگیرد که اثرگذار باشد. اگر حضور میدانی نداشته باشد، شاید تصمیمی هم که میگیرد در حد و سطح همان گزارشهایی است که برایش نوشته و خواندهاند.
به مدیریت میدانی معتقدم و اجرا میکنم
* البته آن نوع مدیریت را نیز رد نمیکنم ولی من خودم مدیریت بر مبنای حضور میدانی و دیدار مستقیم با مسئولان و دست اندرکاران استانی را میپسندم و به آن عمل و اجرا میکنم. قطعاً سعی دارم همیشه در استانها حاضر شوم و از نزدیک با کم و کیف مسائل آشنا شوم و براساس همین شناخت تصمیمگیری کنم. چیزی که خودم ببینم در تصمیمگیری بسیار مفید و مؤثرتر است تا اینکه برایم گزارش بدهند یا تعریف کنند.
با رؤسای هیئتها، ساعتها حرف زدم
* با تکتک عزیزان رؤسای هیئتها ساعتها تلفنی صحبت کردهام. نامهای رسمی و مکتوب هم برای همه عزیزان ارسال کرده و درخواست دیدار و ملاقات حضوری داشتهام و طی سفر به چند استان، از نزدیک با رؤسای هیئتهای آن استان هم گفتگو و تبادل نظر داشتهام و دیدار با سایر عزیزان را نیز در دستور کار دارم. همین هفته نیز قرار است به ۳ استان بروم در خدمت این عزیزان باشم.
از ناتوانی در اجرای فرآیند، خیلی آسیب دیدیم
* یکی از مواردی که اکثر مواقع به تیمهای ملی ما خیلی ضربه وارد کرده، بحث حاشیه است. حاشیهسازی برای تیم ملی از هر سمی مهلکتر است. واژهای را به نام فرآیند تعریف کردیم و یکسری موضوعات هم برایش تدوین کردیم، اما نتوانستیم آنها را اجرایی کنیم و از این منظر هم خیلی آسیب دیدیم.
ائتلاف باید در تفکر، برنامه و نگاه به پیشبرد کشتی باشد
* ائتلاف در قبل و بعد از انتخابات معنی خاص خودش را دارد. هرکسی فعالیت خودش را انجام میدهد و آن ۱۰ روز آخر وقتی میبینند قرعه و کفه ترازو به نام کس دیگری سنگینی میکند، ائتلاف میکنند. به نظر من ائتلاف اگر در تفکر باشد خیلی بهتر و مفیدتر است تا اینکه گروهی ائتلاف کنند تا گروه و دسته دیگر را زمین بزنند. ائتلاف اگر در تفکر، برنامه و نگاه برای پیشبرد کشتی باشد خیلی مفید و سازنده است.
اصلاً نباید از اتحادیه جهانی استعفا میدادیم
* یکی از کارهایی که اصلاً نباید انجام میدادیم، استعفا از عضویت در هیئترئیسه اتحادیه جهانی کشتی بود. آن جایگاه و کرسی متعلق به من و امثال من نیست، برای کسب آن کرسی هزینه شده و متعلق به ایران و مردم ایران است. اصلاً نباید فکر کنیم که آن جایگاه صندلی متعلق به ماست، آن صندلی متعلق به مردم ایران است و باید در هرچه مستحکمتر شدن آن جایگاه قدم برداریم.
* قطعاً نیاز داریم که یک کرسی و صندلی در اتحادیه جهانی کشتی داشته باشیم، زیرا ایران یکی از ارکان اصلی و مهم اتحادیه جهانی کشتی است. ما باید چنین جایگاهی داشته باشیم و همیشه باید این جایگاه ما محفوظ باشد.
ایران، از ارکان اصلی کشتی دنیاست
* کشتی ایران در هر مسابقهای شرکت نکند، عیار آن مسابقه خیلی پایین میآید و خود اتحادیه جهانی کشتی هم به این موضوع کاملاً واقف است که حضور ایران در هر مسابقهای عیار آن را صدچندان بالا میبرد. برهمین اساس باید جایگاه ما با همین شأن و منزلت کشتی ایران، به عنوان یکی از ارکان اصلی کشتی دنیا که بوده، هست و خواهد بود، باید حفظ شود. این موضوع باید برای رؤسای اتحادیه جهانی حل شده باشد ولی ما هم باید برای حفظ این جایگاه بکوشیم و تلاش کنیم.
* ما بدون جایگاه اثرگذار در اتحادیه جهانی کشتی به اهدافمان نمیرسیم و از برنامههای من حتماً کسب یکی از کرسیهای مهم و اثرگذار در اتحادیه جهانی خواهد بود.
همه حرفها در حد شعار و نمایش بود
* در انتخابات گذشته هم اکثر رؤسای فدراسیونهای کشتی همیشه میگفتند که از همه نیروهای کشتی بهره میبرند ولی در عمل میدیدیم که به شکلی دیگر میشد. در سالهای گذشته همه این حرفها و شعارها در حد و قالب یک نمایش بود و شاهد نبودیم که بتوانیم جامعه کشتی را زیر یک سقف جمع کنیم. این کار مرد عمل، انگیزه و علاقه میخواهد تا به دور از باندبازی و دسته بازیها سینه فراخی داشته باشد و از ظرفیت همه این عزیزان استفاده کند
عدم استفاده از نیروهای توانمند کشتی، اسراف است
* به غیر از این کاندیداها، افراد زیاد دیگری هم هستند که انگیزه، استعداد و تواناییهای خیلی بالایی دارند و اگر از وجود آنها استفاده نکنیم، در واقع اسراف کردهایم و اسراف هم حرام است. اگر توفیقی شد و من در خدمت این عزیزان بودم، حتماً بدون مشورت، بدون همفکری و حضور این عزیزان کاری نمیکنم، البته به شرطها و شروطها و آن هم به این شرط که خود این عزیزان هم استقبال کنند و به ندای من لبیک بگویند. منظورم از من، خودم نیست بلکه منظورم جایگاه حقوقی رئیس فدراسیون است و هر کسی که رئیس شد.
طی ۸ سال دریغ از یک تلفن خشک و خالی
* بارها این سؤال از من شده، در پاسخ گفتهام که بیصبرانه و مشتاقانه حاضر به قبول همکاری بوده و هستم، اما متأسفانه در این ۷، ۸ سال گذشته، دریغ از یک زنگ و تلفن از طرف فدراسیون کشتی که به ما بزنند.
کشتی، دوران از این بدتر را نیز پشتسر گذاشته
* اصلاً نمیپذیرم که کفگیر کشتی ما به ته دیگ خورده است. ما وضعیت بدتر از این هم داشتهایم، اما شاهد بودید که کمی خودمان را جمع و جور کردیم و بلافاصله رفتیم یکی از ۳ سکوی برتر جهانی را به دست آوردیم. وضعیت خیلی بدتر از این را نیز توانستیم به خوبی پشت سر بگذاریم.
مربیان کشتی با حداقل امکانات، عاشقانه کار میکنند
* یکی از ارکان مهم پیشرفت کشتی در مملکت ما مربیان باشگاهها و مربیان سازنده بوده و هستند. مربیانی که در باشگاهها دارند تلاش میکنند جدای از مربیان سازنده نیستند، همه اینها سنگ بنای اصلی کشتی مملکت ما هستند و باید حق این عزیزان را از وزارت ورزش گرفت. این عزیزان با کمترین امکانات، حقوق، رسیدگی و خیلی از بیمهریهای دیگر، در شهرستانهای کوچک و بزرگ و جاهای مختلف با حداقل امکانات سرشان را پایین انداخته و دارند عاشقانه کار میکنند. چه چهرههایی از زیردست همین مربیان پرورش یافته و برای کشورمان افتخار جاودانه کسب کردهاند. با چه مبلغ و پاداشی میتوان این ارزش و زحمات را قیمتگذاری یا تشکر کرد؟! این زحمات را با هیچ عدد، رقم یا قیمتی نمیتوان ارزشگذاری کرد. باید تلاش آنها را دید و رسیدگی و بها داده شود. وزارت ورزش به عنوان متولی ورزش کشور باید با یک نگاه عاشقانه به این عزیزان نگاه کند.
* بحث تأمین منابع مالی برای کشتی، بسیار گسترده و وسیع است. فکر میکنم باید به عنوان اولین مؤلفه و تمرکز روی داشتهها و ظرفیتهای خودمان در استانها و همچنین مدیریت در ارتباط با اسپانسرهایی که علاقه و تمایل برای حضور و کمک به کشتی دارند. برای جذب اسپانسرها باید عشق، علاقه و انگیزه به حضور و سرمایهگذاری در کشتی را برای اسپانسرها و حامیان مالی را ایجاد کنیم.
جذب اسپانسر، یک هنر و صنعت است
* اصلاً بحث اقتصاد، مالی، اسپانسرینگ، یک علم است و در اکثر دانشگاهها تدریس میشود. این کار تخصصی است و یک کار گروه ویژه تخصصی میخواهد تا در این رابطه برنامهریزی و تصمیمگیری کنند تا ظرفیتهای موجود داخلی را جذب و استفاده کنیم. از دانشگاهها، نیروهای مسلح، کارگران و کارخانهها، آموزشگاهها و مدارس، از همه ظرفیتها استفاده کنیم، قابلیت و تواناییهای آنها را به کار بگیریم.
نیازی نیست کاسه گدایی دستمان بگیریم
* شرایط را برای حضور و استقبال سایر اسپانسرها باید مهیا و فراهم کنیم. اگر اغراق نکنم، همین الان برای کمک و حمایت از کشتی ۵۰ حامی مالی و اسپانسر به خود من پیشنهاد همکاری دادهاند. اینها علاقهمند به حضور در کشتی هستند، باید آنها ر ا بیاوریم و در مقابل به آنها خدمات هم بدهیم. جذب حامیان مالی، خودش یک هنر و صنعت است. اگر این کار را به خوبی انجام دهیم دیگر نیازی نیست که کاسه گدایی دستمان بگیریم.
باید حق کشتی را از قانون بودجه بگیریم
* ما میتوانیم از ظرفیتهای قانونی هم به نفع ورزش و کشتی به خوبی استفاده کنیم. در برنامه ششم توسعه، قانون ظرفیتها و بودجههای زیادی را در اختیار ورزش قرار داده است. در بحث مالیات بر ارزش افزوده، درصدی از سهم فروش سیگار، همچنین بودجهای که برنامه ششم توسعه برای بحث ورزش قهرمانی درنظر گرفته، بسیار بزرگ است و این حق جامعه ورزش و بخش ورزش قهرمانی است که قانونگذار آن را لحاظ کرده است. پس این حق ماست و باید به خوبی از آن دفاع کنیم و بگیریم. قانونگذار این بودجه را به جامعه ورزش داده ولی مغفول مانده است.
* این بودجهها جای دیگر صرف میشود، یا به ورزش تحویل نمیشود و... باید برویم از حقمان دفاع کنیم و آن را بگیریم. این حقی است که قانونگذار به ما و ورزش قهرمانی داده است. نباید از اینها چشمپوشی کنیم و اینجاست که هنر یک مدیر را مشخص میکند.
نباید چوب لای چرخ مربیان تیم ملی گذاشت
* آقایان محمد بنا و غلامرضا محمدی عمر و زندگی خودشان را وقف دنیای قهرمانی و مربیگری کردهاند، مربیان ارزشمندی هم هستند، چم و خم مربیگری را میدانند و باید به اینها امید بدهیم. تصمیمی گرفته شده و این عزیزان انتخاب شده و دارند کارشان را میکنند، چرا باید چوب لای چرخ اینها بگذاریم؟!
* الان هیچ فرصتی نداریم. دیگر حاشیه بس است، اینکه من باشم او نباشد. باید وحدت، همدلی و همفکری را حاکم کنیم. آقای بنا امتحان خودش را پس داده و ضمن اینکه تیم ملی را هدایت میکند، ما توقع داریم که آقای بنا بیاید مربیانی را مثل خودش تعلیم و آموزش بدهد. تجاربش را در اختیار مربیان دیگر قرار بدهد تا چندین نفر مثل آقای بنا داشته باشیم. البته ما ظرفیتهای زیادی داریم که مربیانی مثل آقای محمدی، مثل آقای بنا، مثل آقای کاوه، مثل آقای اکبر فلاح و خیلی از این مربیان داشته باشیم.
استانهای ضعیف هم در رده پایه، قهرمان کشور میشوند
* با تقسیم عادلانه بودجه، برگزاری مسابقات و اردوها، اعزامها و سفرهای برونمرزی میتوانیم با ایجاد انگیزه استانهای ضعیفتر را به استانهای موفقتر برسانیم. زیرا همین استانهای به اصطلاح ضعیف هم در ردههای سنی پایه، نوجوانان و جوانان موفق هستند، روی سکوی قهرمانی کشور و حتی تیم ملی هم نماینده دارند. اینها تا یک مقطعی پیشرفت دارند و از مقطعی دچار رکود و سکون و اُفت میشوند.
* وقتی چنین موفقیتهایی در ردههای پایه استانهای به اصطلاح ضعیفتر را شاهد هستیم، باید نگاه عام داشته باشیم نه خاص. سعی کنیم همه را به یک سطح مطلوب و مناسبی برسانیم.
* وقتی موضوع شایستهسالاری را مطرح میکنیم و برای تحقق آن، فرآیند تعریف میکنیم، مصوب میکنیم و از مجمع رأی میگیریم، باید به آن پایبند باشیم، زیرا آن فرآیند یک سند و چشماندازی است که آینده را برای ما ترسیم میکند. یا باید به آن ایمان داشته باشیم و عمل کنیم، یا اینکه آن را کنار بگذاریم و با سیستم سنتی خودمان که از این خوشم میآید یا از آن خوشم نمیآید، انتخاب و عمل کنیم.
احترام به برنامه، احترام به آرای مجمع است
* به اعتقاد من اگر ثبات مدیریتی باشد، اجرای فرآیند هم محقق میشود، اما اگر نگاه ما به مدالآوری و نتیجه محوری باشد، هر مدیر، رئیس یا مربی مدال نگرفت را کنار بگذاریم و در فضای مجازی به او حمله شود و باعث دلسردی آنها بشویم، این کار درست نیست. اگر به کسی فرصت داده میشود کار کند باید اجازه دهند تا برنامههایش را اجرا کند. چه این برنامه نتیجه برسد یا نرسد. زیرا براساس آن برنامه از مجمع رأی گرفته، پس باید فرصت اجرای آن را نیز داشته باشد. احترام گذاشتن به برنامه، احترام به رأی اعضای مجمع عمومی کشتی است.
* اگر این برنامه را مثل یک سند بدانیم و براساس آن جلو برویم، چه بچهها ببرند یا ببازند، آن مسیر قابل دفاع است، چون طبق برنامه جلو رفته و کارها انجام شده است.
خیلیها از راه لیگ امور خود را میگذرانند
* یکی از ارکان مهم پیشرفت کشتی ما چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی لیگ کشتی است ولی لیگ هم فرآیند خاص خودش را دارد. باید به گونهای برگزار کنیم که تیم ملی و بچههای ما لت نخورند، چه زمانی برگزار کنیم که بچهها با بدن دفرمه وارد مسابقات ملی نشوند و... رئیس کمیته یا سازمان لیگ هم با هماهنگی فدراسیون باید اختیار داشته باشد. برای اینکه منافع تیم ملی حفظ شود، پا میگذاریم روی برنامههای لیگ ولی اگر همه چیز از قبل تدوین و مشخص شده باشد، دیگر نیازی نیست هر روز به بهانههای مختلف، برنامهها را برهم بزنیم و تغییر بدهیم. تعارف نداریم، خیلیها از راه لیگ امور زندگیشان را میگذرانند. منافع لیگ و تیم ملی نباید نافی هم باشند. این هم راهکار دارد.
بعضی حرفها گفتنش مهم نیست، دانستنش مهم است
* فهرست دلزدگیها، وازدگیها و نارضایتیهای عزیزان شرکتکننده در لیگهای کشتی و دلایل رفتن آنها را نوشتهام، با آنها صحبت کرده و پرسیدم که چه شد از ادامه حضور در لیگ انصراف دادند؟! بعضی حرفها گفتنش مهم نیست بلکه دانستنش مهم است. باید بعضی خودخواهیها و تبعیضها از بین برود تا در سطح کشور شاهد رشد و شکوفایی لیگ کشتی باشیم. برگزاری دیدارهای رفت و برگشت در مسابقات لیگ منجر به حضور و استقبال گسترده تماشاگران از مسابقات میشود و تنور کشتی را در سطح کشور داغ نگه میدارد.
* موضوع مشکلات سخت معیشتی بعضی قهرمانان و کشتیگیران و مشکلاتی که بعضاً برای آنها بروز میکند را نفی نمیکنم ولی متأسفانه بعضیها هم در فضای مجازی، یک موضوع را صدبرابر بزرگتر میکنند و باید فدراسیون با کار فرهنگی از انتشار چنین خبرهایی جلوگیری کند، زیرا تخریب موضوع و مسموم کردن فضا علیه کشتی به قدری است که مثلاً خانوادهها از ادامه حضور فرزندانشان در کشتی ممانعت میکنند. بسیار پرداختن به این موضوع هم میتواند یک برنامه تخریبی مجازی علیه کشتی هم باشد که مثلاً اگر بروید فوتبال، فلان ماشین را سوار میشوید ولی در کشتی این مشکلات هست.
درآمد کشتی با فوتبال اصلاً قابل مقایسه نیست
* شاید اصلاً بعضیها با انتشار گسترده این اخبار بخواهند کشتی را تضعیف و تخریب کنند. کشتی آنقدر منزلت و شأن دارد و عزیزان دارای مشکلات عدیده اقتصادی ما در جامعه کشتی هم با آبروداری تا به حال زندگی کردهاند ولی وزارت ورزش هم باید برای رسیدگی به این مشکلات پنجره جدیدی باز کند و برای رفع مشکل این قهرمانان کاری انجام دهد. وزارت ورزش میداند که درآمد کشتی با سایر ورزشها به ویژه فوتبال خیلی فرق میکند و اصلاً قابل مقایسه نیست.
برای ورزشهای جدید کشتی هم باید اسپانسر پیدا کنیم
* حضور بعضی ورزشها به عنوان زیرمجموعه جدید فدراسیون کشتی نافی کشتی نیستند و بلکه پیش نیازهای کشتی هستند. به قول معروف «عیب میجمله بگفتی، هنرش نیز بگو!» این کار خوب فدراسیون کشتی است ولی دامنه و سفره کشتی خیلی باز شد ولی میتوان با مدیریت هزینه این ورزشها را نیز در کنار کشتی اداره کرد. طبیعی است هزینهای که صرف تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی میشود، نباید توقع داشت که مشابه همان نیز صرف این تیمها و ورزشها بشود. برای حمایت از این ورزشها هم میتوانیم اسپانسر پیدا کنیم تا هزینههای خودشان را تأمین کنند.
توقع داشتم یک بیانیه برای دفاع از من بدهند
* بیتقواییها، بداخلاقیها و فضاسازیها در فضای مجازی دارد دامن جامعه (نه فقط جامعه ورزش) را میگیرد. این آشفته بازار یک بیاعتمادی را میان مردم به وجود آورده که آفت خیلی بزرگ و سم مهلکی است. تنها راه مقابله با این موضوع شناخت فضای مجازی، بالا بردن فرهنگ رسانهای، (صدا و سیما باید بیشتر و بهتر مردم را آگاه کند) و مهمتر از همه اینها، وحدت، همدلی، یکپارچگی و نگاه ملی به موضوع باشد. به عنوان کسی که مورد هجمهها و بیمهریها در فضای مجازی واقع شدهام، به عنوان درخواست یک عضو و کوچک جامعه کشتی، این توقع و انتظار را از فدراسیون کشتی داشتم که حداقل با یک نامه، بیانیه یا موضعگیری خشک و خالی در دفاع از من، در قبال ظلمی که در حقم روا داشتند، حمایت، دفاع و پشتیبانی میکردند. همه میدانستند من را که زدند، داشتند جامعه کشتی را میزدند.
* در فدراسیونهای دیگر تا اتفاقی برای ورزشکارشان میافتد، بلافاصله فدراسیونشان وارد گود میشود، بیانیه و اطلاعیه میدهند و از قهرمانشان دفاع میکنند ولی آیا فدراسیون کشتی برای من چنین کاری انجام داد؟! آیا این حق من نبود در ظلمی که به من و خانوادهام روا داشتند، فدراسیونی که لقب پهلوانی را یدک میکشد، کوچکترین اقدامی انجام دهد و فقط یک بیانیه بدهد؟!
ورزشکار متخلف را نیز نباید حذف کنیم
* ما باید از قهرمانانمان به حق دفاع کنیم و اگر هم تخلفی انجام شد، کمیته انضباطی فدراسیون باید با آن قهرمان متخلف به گونهای رفتار و برخورد کند که او را جذب کند و به گونهای برخورد نشود که آن قهرمان متخلف را نیز از دست بدهیم و به بیراهههای غیرقابل بازگشت بیفتد و گریبانش به آسیبها و معضلات دیگر دچار و آلوده بشود.
* باید قهرمانان را با جاذبه جذب کنیم نه اینکه با نگاه گروهی و حزبی و دستهبندی آنها را دفع کنیم. بحث فرهنگی که من به آنها اشاره داشتم، دقیقاً برای همین جاهاست که میتواند راهگشا باشد.
نباید نسبت به قهرمانان بیتفاوت باشیم
* بعضی از قهرمانان که برای ما کسب افتخار کردهاند، بنا به دلایلی دچار مشکلات شدند که با طرد از جامعه هیچکس دست آنها و سراغ آنها را نگرفت تا دوباره به جمع ما برگردند. اگر ما همین قهرمانان را نیز جذب میکردیم، سطح امید در جامعه را بالا میبردیم. نباید بگوییم فلانی فلانطور شد، چشمش کور، میخواست مراقب باشد تا اینجوری نشود. نه ما یک وظیفه فرهنگی، معنوی، شرعی و عرفی برعهده داریم و نمیتوانیم نسبت به قهرمانان بیتفاوت باشیم تا رها بشوند و دچار یک آسیب، یک بزه، یک گرفتاری بشوند و انگشتنمای جامعه بشوند و همه جامعه کشتی را به او مثال بزنند. این برای همه ما بد و در جهت دفاع از کشتی نباید اجازه دهیم چنین اتفاقاتی بیفتد.
* ما نسبت به تکتک قهرمانان، پهلوانان، ورزشکاران، چه آنهایی که مدال گرفتند و چه آنهایی که مدال نگرفتند، پیشکسوتهایی که در خانه هستند و کسی نمیرود در خانهشان را بزند و یک حالی از آنها بپرسد، نسبت به تکتک آنها مسئول هستیم.
* اگر همه عزیزان را دعوت کنیم برای همکاری تا یک گوشهای از کار را بگیرند، اینقدر کار داریم که باز هم گوشهای از کار روی زمین میماند و امیدوارم روزی شاهد باشیم که همه این موضوعات جامه عمل بپوشد.
برای فرآیند، خیلی هزینه دادیم
* طی ۷ سال راجع به فرآیند خیلی هزینه دادیم. اگر تغییرات در چارچوب فرآیند باشد، الگو و برنامه اش مشخص است، مردم و جامعه کشتی هم میبینند که آیا در راستای اجرای فرآیندی که از آن دم زده میشود، هست یا نه؟! اگر باشد که ما و همه گردن مینهیم و اگر هم نباشد سرپرست وقت فدراسیون باید پاسخگو باشد.
* مهمترین موضوع منافع ملی ماست و باید شرایط زمانی و مکانی را در نظر بگیریم. برای کارهای مختلف لازم است که به این مهم توجه کنیم و ببینیم که چه کاری منافع ملی ما را تأمین میکند و در ان برهه زمانی و مکانی لازم است انجام شود یا نه؟!
چند فکر، بهتر از یک فکر به کشتی کمک میکند
* در پایان برای تکتک عزیزانی که آمدند در انتخابات شرکت کردند، چه آنهایی که برای ورود به عرصه انتخابات گزینش نشدند و چه آنهایی که این فرصت نصیبشان شده، آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و معتقدم باید نظرات عزیزانی که فرصت حضور در انتخابات را به دست نیاوردهاند نیز باید دعوت شوند و به نظرات و برنامههایشان توجه کرد. قطعاً چند فکر و نظر بهتر از یک فکر میتواند به کشتی کمک کند و هرکس که رئیس فدراسیون شد، میتواند از این نظرات به نفع پیشبرد اهداف کشتی استفاده کند. هرکس رئیس فدراسیون شد، بقیه باید بیایند به او کمک کنند. برای به اهتزاز درآوردن پرچم مقدس کشورمان همه باید به آن شخصی که انتخاب شده کمک کرده و برایش ظرفیت ایجاد کنیم و جایگاه کشتی ایران را به همان جایگاه همیشگی اول تا سوم دنیا برسانیم.
مجمع عمومی، امین جامعه کشتی است
ضمن عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات روزهداران عزیز، در خصوص انتخابات یک نیازها و پیش نیازهایی وجود دارد که مکمل همدیگر هستند. این نیازها بدون آن پیش نیازها ضمن اینکه نافی یکدیگر میشوند، قابل اجرا و عملیاتی نخواهند بود و به اعتقاد من در بحث انتخابات، پیش نیازها مغفول مانده است. یکی از مؤلفهها و پیش نیازهای این انتخابات این است که ما برای قبول مسئولیت، قرار نیست از کل مردم ایران رأی بگیریم. بلکه ما قرار است از اعضای مجمع عمومی کشتی به عنوانِ نمایندگان مردم میخواهیم رأی بگیریم و باید این را در نظر داشته باشیم این فضاهایی که در دنیای مجازی دارد ایجاد میشود شکلی را به تصویر میکشد که انگار میخواهیم از ۸۰ میلیون ایرانی رأی بگیریم. امیدوارم انتخابات مسیر واقعی خودش را پیدا کند، هم بهشأن و منزلت اعضای مجمع فدراسیون کشتی احترام بگذاریم و هم آنها را امین خودمان و جامعه کشتی بدانیم.
* کاندیداها هم باید به داشتهها و برنامههای خودشان اتکا داشته باشند. برنامههایی که جنبه اجرایی و عملیاتی داشته باشد، نه برنامههایی که به درد پشت ویترین میخورد. نه برنامههایی که قشنگ، زیبا و دهان پرکن است ولی متأسفانه قابلیت اجرایی نخواهد داشت.
برنامه خیلی آرمانی، جنبه فریب پیدا میکند
* به جای آرمانگرایی باید کمالگرا باشیم. برنامههای آرمانی خیلی زیباست و جمع را میتواند تحت تأثیر قرار بدهد ولی نکتهای که نباید از آن غافل شویم این است که اگر یک برنامهای خیلی آرمانی باشد جنبه فریب پیدا میکند. همه عزیزانی که در مجمع صاحب رأی هستند برای ما قابل احترامند؛ انسانهایی خبره، فهیم و با بصیرتی هستند که سره را از ناسره تشخیص میدهند و به خوبی متوجه میشوند که کدام برنامه نمایشی است و کدام برنامه قابلیت اجرا دارد.
انتخاباتِ کشتی، رقابت بهتر و بهترین است
* در کنار داشتن برنامههای قابل اجرا، انگیزه، علاقه و شاخصههای دیگری هم هست که الحمدلله همه عزیزان دارند و خوشبختانه انتخاب بین بد و بدتر نیست، بلکه اینجا رقابت و انتخابات بین بهتر و بهترین است.
* همه کاندیداها عزیز هستند، محترم هستند و امیدوارم که اصلحترینفرد انتخاب شود و هر کس هم برای این سکو دورخیز کرده به خاطر خود کشتی ورود کند نه اینکه از این جایگاه بخواهد برای رسیدن به مقاصد دیگر استفاده کند و اگر اینگونه شود حقالناس بزرگی است که گناهش نابخشودنی است.
* انشاءا... همه عزیزان برای کشتی ورود کردهاند. مردم ما فهیم هستند و نگاه تیزبینی دارند، به خصوص اعضای مجمع عمومی کشتی نیز این وجه تمایزها را به خوبی تشخیص میدهند.
این کاندیداها چرا دوره قبل نیامدند؟!
* قطعاً همه کاندیداها برای خدمت و کمک به کشتی آمدهاند ولی برای من یک سؤال معماست که این عزیزان ۲۳، ۲۴ نفر چرا در دوره قبل نیامدند. آن موقع جو را به گونهای دیدند یا آن بیباکی را احساس نمیکردند که بیایند یا موضوعاتی را لحاظ کردند که نیامدند.
مجمع فدراسیون، سنگ بنای کشتی است
* خوشحالم در انتخابات قبلی هم حضور داشتم و تجربیات خیلی زیادی را یاد گرفتم. فضای یکدستی بود، مجمع با یک خرد جمعی به این نتیجه رسیده بود که فدراسیون به کارش ادامه بدهد.
* هر تصمیمی که مجمع میگیرد، همه باید به آن احترام بگذاریم. زیرا سنگ بنای کشتی، مجمع فدراسیون است. همه ما هر چه برای قوت گرفتن مجمع تلاش کنیم، در واقع پیکره و بدنه فدراسیون کشتی را تقویت کردهایم.
اعتراض و اجتهاد حقوقی خودم را به مجمع گفتم
* چه نفیاً و چه اثباتاً نباید تصمیمات مجمع را زیر سؤال ببریم تا شأن و جایگاه مجمع حفظ شود. در انتخابات قبلی هم به جهت نگاه حقوقی که خودم در آن تخصص دارم از همین منظر احساس کردم مجمع یک جا ماندگیهایی دارد، لذا در کمال ادب و احترام، از منظر حقوقی، اعتراض و اجتهاد حقوقی خودم به جلسه را مطرح و حتی به مراجع قضایی نیز منتقل کردم و با استعفای رئیس فدراسیون، آن پرونده هم مسکوت ماند. حدود ۵۰ دقیقه قبل از انجام رأیگیری، با عذرخواهی و رعایت شأن و منزلت حضار مجمع، جلسه را ترک کردم.
*متأسفانه یک بیتقوایی یا بیاخلاقی را آنجا شاهد بودم، خدای ناکرده نه از اعضای مجمع، بلکه از دست اندرکاران برگزاری مجمع، یک گلایهای کردم و هنوز هم روی آن پافشاری میکنم که چرا آن صحنه اتفاق افتاد.
از دست اندرکاران برگزاری مجمع، ناراحت و دلگیر شدم
* من در کمال ادب و احترام مجمع را ترک کردم و ۵۰ دقیقه بعد رأیگیری شروع شد و من هم اصلاً در جلسه نبودم و انصراف خودم را نیز بیاناً عنوان کردم ولی وقتی نتایج انتخابات را در رسانهها دیدم که نوشتند فلانی ۴۰ و بهمانی صفر، هم تعجب کردم و هم ناراحت شدم.
* وقتی کسی در جلسه حضور ندارد و به دلیل مسائل حقوقی انصرافش را اعلام کرده و رفته، چرا باید چنین فعلی انجام شود. همین موضوع باعث شد تا من از عزیزانی که آن مجمع را اداره میکردند، ناراحت و دلگیر شوم.
کاندیداها باید برنامه محور و پژوهش محور باشند
* ما کاندیداهایی که قرار است در انتخابات ورود کنیم، باید برنامه محور باشیم. باید پژوهش محور باشیم. برنامهای که پیش نیازِ پژوهش را با خودش نیاورد، اصلاً برنامه نیست. باید نگاهمان پژوهش محور و برنامه محور باشد؛ لذا اعتقاد راسخ دارم بهترین برنامهای که میتواند قابلیت اجرا داشته باشد و بهترین کارشناسانی که میتوانند ما را در جهت تدوین یک برنامه کاملاً علمی و عملیاتی راهنمایی کنند و بهترین راهکارها و دیتاها را در اختیار ما بگذارند، هیچکس نیست الا رؤسای هیئتهای کشتی استانها، زیرا این رؤسا تنها کسانی هستند که در بطنِ موضوعات آن استانها قرار دارند.
* رؤسای هیئتهای کشتی استانها از کمی و کاستیها، کشف ثروت، منابع انسانی و... موضوعاتی که به عنوان ظرفیتهای یک استان وجود دارد، این عزیزان میدانند و میتوانند به ما کمک کنند تا برنامهای تدوین کنیم که تکتک استانها در آن برنامه دیده شوند.
* اگر بخواهیم تمام ظرفیتهای کشتی را به پای ۴، ۵ استان صرف کنیم، قطعاً نمیتوانیم ارتقای کشتی را در سطح کلان و کل کشور شاهد باشیم؛ لذا باید در برنامه، نیازهای تمام استانها دیده شود.
یک کت و شلوار برای تن همه اندازه نمیشود
* یک کت و شلوار را نمیتوان برای تن همه افراد پُرو کرد. هر قواره و اندازهای، پُرو مخصوص خودش را دارد. ما نمیتوانیم یک برنامهای را به عنوان شابلون قرار دهیم و اندازه همه استانها را با همان یک شابلون اندازه بزنیم، ببریم و دوخت و دوز کنیم. این کار اصلاً پسندیده نیست و جواب هم نمیدهد.
هر استانی برنامه و نیازهای خاص خودش را دارد. کمی و کاستیهای خودش را دارد؛ لذا برنامه باید از نظر توزیع عادلانه بودجه، از نظر رسیدگی، سفرهای برون مرزی، برپایی اردوها یا مسابقاتی که به میزبانی آنها برگزار خواهد شد و... باید همه استانها را طبق ظرفیتهای خودشان دید و برای آنها تصمیم گرفت.
مدیریت بخشنامهای و پشت میز نشینی به درد نمیخورد
*مدیران ما باید مدیران میدانی باشند. مدیران جهادی باشند و نگاه از بالا به پایین نداشته باشند.
*ما در یک مملکت اسلامی و بر اساس یکسری اعتقادات و اصول زندگی میکنیم و به یکسری رسم و رسومات خودمان پایبند هستیم. باید در راستای فرهنگها، سنتها و باورهای خودمان کوشا باشیم.
* مدیریتهای بخشنامهای و پشت میز نشستن و براساس گزارشهای این و آن تصمیمگیری کردن دیگر به درد نمیخورد، چارهساز نبوده، منسوخ است و جواب نمیدهد.
مدیر باید درد دلها را بشنود
* مدیریت جایگاه بسیار حساسی است، متعلق به شخص خاصی نیست و متعلق به عموم مردم است و امیدوارم هر عزیزی که در جایگاه مدیریت قرار میگیرد، پای کار باشد، میدانی باشد. برود در استانها با مدیران و مربیان و قهرمانان از نزدیک گفتگو کند و از نزدیک مشکلات و کمبودهای آنها را ببیند، درد و دلهای آنها را بشنود. اگر از نزدیک با این مسائل آشنا نباشد، نمیتواند تصمیمی مهم و قاطع بگیرد که اثرگذار باشد. اگر حضور میدانی نداشته باشد، شاید تصمیمی هم که میگیرد در حد و سطح همان گزارشهایی است که برایش نوشته و خواندهاند.
به مدیریت میدانی معتقدم و اجرا میکنم
* البته آن نوع مدیریت را نیز رد نمیکنم ولی من خودم مدیریت بر مبنای حضور میدانی و دیدار مستقیم با مسئولان و دست اندرکاران استانی را میپسندم و به آن عمل و اجرا میکنم. قطعاً سعی دارم همیشه در استانها حاضر شوم و از نزدیک با کم و کیف مسائل آشنا شوم و براساس همین شناخت تصمیمگیری کنم. چیزی که خودم ببینم در تصمیمگیری بسیار مفید و مؤثرتر است تا اینکه برایم گزارش بدهند یا تعریف کنند.
با رؤسای هیئتها، ساعتها حرف زدم
* با تکتک عزیزان رؤسای هیئتها ساعتها تلفنی صحبت کردهام. نامهای رسمی و مکتوب هم برای همه عزیزان ارسال کرده و درخواست دیدار و ملاقات حضوری داشتهام و طی سفر به چند استان، از نزدیک با رؤسای هیئتهای آن استان هم گفتگو و تبادل نظر داشتهام و دیدار با سایر عزیزان را نیز در دستور کار دارم. همین هفته نیز قرار است به ۳ استان بروم در خدمت این عزیزان باشم.
از ناتوانی در اجرای فرآیند، خیلی آسیب دیدیم
* یکی از مواردی که اکثر مواقع به تیمهای ملی ما خیلی ضربه وارد کرده، بحث حاشیه است. حاشیهسازی برای تیم ملی از هر سمی مهلکتر است. واژهای را به نام فرآیند تعریف کردیم و یکسری موضوعات هم برایش تدوین کردیم، اما نتوانستیم آنها را اجرایی کنیم و از این منظر هم خیلی آسیب دیدیم.
ائتلاف باید در تفکر، برنامه و نگاه به پیشبرد کشتی باشد
* ائتلاف در قبل و بعد از انتخابات معنی خاص خودش را دارد. هرکسی فعالیت خودش را انجام میدهد و آن ۱۰ روز آخر وقتی میبینند قرعه و کفه ترازو به نام کس دیگری سنگینی میکند، ائتلاف میکنند. به نظر من ائتلاف اگر در تفکر باشد خیلی بهتر و مفیدتر است تا اینکه گروهی ائتلاف کنند تا گروه و دسته دیگر را زمین بزنند. ائتلاف اگر در تفکر، برنامه و نگاه برای پیشبرد کشتی باشد خیلی مفید و سازنده است.
اصلاً نباید از اتحادیه جهانی استعفا میدادیم
* یکی از کارهایی که اصلاً نباید انجام میدادیم، استعفا از عضویت در هیئترئیسه اتحادیه جهانی کشتی بود. آن جایگاه و کرسی متعلق به من و امثال من نیست، برای کسب آن کرسی هزینه شده و متعلق به ایران و مردم ایران است. اصلاً نباید فکر کنیم که آن جایگاه صندلی متعلق به ماست، آن صندلی متعلق به مردم ایران است و باید در هرچه مستحکمتر شدن آن جایگاه قدم برداریم.
* قطعاً نیاز داریم که یک کرسی و صندلی در اتحادیه جهانی کشتی داشته باشیم، زیرا ایران یکی از ارکان اصلی و مهم اتحادیه جهانی کشتی است. ما باید چنین جایگاهی داشته باشیم و همیشه باید این جایگاه ما محفوظ باشد.
ایران، از ارکان اصلی کشتی دنیاست
* کشتی ایران در هر مسابقهای شرکت نکند، عیار آن مسابقه خیلی پایین میآید و خود اتحادیه جهانی کشتی هم به این موضوع کاملاً واقف است که حضور ایران در هر مسابقهای عیار آن را صدچندان بالا میبرد. برهمین اساس باید جایگاه ما با همین شأن و منزلت کشتی ایران، به عنوان یکی از ارکان اصلی کشتی دنیا که بوده، هست و خواهد بود، باید حفظ شود. این موضوع باید برای رؤسای اتحادیه جهانی حل شده باشد ولی ما هم باید برای حفظ این جایگاه بکوشیم و تلاش کنیم.
* ما بدون جایگاه اثرگذار در اتحادیه جهانی کشتی به اهدافمان نمیرسیم و از برنامههای من حتماً کسب یکی از کرسیهای مهم و اثرگذار در اتحادیه جهانی خواهد بود.
همه حرفها در حد شعار و نمایش بود
* در انتخابات گذشته هم اکثر رؤسای فدراسیونهای کشتی همیشه میگفتند که از همه نیروهای کشتی بهره میبرند ولی در عمل میدیدیم که به شکلی دیگر میشد. در سالهای گذشته همه این حرفها و شعارها در حد و قالب یک نمایش بود و شاهد نبودیم که بتوانیم جامعه کشتی را زیر یک سقف جمع کنیم. این کار مرد عمل، انگیزه و علاقه میخواهد تا به دور از باندبازی و دسته بازیها سینه فراخی داشته باشد و از ظرفیت همه این عزیزان استفاده کند
عدم استفاده از نیروهای توانمند کشتی، اسراف است
* به غیر از این کاندیداها، افراد زیاد دیگری هم هستند که انگیزه، استعداد و تواناییهای خیلی بالایی دارند و اگر از وجود آنها استفاده نکنیم، در واقع اسراف کردهایم و اسراف هم حرام است. اگر توفیقی شد و من در خدمت این عزیزان بودم، حتماً بدون مشورت، بدون همفکری و حضور این عزیزان کاری نمیکنم، البته به شرطها و شروطها و آن هم به این شرط که خود این عزیزان هم استقبال کنند و به ندای من لبیک بگویند. منظورم از من، خودم نیست بلکه منظورم جایگاه حقوقی رئیس فدراسیون است و هر کسی که رئیس شد.
طی ۸ سال دریغ از یک تلفن خشک و خالی
* بارها این سؤال از من شده، در پاسخ گفتهام که بیصبرانه و مشتاقانه حاضر به قبول همکاری بوده و هستم، اما متأسفانه در این ۷، ۸ سال گذشته، دریغ از یک زنگ و تلفن از طرف فدراسیون کشتی که به ما بزنند.
کشتی، دوران از این بدتر را نیز پشتسر گذاشته
* اصلاً نمیپذیرم که کفگیر کشتی ما به ته دیگ خورده است. ما وضعیت بدتر از این هم داشتهایم، اما شاهد بودید که کمی خودمان را جمع و جور کردیم و بلافاصله رفتیم یکی از ۳ سکوی برتر جهانی را به دست آوردیم. وضعیت خیلی بدتر از این را نیز توانستیم به خوبی پشت سر بگذاریم.
مربیان کشتی با حداقل امکانات، عاشقانه کار میکنند
* یکی از ارکان مهم پیشرفت کشتی در مملکت ما مربیان باشگاهها و مربیان سازنده بوده و هستند. مربیانی که در باشگاهها دارند تلاش میکنند جدای از مربیان سازنده نیستند، همه اینها سنگ بنای اصلی کشتی مملکت ما هستند و باید حق این عزیزان را از وزارت ورزش گرفت. این عزیزان با کمترین امکانات، حقوق، رسیدگی و خیلی از بیمهریهای دیگر، در شهرستانهای کوچک و بزرگ و جاهای مختلف با حداقل امکانات سرشان را پایین انداخته و دارند عاشقانه کار میکنند. چه چهرههایی از زیردست همین مربیان پرورش یافته و برای کشورمان افتخار جاودانه کسب کردهاند. با چه مبلغ و پاداشی میتوان این ارزش و زحمات را قیمتگذاری یا تشکر کرد؟! این زحمات را با هیچ عدد، رقم یا قیمتی نمیتوان ارزشگذاری کرد. باید تلاش آنها را دید و رسیدگی و بها داده شود. وزارت ورزش به عنوان متولی ورزش کشور باید با یک نگاه عاشقانه به این عزیزان نگاه کند.
* بحث تأمین منابع مالی برای کشتی، بسیار گسترده و وسیع است. فکر میکنم باید به عنوان اولین مؤلفه و تمرکز روی داشتهها و ظرفیتهای خودمان در استانها و همچنین مدیریت در ارتباط با اسپانسرهایی که علاقه و تمایل برای حضور و کمک به کشتی دارند. برای جذب اسپانسرها باید عشق، علاقه و انگیزه به حضور و سرمایهگذاری در کشتی را برای اسپانسرها و حامیان مالی را ایجاد کنیم.
جذب اسپانسر، یک هنر و صنعت است
* اصلاً بحث اقتصاد، مالی، اسپانسرینگ، یک علم است و در اکثر دانشگاهها تدریس میشود. این کار تخصصی است و یک کار گروه ویژه تخصصی میخواهد تا در این رابطه برنامهریزی و تصمیمگیری کنند تا ظرفیتهای موجود داخلی را جذب و استفاده کنیم. از دانشگاهها، نیروهای مسلح، کارگران و کارخانهها، آموزشگاهها و مدارس، از همه ظرفیتها استفاده کنیم، قابلیت و تواناییهای آنها را به کار بگیریم.
نیازی نیست کاسه گدایی دستمان بگیریم
* شرایط را برای حضور و استقبال سایر اسپانسرها باید مهیا و فراهم کنیم. اگر اغراق نکنم، همین الان برای کمک و حمایت از کشتی ۵۰ حامی مالی و اسپانسر به خود من پیشنهاد همکاری دادهاند. اینها علاقهمند به حضور در کشتی هستند، باید آنها ر ا بیاوریم و در مقابل به آنها خدمات هم بدهیم. جذب حامیان مالی، خودش یک هنر و صنعت است. اگر این کار را به خوبی انجام دهیم دیگر نیازی نیست که کاسه گدایی دستمان بگیریم.
باید حق کشتی را از قانون بودجه بگیریم
* ما میتوانیم از ظرفیتهای قانونی هم به نفع ورزش و کشتی به خوبی استفاده کنیم. در برنامه ششم توسعه، قانون ظرفیتها و بودجههای زیادی را در اختیار ورزش قرار داده است. در بحث مالیات بر ارزش افزوده، درصدی از سهم فروش سیگار، همچنین بودجهای که برنامه ششم توسعه برای بحث ورزش قهرمانی درنظر گرفته، بسیار بزرگ است و این حق جامعه ورزش و بخش ورزش قهرمانی است که قانونگذار آن را لحاظ کرده است. پس این حق ماست و باید به خوبی از آن دفاع کنیم و بگیریم. قانونگذار این بودجه را به جامعه ورزش داده ولی مغفول مانده است.
* این بودجهها جای دیگر صرف میشود، یا به ورزش تحویل نمیشود و... باید برویم از حقمان دفاع کنیم و آن را بگیریم. این حقی است که قانونگذار به ما و ورزش قهرمانی داده است. نباید از اینها چشمپوشی کنیم و اینجاست که هنر یک مدیر را مشخص میکند.
نباید چوب لای چرخ مربیان تیم ملی گذاشت
* آقایان محمد بنا و غلامرضا محمدی عمر و زندگی خودشان را وقف دنیای قهرمانی و مربیگری کردهاند، مربیان ارزشمندی هم هستند، چم و خم مربیگری را میدانند و باید به اینها امید بدهیم. تصمیمی گرفته شده و این عزیزان انتخاب شده و دارند کارشان را میکنند، چرا باید چوب لای چرخ اینها بگذاریم؟!
* الان هیچ فرصتی نداریم. دیگر حاشیه بس است، اینکه من باشم او نباشد. باید وحدت، همدلی و همفکری را حاکم کنیم. آقای بنا امتحان خودش را پس داده و ضمن اینکه تیم ملی را هدایت میکند، ما توقع داریم که آقای بنا بیاید مربیانی را مثل خودش تعلیم و آموزش بدهد. تجاربش را در اختیار مربیان دیگر قرار بدهد تا چندین نفر مثل آقای بنا داشته باشیم. البته ما ظرفیتهای زیادی داریم که مربیانی مثل آقای محمدی، مثل آقای بنا، مثل آقای کاوه، مثل آقای اکبر فلاح و خیلی از این مربیان داشته باشیم.
استانهای ضعیف هم در رده پایه، قهرمان کشور میشوند
* با تقسیم عادلانه بودجه، برگزاری مسابقات و اردوها، اعزامها و سفرهای برونمرزی میتوانیم با ایجاد انگیزه استانهای ضعیفتر را به استانهای موفقتر برسانیم. زیرا همین استانهای به اصطلاح ضعیف هم در ردههای سنی پایه، نوجوانان و جوانان موفق هستند، روی سکوی قهرمانی کشور و حتی تیم ملی هم نماینده دارند. اینها تا یک مقطعی پیشرفت دارند و از مقطعی دچار رکود و سکون و اُفت میشوند.
* وقتی چنین موفقیتهایی در ردههای پایه استانهای به اصطلاح ضعیفتر را شاهد هستیم، باید نگاه عام داشته باشیم نه خاص. سعی کنیم همه را به یک سطح مطلوب و مناسبی برسانیم.
* وقتی موضوع شایستهسالاری را مطرح میکنیم و برای تحقق آن، فرآیند تعریف میکنیم، مصوب میکنیم و از مجمع رأی میگیریم، باید به آن پایبند باشیم، زیرا آن فرآیند یک سند و چشماندازی است که آینده را برای ما ترسیم میکند. یا باید به آن ایمان داشته باشیم و عمل کنیم، یا اینکه آن را کنار بگذاریم و با سیستم سنتی خودمان که از این خوشم میآید یا از آن خوشم نمیآید، انتخاب و عمل کنیم.
احترام به برنامه، احترام به آرای مجمع است
* به اعتقاد من اگر ثبات مدیریتی باشد، اجرای فرآیند هم محقق میشود، اما اگر نگاه ما به مدالآوری و نتیجه محوری باشد، هر مدیر، رئیس یا مربی مدال نگرفت را کنار بگذاریم و در فضای مجازی به او حمله شود و باعث دلسردی آنها بشویم، این کار درست نیست. اگر به کسی فرصت داده میشود کار کند باید اجازه دهند تا برنامههایش را اجرا کند. چه این برنامه نتیجه برسد یا نرسد. زیرا براساس آن برنامه از مجمع رأی گرفته، پس باید فرصت اجرای آن را نیز داشته باشد. احترام گذاشتن به برنامه، احترام به رأی اعضای مجمع عمومی کشتی است.
* اگر این برنامه را مثل یک سند بدانیم و براساس آن جلو برویم، چه بچهها ببرند یا ببازند، آن مسیر قابل دفاع است، چون طبق برنامه جلو رفته و کارها انجام شده است.
خیلیها از راه لیگ امور خود را میگذرانند
* یکی از ارکان مهم پیشرفت کشتی ما چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی لیگ کشتی است ولی لیگ هم فرآیند خاص خودش را دارد. باید به گونهای برگزار کنیم که تیم ملی و بچههای ما لت نخورند، چه زمانی برگزار کنیم که بچهها با بدن دفرمه وارد مسابقات ملی نشوند و... رئیس کمیته یا سازمان لیگ هم با هماهنگی فدراسیون باید اختیار داشته باشد. برای اینکه منافع تیم ملی حفظ شود، پا میگذاریم روی برنامههای لیگ ولی اگر همه چیز از قبل تدوین و مشخص شده باشد، دیگر نیازی نیست هر روز به بهانههای مختلف، برنامهها را برهم بزنیم و تغییر بدهیم. تعارف نداریم، خیلیها از راه لیگ امور زندگیشان را میگذرانند. منافع لیگ و تیم ملی نباید نافی هم باشند. این هم راهکار دارد.
بعضی حرفها گفتنش مهم نیست، دانستنش مهم است
* فهرست دلزدگیها، وازدگیها و نارضایتیهای عزیزان شرکتکننده در لیگهای کشتی و دلایل رفتن آنها را نوشتهام، با آنها صحبت کرده و پرسیدم که چه شد از ادامه حضور در لیگ انصراف دادند؟! بعضی حرفها گفتنش مهم نیست بلکه دانستنش مهم است. باید بعضی خودخواهیها و تبعیضها از بین برود تا در سطح کشور شاهد رشد و شکوفایی لیگ کشتی باشیم. برگزاری دیدارهای رفت و برگشت در مسابقات لیگ منجر به حضور و استقبال گسترده تماشاگران از مسابقات میشود و تنور کشتی را در سطح کشور داغ نگه میدارد.
* موضوع مشکلات سخت معیشتی بعضی قهرمانان و کشتیگیران و مشکلاتی که بعضاً برای آنها بروز میکند را نفی نمیکنم ولی متأسفانه بعضیها هم در فضای مجازی، یک موضوع را صدبرابر بزرگتر میکنند و باید فدراسیون با کار فرهنگی از انتشار چنین خبرهایی جلوگیری کند، زیرا تخریب موضوع و مسموم کردن فضا علیه کشتی به قدری است که مثلاً خانوادهها از ادامه حضور فرزندانشان در کشتی ممانعت میکنند. بسیار پرداختن به این موضوع هم میتواند یک برنامه تخریبی مجازی علیه کشتی هم باشد که مثلاً اگر بروید فوتبال، فلان ماشین را سوار میشوید ولی در کشتی این مشکلات هست.
درآمد کشتی با فوتبال اصلاً قابل مقایسه نیست
* شاید اصلاً بعضیها با انتشار گسترده این اخبار بخواهند کشتی را تضعیف و تخریب کنند. کشتی آنقدر منزلت و شأن دارد و عزیزان دارای مشکلات عدیده اقتصادی ما در جامعه کشتی هم با آبروداری تا به حال زندگی کردهاند ولی وزارت ورزش هم باید برای رسیدگی به این مشکلات پنجره جدیدی باز کند و برای رفع مشکل این قهرمانان کاری انجام دهد. وزارت ورزش میداند که درآمد کشتی با سایر ورزشها به ویژه فوتبال خیلی فرق میکند و اصلاً قابل مقایسه نیست.
برای ورزشهای جدید کشتی هم باید اسپانسر پیدا کنیم
* حضور بعضی ورزشها به عنوان زیرمجموعه جدید فدراسیون کشتی نافی کشتی نیستند و بلکه پیش نیازهای کشتی هستند. به قول معروف «عیب میجمله بگفتی، هنرش نیز بگو!» این کار خوب فدراسیون کشتی است ولی دامنه و سفره کشتی خیلی باز شد ولی میتوان با مدیریت هزینه این ورزشها را نیز در کنار کشتی اداره کرد. طبیعی است هزینهای که صرف تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی میشود، نباید توقع داشت که مشابه همان نیز صرف این تیمها و ورزشها بشود. برای حمایت از این ورزشها هم میتوانیم اسپانسر پیدا کنیم تا هزینههای خودشان را تأمین کنند.
توقع داشتم یک بیانیه برای دفاع از من بدهند
* بیتقواییها، بداخلاقیها و فضاسازیها در فضای مجازی دارد دامن جامعه (نه فقط جامعه ورزش) را میگیرد. این آشفته بازار یک بیاعتمادی را میان مردم به وجود آورده که آفت خیلی بزرگ و سم مهلکی است. تنها راه مقابله با این موضوع شناخت فضای مجازی، بالا بردن فرهنگ رسانهای، (صدا و سیما باید بیشتر و بهتر مردم را آگاه کند) و مهمتر از همه اینها، وحدت، همدلی، یکپارچگی و نگاه ملی به موضوع باشد. به عنوان کسی که مورد هجمهها و بیمهریها در فضای مجازی واقع شدهام، به عنوان درخواست یک عضو و کوچک جامعه کشتی، این توقع و انتظار را از فدراسیون کشتی داشتم که حداقل با یک نامه، بیانیه یا موضعگیری خشک و خالی در دفاع از من، در قبال ظلمی که در حقم روا داشتند، حمایت، دفاع و پشتیبانی میکردند. همه میدانستند من را که زدند، داشتند جامعه کشتی را میزدند.
* در فدراسیونهای دیگر تا اتفاقی برای ورزشکارشان میافتد، بلافاصله فدراسیونشان وارد گود میشود، بیانیه و اطلاعیه میدهند و از قهرمانشان دفاع میکنند ولی آیا فدراسیون کشتی برای من چنین کاری انجام داد؟! آیا این حق من نبود در ظلمی که به من و خانوادهام روا داشتند، فدراسیونی که لقب پهلوانی را یدک میکشد، کوچکترین اقدامی انجام دهد و فقط یک بیانیه بدهد؟!
ورزشکار متخلف را نیز نباید حذف کنیم
* ما باید از قهرمانانمان به حق دفاع کنیم و اگر هم تخلفی انجام شد، کمیته انضباطی فدراسیون باید با آن قهرمان متخلف به گونهای رفتار و برخورد کند که او را جذب کند و به گونهای برخورد نشود که آن قهرمان متخلف را نیز از دست بدهیم و به بیراهههای غیرقابل بازگشت بیفتد و گریبانش به آسیبها و معضلات دیگر دچار و آلوده بشود.
* باید قهرمانان را با جاذبه جذب کنیم نه اینکه با نگاه گروهی و حزبی و دستهبندی آنها را دفع کنیم. بحث فرهنگی که من به آنها اشاره داشتم، دقیقاً برای همین جاهاست که میتواند راهگشا باشد.
نباید نسبت به قهرمانان بیتفاوت باشیم
* بعضی از قهرمانان که برای ما کسب افتخار کردهاند، بنا به دلایلی دچار مشکلات شدند که با طرد از جامعه هیچکس دست آنها و سراغ آنها را نگرفت تا دوباره به جمع ما برگردند. اگر ما همین قهرمانان را نیز جذب میکردیم، سطح امید در جامعه را بالا میبردیم. نباید بگوییم فلانی فلانطور شد، چشمش کور، میخواست مراقب باشد تا اینجوری نشود. نه ما یک وظیفه فرهنگی، معنوی، شرعی و عرفی برعهده داریم و نمیتوانیم نسبت به قهرمانان بیتفاوت باشیم تا رها بشوند و دچار یک آسیب، یک بزه، یک گرفتاری بشوند و انگشتنمای جامعه بشوند و همه جامعه کشتی را به او مثال بزنند. این برای همه ما بد و در جهت دفاع از کشتی نباید اجازه دهیم چنین اتفاقاتی بیفتد.
* ما نسبت به تکتک قهرمانان، پهلوانان، ورزشکاران، چه آنهایی که مدال گرفتند و چه آنهایی که مدال نگرفتند، پیشکسوتهایی که در خانه هستند و کسی نمیرود در خانهشان را بزند و یک حالی از آنها بپرسد، نسبت به تکتک آنها مسئول هستیم.
* اگر همه عزیزان را دعوت کنیم برای همکاری تا یک گوشهای از کار را بگیرند، اینقدر کار داریم که باز هم گوشهای از کار روی زمین میماند و امیدوارم روزی شاهد باشیم که همه این موضوعات جامه عمل بپوشد.
برای فرآیند، خیلی هزینه دادیم
* طی ۷ سال راجع به فرآیند خیلی هزینه دادیم. اگر تغییرات در چارچوب فرآیند باشد، الگو و برنامه اش مشخص است، مردم و جامعه کشتی هم میبینند که آیا در راستای اجرای فرآیندی که از آن دم زده میشود، هست یا نه؟! اگر باشد که ما و همه گردن مینهیم و اگر هم نباشد سرپرست وقت فدراسیون باید پاسخگو باشد.
* مهمترین موضوع منافع ملی ماست و باید شرایط زمانی و مکانی را در نظر بگیریم. برای کارهای مختلف لازم است که به این مهم توجه کنیم و ببینیم که چه کاری منافع ملی ما را تأمین میکند و در ان برهه زمانی و مکانی لازم است انجام شود یا نه؟!
چند فکر، بهتر از یک فکر به کشتی کمک میکند
* در پایان برای تکتک عزیزانی که آمدند در انتخابات شرکت کردند، چه آنهایی که برای ورود به عرصه انتخابات گزینش نشدند و چه آنهایی که این فرصت نصیبشان شده، آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و معتقدم باید نظرات عزیزانی که فرصت حضور در انتخابات را به دست نیاوردهاند نیز باید دعوت شوند و به نظرات و برنامههایشان توجه کرد. قطعاً چند فکر و نظر بهتر از یک فکر میتواند به کشتی کمک کند و هرکس که رئیس فدراسیون شد، میتواند از این نظرات به نفع پیشبرد اهداف کشتی استفاده کند. هرکس رئیس فدراسیون شد، بقیه باید بیایند به او کمک کنند. برای به اهتزاز درآوردن پرچم مقدس کشورمان همه باید به آن شخصی که انتخاب شده کمک کرده و برایش ظرفیت ایجاد کنیم و جایگاه کشتی ایران را به همان جایگاه همیشگی اول تا سوم دنیا برسانیم.