خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ سؤالی داریم که این روزها، موضوع روز است: ... در استقلال و در پرسپولیس چه میگذرد که همه به جان هم افتادهاند؟ که همه را به جان آوردهاند؟!
پاسخ را از جناب سلطانیفر انتظار میکشیم! و میگوییم: ... آیا در این هر دو تیم مربوط به شما، قدرت عاقلهای هم وجود دارد؟ و آیا کسی هست که از اصول اولیه مدیریت بهرهای برده باشد؟
استقلال را که بررسی میکنی، خود را در بازار مسگرها مییابی! بس که از همه طرف میزنند و میکوبند! بس که از همه جهات با همدیگر دعوا دارند و در حال مرافعهاند! مدیرعامل با مربی! مربی با مدیریت برنهاده از سوی وزارت ورزش! همه مدعی! همه داعیهدار! همه ملای دهر!
از بازی فینال جام حذفی، کمترین خبری که مفید به حال دو تیم باشد، به چشم نمیخورد! همه جا شاخ و شانه کشیدن! همه در حال دست به یقه شدن! حیران میمانی که اگر استقلال مدیریت نداشت، مگر چه میکرد؟ با خودش چه میکرد بدتر از این؟ و علیه خودش دست به چه اقدامی میزد زیانبارتر از آنچه که کرده است! تراکتور هم که از خدا خواسته! زنوزی هم در حال سوزاندن حریف که ما اینیم، ولی چنین و چنان خواهیم شد! تراکتور، خوب دارد ماهی میگیرد!
استقلال با این دوستان بدتر از دشمن، چه نیازی دارد به خصم که گریبانش را بگیرد و یقهاش را بدرد و خواب از چشمانش بپراند! فرهاد مجیدی- و مدیران گمارده شده شخص شما- البته برای اداره تیم احتیاجی به هیچ بدخواه و بددل و بدگهر ندارد! که همه جورهاش، از جنس خانگی فراهم آمده! جرارتر از لشکر عقرب! به ظاهر دوستانی که دشمنشاد کردهاند خود را!
پاسخ را از جناب سلطانیفر انتظار میکشیم! و میگوییم: ... آیا در این هر دو تیم مربوط به شما، قدرت عاقلهای هم وجود دارد؟ و آیا کسی هست که از اصول اولیه مدیریت بهرهای برده باشد؟
استقلال را که بررسی میکنی، خود را در بازار مسگرها مییابی! بس که از همه طرف میزنند و میکوبند! بس که از همه جهات با همدیگر دعوا دارند و در حال مرافعهاند! مدیرعامل با مربی! مربی با مدیریت برنهاده از سوی وزارت ورزش! همه مدعی! همه داعیهدار! همه ملای دهر!
از بازی فینال جام حذفی، کمترین خبری که مفید به حال دو تیم باشد، به چشم نمیخورد! همه جا شاخ و شانه کشیدن! همه در حال دست به یقه شدن! حیران میمانی که اگر استقلال مدیریت نداشت، مگر چه میکرد؟ با خودش چه میکرد بدتر از این؟ و علیه خودش دست به چه اقدامی میزد زیانبارتر از آنچه که کرده است! تراکتور هم که از خدا خواسته! زنوزی هم در حال سوزاندن حریف که ما اینیم، ولی چنین و چنان خواهیم شد! تراکتور، خوب دارد ماهی میگیرد!
استقلال با این دوستان بدتر از دشمن، چه نیازی دارد به خصم که گریبانش را بگیرد و یقهاش را بدرد و خواب از چشمانش بپراند! فرهاد مجیدی- و مدیران گمارده شده شخص شما- البته برای اداره تیم احتیاجی به هیچ بدخواه و بددل و بدگهر ندارد! که همه جورهاش، از جنس خانگی فراهم آمده! جرارتر از لشکر عقرب! به ظاهر دوستانی که دشمنشاد کردهاند خود را!
خود کم ناراحت بین
پرسپولیس هم به همین درد ابتلا یافته است! پرسپولیس را هم دچار درد بیدردی کردهاند! درد بیغمی! دردی ناشی از زیادی شدن و زیاده شدن خوشی! در پرسپولیس، آنقدر بیدردی حاکم شده است که از هیچ، همه چیز میسازند! به ضد خود! و هیچ را تبدیل میکنند به همه چیز، باز هم به ضد خود! هر روز یک مسئله! هر روز یک غائله! ناشی از فقر مدیریت! ناشی از خود کم ناراحت بینی! مردم را علیه خود به غوغا وامیدارند! هواداران را، زنان و مردان شیفته پرسپولیس را، کاری میکنند که گلوی خود بدرانند و ترس خود را توأم با خشم، در طبق اخلاص قرار داده و تقدیمشان کنند! پاداشی بر مدیریت وارونهکار!
آقای سلطانیفر! آیا مأموریت گماردگان شما، در این دو تیم همین است؟ و آیا مدیریت آمده است- مأمور است و معذور- که در همه چیز دست ببرد و فیل هوا کند؟ پرسپولیس از این تیم که دارد، بهترش را چگونه فراهم میکرد؟ پرسپولیس باید در اندیشه «چزاندن» این و آن بازیکن خودی باشد یا باید ببیند یحیی چه میخواهد؟ پرسپولیس باید سیستم کشف و پرورش امثال مهدی ترابی را دایر کند یا در فکر پراندن او و آوردن یکی به جای او باشد؟
استقلال چطور؟ تیشه به ریشه خود بکوبد یا چراغ بیعملی را خاموش کرده، پای در عالم عمل بگذارد و همتایانی برای مهدی قایدی، فرشید اسماعیلی- نه این فرشید بلکه فرشید دوره شفر- بسازد! ساختن و نه پیدا کردن ا... بختکی و قضاقورتکی! یافتن و ساختن! پرورش دادن و صیقلکاری کردن!
آقای سلطانیفر! چند سالی است که فوتبال ما با مدیران نامدیر، آرام و قرار ندارد! کاری باید! همتی درخور و اقدامی مناسب!
پرسپولیس هم به همین درد ابتلا یافته است! پرسپولیس را هم دچار درد بیدردی کردهاند! درد بیغمی! دردی ناشی از زیادی شدن و زیاده شدن خوشی! در پرسپولیس، آنقدر بیدردی حاکم شده است که از هیچ، همه چیز میسازند! به ضد خود! و هیچ را تبدیل میکنند به همه چیز، باز هم به ضد خود! هر روز یک مسئله! هر روز یک غائله! ناشی از فقر مدیریت! ناشی از خود کم ناراحت بینی! مردم را علیه خود به غوغا وامیدارند! هواداران را، زنان و مردان شیفته پرسپولیس را، کاری میکنند که گلوی خود بدرانند و ترس خود را توأم با خشم، در طبق اخلاص قرار داده و تقدیمشان کنند! پاداشی بر مدیریت وارونهکار!
آقای سلطانیفر! آیا مأموریت گماردگان شما، در این دو تیم همین است؟ و آیا مدیریت آمده است- مأمور است و معذور- که در همه چیز دست ببرد و فیل هوا کند؟ پرسپولیس از این تیم که دارد، بهترش را چگونه فراهم میکرد؟ پرسپولیس باید در اندیشه «چزاندن» این و آن بازیکن خودی باشد یا باید ببیند یحیی چه میخواهد؟ پرسپولیس باید سیستم کشف و پرورش امثال مهدی ترابی را دایر کند یا در فکر پراندن او و آوردن یکی به جای او باشد؟
استقلال چطور؟ تیشه به ریشه خود بکوبد یا چراغ بیعملی را خاموش کرده، پای در عالم عمل بگذارد و همتایانی برای مهدی قایدی، فرشید اسماعیلی- نه این فرشید بلکه فرشید دوره شفر- بسازد! ساختن و نه پیدا کردن ا... بختکی و قضاقورتکی! یافتن و ساختن! پرورش دادن و صیقلکاری کردن!
آقای سلطانیفر! چند سالی است که فوتبال ما با مدیران نامدیر، آرام و قرار ندارد! کاری باید! همتی درخور و اقدامی مناسب!
کار بزرگ و کنندگان کوچک
درباره دخالت فیفا و اتمام حجت AFC که تهدید میکند، چه باید کرد؟ جواب فیفا را چگونه باید تهیه کرد و قرص و محکم باشد و محکمهپسند هم! فوتبال، همه جا چوب مدیران نامدیر تحمیلی بر خود را میخورد! فوتبال را باید از شر کوتولههای فکری و مدیریتی نجات داد! کار بزرگ، کننده بزرگ میطلبد!
تصدیق بفرمایید که فوتبال ما، از مدیریت هم دانا و هم توانا برخوردار نیست! اصرار بیفایده است و خواستاندیشی، ره به جایی نمیبرد! با کوچکاندیشان، به رهاورد بزرگ دست یافتن محال است، محال!
از شر بیفکری، از بلای بد فکری، باید خلاص شد! فدراسیون فوتبال، مهد کودک مدیران- اغلب هم نامدیران- فوتبال نیست! فوتبال مردانی میخواهد که خبره و پخته باشند! و تیمی مثل استقلال این روزها، نه البته استقلال این ۶ سال و ۷ سال اخیر! تیمی مثل پرسپولیس و بهتر از برانکو! در دست مطابق اندیشه یحیی! تیمی مثل تراکتور، اما با اندیشههای نه خام که پخته و رسیده باشد! تیمی مثل سپاهان، اگر توسط اهلش اداره شود! سپاهانی که قرار است ساکت از نو بسازدش! نه یک تیم که یک باشگاه چند منظوره! راستی آقای ساکت؛ اسم شما را هم آوردیم، لازم است تا بفرمایید که با چه پولی از کجا و به چه مقدار و میزان، آمدهاید؟ حاتم طایی شدن از کیسه قارون یا نه؟ شما هم پرداختهای ۱۰ میلیاردی و ۱۵ میلیاردی خواهید داشت یا معقول عمل میکنید؟ ریشه فوتبال را خشک میکنید یا ریشه ریخت و پاش را خواهید سوزاند؟
آقای سلطانیفر! هر چه میکشیم از نامدیران نابلد و ناآزموده و پُرمدعا میکشیم! همین و بس!
درباره دخالت فیفا و اتمام حجت AFC که تهدید میکند، چه باید کرد؟ جواب فیفا را چگونه باید تهیه کرد و قرص و محکم باشد و محکمهپسند هم! فوتبال، همه جا چوب مدیران نامدیر تحمیلی بر خود را میخورد! فوتبال را باید از شر کوتولههای فکری و مدیریتی نجات داد! کار بزرگ، کننده بزرگ میطلبد!
تصدیق بفرمایید که فوتبال ما، از مدیریت هم دانا و هم توانا برخوردار نیست! اصرار بیفایده است و خواستاندیشی، ره به جایی نمیبرد! با کوچکاندیشان، به رهاورد بزرگ دست یافتن محال است، محال!
از شر بیفکری، از بلای بد فکری، باید خلاص شد! فدراسیون فوتبال، مهد کودک مدیران- اغلب هم نامدیران- فوتبال نیست! فوتبال مردانی میخواهد که خبره و پخته باشند! و تیمی مثل استقلال این روزها، نه البته استقلال این ۶ سال و ۷ سال اخیر! تیمی مثل پرسپولیس و بهتر از برانکو! در دست مطابق اندیشه یحیی! تیمی مثل تراکتور، اما با اندیشههای نه خام که پخته و رسیده باشد! تیمی مثل سپاهان، اگر توسط اهلش اداره شود! سپاهانی که قرار است ساکت از نو بسازدش! نه یک تیم که یک باشگاه چند منظوره! راستی آقای ساکت؛ اسم شما را هم آوردیم، لازم است تا بفرمایید که با چه پولی از کجا و به چه مقدار و میزان، آمدهاید؟ حاتم طایی شدن از کیسه قارون یا نه؟ شما هم پرداختهای ۱۰ میلیاردی و ۱۵ میلیاردی خواهید داشت یا معقول عمل میکنید؟ ریشه فوتبال را خشک میکنید یا ریشه ریخت و پاش را خواهید سوزاند؟
آقای سلطانیفر! هر چه میکشیم از نامدیران نابلد و ناآزموده و پُرمدعا میکشیم! همین و بس!
گون آیدین تراکتور
... جوانی و مردی و زور...
نشانههای پختگی در تیم تراکتور بیشتر و بیشتر میشود! حرفهای آقای زنوزی، از تفکری که «رو میآید» حکایت دارد! تراکتور با اصول اصیل علم اقتصاد، آمیختهتر میشود! صنعت تیمداری! سرمایهگذاری و نه سرمایهخواری! همه ما از بخش خصوصی همین انتظار را داریم:
دخالت نه در امور فنی و تکنیکی! ورود بالادستی به مسائل استراتژیک و مرکانتیلیستی! تراکتور حالا یک خط روشن فکری دارد! مالک، دانش مالکانه خود را به کار گرفت!
زنوزی گریزی هم میزند به صحرای محشر و از ویژگیهای اتکا به تجربه یا نیروی خواهنده جوانها، روضهای هم میخواند به نشانه اینکه: ... ما هم هستیم! من هم بلد شدهام! قبول آقای زنوزی! ولی جوانها را نباید در درجه دوم اهمیت قرار داد! در ساختن سعید مهری، تیکدری، تیموری، شکاری، آزادی و حتی اسدی و موسوی، لذتی است که در آوردههای تجربی باتجربهها نیست! مگر اشکان، ایمانی و احسان! تراکتور را از فایدههای جوانگرایی و جوانپروری محروم نباید کرد!
خطاب به ساکت الهامی: ... وقت است که خودت را نشان بدهی! حریفت یک هفته برزخی را سپری کرده، پس بیار آنچه داری ز مردی و زور!