خبرورزشی/ آرتین زهرابی؛ روزهای برزخی و شب های عجیبی را پشت سر میگذاریم. همه چیز اول با بیماری مهرداد میناوند شروع شد، همزمان علی انصاریان هم در بیمارستان بستری شد؛ هر دو با علائم حاد بیماری کرونا و درگیری ریهها...
روزهای نخست هیچ چیز را جدی نگرفته بودیم؛ خبرهایی از گوشه و کنار میرسید. ما باز هم جدی نمیگرفتیم و با خود میگفتیم چیزی نیست اما وقتی حال میناوند بد شد و در بیمارستان زیر دستگاه رفت، فهمیدیم این بار قضیه فرق میکند. خبر درگذشت مهرداد میناوند را هنوز باور نکرده بودیم که گفته شد حال علی انصاریان وخیم است.
چند روزی است سایه غم را در هر کجای این مملکت حس میکنیم. نه این که قبلش، زندگی خیلی عالی و روبهراهی داشتیم اما دلمان به حداقلها خوش بود. به همین فضای مجازی و اینستاگرامی و به قول یکی از دوستان، به همین حضور وقت و بیوقت میناوند و انصاریان.
ما در صفحات مجازی تا همین ۲ هفته قبل خبر میناوند را داشتیم، از فعالیتهای انصاریان بیخبر نبودیم و خلاصه داشتیم با آنها زندگی میکردیم. بدون این که در آن لحظات بدانیم همین فضای مجازی که خیلی هم منتقدش هستیم و مدام در مذمت آن نق میزنیم، چقدر ما را به هم نزدیک میکند؛ چقدر از زندگی و احوالات هم باخبریم...
***
میناوند مظلومانه پرکشید و رفت. هنوز قلبمان برایش تند میزند و رفتنش را باور نداریم. هر بار ویدیویی کوتاه از مهرداد در اینستاگرام میبینیم و محبتی که مردم به او داشتند را در کامنتها بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که میناوند حتی با رفتنش و علی انصاریان با مبارزه سختش که همچنان در بیمارستان ادامه دارد، چقدر دلها را به هم نزدیک کردهاند.
حال خوشی نداریم اما با حال و احول مردم خوب ایران زندگی میکنیم. همه آنهایی که ساعتها در خانههای خود به یاد مهرداد میناوند هستند و برای علی انصاریان آرزوی سلامتی دارند، همه آن عزیزانی که در حوالی بیمارستان فرهیختگان برای علی دعا میکنند، قلبشان به درد آمده است...
نزدیکی دلها، حس غریزی دوست داشتن آدمها و برملا شدن یک نکته مهم؛ فرصت چندانی در زندگی نداریم. همه چیز به سرعت برق و باد میگذرد و هیچ چیز در هیچ کجای این کره خاکی، جای محبت و عشق و خوبی را نمیگیرد.