خبرورزشی/ کشتی؛ امیرحسین زارع قهرمان سنگینوزن امیدهای جهان و یکیاز بهترین ۱۲۵ کیلوهای یکی دو سال اخیر، مهمان برنامه اختصاصیکشتی "دایره طلایی" در استودیوی پخش زنده بود. مطالب متعددی دراین گفتگو مطرح شد که بخشی ازآن بهاین شرح است:
تا این لحظه اصلاً به این موضوع که به المپیک نروم، فکر نکردم و تلاش می کنم تا حتماً به المپیک اعزام شوم. اما اگر خدای نکرده این اتفاق بیفتد، این پایان راه من نیست. به خودم قول دادهام سه طلای المپیک بگیرم و به راهم ادامه خواهم داد.
* تمام تمرکزم روی تمرینات خودم هست، تلاش میکنم بهآمادگی نسبی برسم تا هر تصمیمی کادرفنی گرفت، بتوانم بهترین کشتیها را بگیرم. اگر به مسابقات آسیایی اعزام شدم، میخواهم خوشرنگترین مدال را بگیرم و اگر انتخابی باشد، و یا قرار شد در تورنمنتی محک زده شویم، بهترین کشتیها را بگیرم.
سال گذشته در مسابقات جام پلیکوئه ایتالیا، هم سبکتر بودم و هم سنم کمتر بود، از نظر بدنی و قدرتی کم میآوردم، اما چون خوب تمرین کرده بودم مشکلی برای مبارزه با حریفان بزرگ نداشتم. اما الان تقریباً مشکلی از نظر وزنی ندارم و حدودا ۱۱۶، ۱۱۷ کیلو هستم. در اردو هم تمرینات پایه و استقامتی را خیلی خوب انجام میدهیم و اگر کار همینطور پیش برود، به آمادگی خوبی برای مسابقات پیشرو میرسیم.
زمانیکه در نوجوانان بودیم، غلامرضا محمدی و ابراهیم مهربان، کشتی را خیلی خوب بهما یاد دادند. حس میکنم سرشاخ شدن با رحمانِ ۵۷ کیلویی (عموزادخلیلی) و امیرمحمد ۶۵ کیلویی (یزدانی، ملی پوش ۲۰۱۹ و نفر اول انتخابی) بهمن که در سنگینوزن کشتی میگیرم، ریزهکاریهای آنها را یاد میدهد. کشتی من با کشتی سنگینوزنها متفاوت است ولی بازهم سعی میکنم با سرعت کار کنم و مثل سبکوزنها کشتی بگیرم. چابکی و سرعت امیرمحمد، جسارت و تیزپایی رحمان، به من کمک میکند بهتر به پاهای حریفان برسم.
از رده نوجوانان با رحمان عموزاد، امیرمحمد یزدانی و محمد نخودی (نخودی الان در اردوی تیم ملی با ما نیست) مثل یک خانواده شدیم و با هم راحت هستیم. البته من به اندازه رحمان و امیرمحمد شلوغ نیستم. امیرمحمد شبها از همه دیرتر میخوابد و زودتر از همه بیدار میشود، خیلی انرژی دارد و خستگیناپذیر است. اردو حالت قرنطینه دارد و باید یک مقدار فضا را عوض کنیم که از نظر روحی خسته نشویم. در اردو مافیا بازی میکنیم، بچهها پلی استیشن و چند بازی دیگر آوردهاند، البته من به این چیزها زیاد علاقه ندارم.
درزمان تحصیل، درسم خیلی خوب بود و در مدرسه نمونه درس میخواندم. وقتی به تیمملینوجوانان دعوت شدم، از مدرسه نمونه خارج شدم. وقتی از راهنمایی به دبیرستان منتقل و کارنامه گرفتم، مدیر مدرسه به خانوادهام گفت دوست دارد من از دانشگاه امامصادق (ع) بهعنوان یکی از وکلای بزرگ فارغالتحصیل شوم. منهم قول دادم این اتفاق بیفتد، ولی نشد و سرنوشت من روی تشک کشتی رقم خورد. لطف خدا شامل حالم شد که بتوانم دل پدرم و مادرم را بهشکل دیگری شاد کنم. امیدوارم بتوانم آن قول را هم جبرانکنم.
دور رفت مسابقات لیگ چون همه بهخاطر کرونا تمرین کمتری داشتند، سادهتر برگزار شد، من فقط یک حریف جدی (یدالله محبی) داشتم. در انتخابی تیمملی هم از آمادگی لازم دور بودم، چون در شرایط قرنطینه بودیم و ماهها تمریناتم را در آمل برگزار می کردم، تقریباریال خوب دور بودم. خدا مرا دوست داشت که اینجا در انتخابی شکست بخورم و سراغ ضعفها و اشتباهاتم بروم و روی آنها کار کنم. خودم را بهتر و قویتر کنم تا نفر اول ایران شوم. برای حضور در المپیک باید از سد امین طاهری که از کشتیگیران خوب و از رقبای اصلیام هست، بگذرم. حضور او بهمن کمک میکند تا جایی که خسته میشوم، یک قدم پاپس نکشم.
وقتی حضورم در جوانان با مدال طلایجهانی بهپایان رسید، غلامرضا محمدی سرمربی بزرگسالان شد و ما را به اردو دعوت کرد. آنزمان کمیل قاسمی در اردو بود و مرور فن و تمرینی که با او انجام میدادم خیلی بهمن کمک کرد. هر سرشاخ شدن با او چند ماه منرا جلو میانداخت و آقاکمیل خیلی بهمن کمک کرد. به خاطر همان لطف و محبتها او را الگوی ورزشی خودم میدانم.
عموی من کمکمربی حمید آقاجانی بود و از همان ابتدا برای تمرین مرا به شهرهای مختلف میبرد و تمرین میداد. عمویم خیلی برایم زحمت کشید و مثل کوه پشتم بود و مدیونش هستم. پدرم در همه مسابقات من حضور داشت. پدرم یک مشاور عالی برای من است و از نظر روحی خیلی به من انگیزه میدهد. واقعا پدر داشتن یک نعمت است، آنهم داشتن پدر خوبی مثل پدر من. از پدرم، عمویم، همه خانواده، حمیدآقاجانی، مربیان تیمملی و همه عزیزانی که برایم خیلی زحمت کشیدهاند، تشکر میکنم.