آرتین زهرابی؛ المپیک توکیو در حالی به کار خود پایان داد که صداوسیما هر روز طی برنامه ای این رقابتها را تحت پوشش قرار داد؛ پوششی البته به مراتب ضعیف تر از تمام سالهای گذشته...
از استدیوی صداوسیما در ایران بگیرید تا محلی که ژاپنیها به تلویزیون ما در توکیو تحویل داده بودند، شاهد گزارشهای حتی قابل تحمل نبودیم و شگفت انگیز هم نیست که نه فقط ارگان رسانه ای رسمی کشور که حتی کمیته المپیک در اعزام خبرنگاران عملکرد ضعیفی داشت.
کار در رقابتهای المپیک به جایی رسید که از روزهای نخست با بداهه گویی مجریها درباره کیمیا علیزاده و تقبیح عملکرد او با لودگیهای عجیب و غریب رسیدیم و هر چقدر منتظر ماندیم تا گزارشی جامع و کامل از المپیک و حواشی این رقابتها ببینیم در واقع به در بسته خوردیم.
وقتی مدال آور ایران را در برنامه زنده تلویزیون دیدیم که مقابل سلسله سوالات بی ربط آقای مجری دست و پایش را گم کرده بود به یاد المپیک لندن در سال ۲۰۱۲ افتادیم که یکی از خبرنگاران اعزامی صداوسیما به این رقابتها عادل فردوسی پور بود.
اگر گزارشهای عادل را در گوگل سرچ کنید به این نتیجه میرسید که کار او و کوششهای میدانی اش در لندن، به طور کلی متفاوت با آنچه بود که در روزهای گذشته دیدیم؛ اما ظاهرا برای کمیته المپیک و صداوسیما سابقه، تجربه، کیفیت کار، محبوبیت و مقبولیت عمومی و ... کوچک ترین اهمیتی ندارد و نحوه اعزامها و چینش خبرنگاران به هیچ عنوان برای المپیک مشخص نیست.
این بار حتی داد و بیدادهای احساساتی گزارشگر همیشگی کشتی هم مخاطبان المپیک را سیراب نکرد و مصاحبههای عجیب یکی دیگر از نیروهای اعزامی به توکیو نیز جز اینکه روی اعصاب بینندگان سوهان بکشد، حاصل دیگری نداشت.
نمیدانیم قرار داست واقعا چه اتفاق محیرالعقولی رخ بدهد تا سرانجام مسولان مربوطه برای رقابتهای مهم ورزشی، سراغ گزارشگران و نیروهای خبری و تحلیلی باسابقه ای بروند که هرگز بر سفره این سفرهای خارجی ننشسته اند و همچنان مشخص نیست آیا در المپیک پاریس هم باید شاهد «شیر مادر و نان پدر حلالت باشه» باشیم یا اینکه سوالات بی ربطی مانند اینکه «تو چقدر وزنه میزنی اون چقدر میزنه» را ۴ سال دیگر باز هم بشنویم و از شدت خشم، سرمان را به دیوار بکوبیم؟