هیچوقت از هیچکسی به اندازه مربی انگلیس توقع موفقیت نمیرود. این ماهیت اصلی کار در تیم ملی انگلیس است. مربی انگلیس بودن به منزله سپر بلا شدن در برابر خشم عمومی است.
در حال حاضر تنها دو راه وجود دارد: خروج در هالهای از توهینهای درست، یا خروج در هالهای از توهینهای ناشایست. گرت ساوتگیت با توجه به کارهایی که انجام داده حداقل در حال حاضر گزینه دوم را در اختیار دارد. خروج به خواست خودش بدون نیاز به اینکه انرژی خود را برای یورو ۲۰۲۴ آلمان جمع کند و یا به ورزشگاه ومبلی برگردد که سه ماه پیش در آن «هو» میشد، بهتر به نظر میرسد.
بیایید با هم صادق باشیم، چه کسی میتواند او را سرزنش کند؟ در شش سال گذشته کارهای قابل توجهی انجام شده، این بهترین تیم انگلیس نیم قرن اخیر است. اینها حقایق غیرقابل انکاری هستند. با این وجود، اخراج ساوتگیت و نادیده گرفتن کارهایی که انجام داده، و صبر و حس خوبی که در حین کار دارد، عجیب به نظر میرسد.
مردم میتوانند هرچه میخواهند در مورد این تیم مربیگری بگویند. اما رسانهها باید پشیمان باشند که به سادگی از هر فرصتی برای تفرقهافکنی استفاده میکنند و یک نکته بدبینانه را به ایده عمومی تبدیل میکنند.
چه کسی میتواند سرمربی انگلیس را سرزنش کند اگر از مربیگری این تیم کنار برود؟ گاهی نباید این سوال را پرسید که آیا ساوتگیت شایستگی ادامه سرمربیگری انگلیس را دارد یا خیر، بلکه باید سوال را اینطور مطرح کرد که آیا فوتبال انگلیس، یا حداقل محیط همیشه خشمگین آن، شایستگی حفظ او را دارد یا خیر.
ساوتگیت شنبه شب در استادیوم البیت، محل برگزاری آخرین بازی پرانرژی و جذاب انگلیس در قطر ۲۰۲۲، بسیار آرام به نظر میرسید. هیچ خشمی، هیچ نشانهای از خستگی یا ناامیدی در چهره او دیده نمیشد. به نظر میرسید که مشکلی با چیزی ندارد. باید هم همینطور باشد. خروج از این مرحله با بازی نزدیک در برابر حریف برتر نباید تقصیرها را به گردن او بیاندازد. برای تماشاگران بیطرف، این بازی فوقالعاده جذاب بود، اما باعث خشم و ناامیدی کسانی شد که منتظر نتیجه بودند. کسانی که نیاز به تحقیق و بررسی علت شکست هستند.
فرانسه خوب بازی نکرد. همانطور که نشریه «اکیپ» فرانسه هم گفت، آنها پایینتر از حد خودشان ظاهر شدند. اما ذهنیت آنها کافی بود که صعود کنند. آنها از دورههای بهتر انگلستان جان سالم به در بردند، توانستند ایستادگی کرده و به خوبی دفاع کنند، زیرا اساساً بازیکنان بسیار خوبی در هر پست دارند، تیمی که تاکتیک، تکنیک و هوش زیادی دارد. این تصادفی نیست. فرانسه قدرت برتر فوتبال در ربع قرن گذشته بوده است. فرانسه در ۵ فینال از ۱۲ فینال جامجهانی و قهرمانی اروپا شرکت کرده، بهترین بازیکن جهان و بهترین سیستم آکادمی را دارد. گاهی اوقات فقط باید این موضوع را بپذیرید که حریف پرانرژیتر است.
امتیازات خوب برای انگلیس: آنها برنامه خوبی برای کیلیان امباپه داشتند. آنها در نیمه دوم با خط هافبک قویتر و مسلطتری وارد زمین شدند، آنها پیشرفتی داشتند که قابل ستایش است. بهترین بازیکن آنها پنالتیای را از دست داد که میتوانست آنها را به وقت اضافهای که شایستهاش بودند برساند. فقط کسانی که هیچچیزی جز موفقیت انگلیس را نمیخواهند میتوانند از تمام این جزئیات مثبت، برداشت منفی کنند.
البته نکاتی را هم میتوان در نظر گرفت. شاید ساوتگیت باید محتاطانهتر برخورد میکرد. آیا او هرگز به صداها توجه کرده؟ هرگز، هرگز به صداها توجه نکرده. آیا جردن هندرسون واقعاً آماده بود تا در چنین مدت زمان کوتاهی این همه بازی را آغاز کند؟ میشد که فیل فودن کمی زودتر بیرون بیاید، وقتی مشخص بود که این شب او نیست. آوردن رحیم استرلینگ اشتباه بود. استرلینگ تمرین نکرده بود. دیگران تمرین داشتند.
انگلیس تیمی کارآمد است. ماهیت، رهبری، ارتباطات داخلی و روشی مشخص برای بازی دارد و همه اینها به انسجام تیم و ساخت مجموعهای شاد و متحد کمک میکند. و البته که اینها تا حد زیادی کار ساوتگیت بوده است.
پس چرا باید الان برود؟ تا حدودی به دلیل اینکه همیشه نقطه پایانی برای همه وجود دارد و شش سال هم زمان زیادی است. به علاوه، با وجود تمام منفینگریها، جدایی او شرافتمندانه خواهد بود. به نامهای قدیمی نگاه کنید و این واقعیت را در نظر بگیرید که تا به الان تنها سه نفر واقعا در این شغل موفق بودهاند. الف رمزی قهرمان جام جهانی شد. تری ونیبلز یوروی خوبی داشت و سپس رفت تا زمان بیشتری برای پروندههای دادگاه خود داشته باشد (که هنوز هم عجیب به نظر میرسد). ساوتگیت در سه تورنمنت حضور داشت و انگلیس را به نیمهنهایی، فینال و حالا به یکچهارم نهایی رسانده است. بابی رابسون افتهای بیشتر و همچنین چند اوج خوب داشت. همه افراد دیگر در آن لیست اساساً فقط دست و پا میزدند تا سرپا بمانند.
و اکنون ما مربی کت و شلوارپوش انگلیسی را داریم که مثل همیشه به دقت هزینهها و مزایای ماندن در آلمان ۲۰۲۴ را در نظر میگیرد.
نیاز به تغییر و تحول وجود دارد، به ویژه در دفاع. انگلیس نیاز به یک هافبک میانی سرعتی دارد. به یک هافبک مرکزی دیگر و یک پشتیبان واقعی از هری کین نیاز دارد. همچنین ممکن است نیاز باشد که در مقطعی به دروازهبان دیگری تکیه کند.
آیا ساوتگیت اشتهای انجام این کار را دارد؟ آیا ترجیح نمیدهد با تیمی شروع کند که پایههای محکمی داشته باشد به جای اینکه مجبور باشد به بازسازی این تیم فکر کند؟ یا حتی آیا خصومتهای بیمورد شروع به تنزل توانایی او برای انجام کار یا صرفا لذت بردن او از کار نمیکنند؟ نکتهای در اینجا وجود دارد. انگلیس حتی از تابستان قبلی پیشرفت زیادی داشته است. این تیم با این خط هافبک اگر آن زمان حضور داشت قطعا فینال قهرمانی اروپا را برنده میشد.
اما تصور کنید که اگر آنها حمایت بیشتری دریافت میکردند به جای خصومت و خشم، چقدر مطمئنتر عمل میکردند؟ هو شدن، دفاع از مربی، توجیه خود در چشم مردم، همه اینها تاثیر خود را میگذارند.
قطر ۲۰۲۲ برای انگلیس تمام شده است. البته خشم و ناراحتی وجود خواهد داشت. اما گاهی اوقات شکست مقابل بهترین تیم جهان به همین سادگی اتفاق میافتد.