مازیار زارع سرمربی ملوان انزلی که تیمش در واپسین ثانیههای دیدار با آلومینیوم ارک، پیروزی را با تساوی عوض کرد، بار دیگر سفره دلش نزد خبرنگاران باز شد.
زارع این بار، همه را به بهانه حمایت نکردن از ملوان از دم تیغ گذراند؛ از مسولان شهر و استان بگیرید تا رئیس هیئت فوتبال، نماینده مجلس و ... او وعده داد که ساکت نمینشیند و به اعتراضهایش با همین سبک و سیاق ادامه میدهد. او به نکته عجیب دیگری هم اشاره کرد و مدعی شد امسال، آخرین سال حضورش در ملوان است!
مازیار زارع البته مختار است که با این روش و ادبیات از مسولان شهر انزلی یا حتی استان گیلان برای کمک به تیمش، طلب یاری کند اما کیست که نداند ملوان هم مثل برخی تیمها وارد چرخه خصوصی سازی شده است؛ در واقع همان سیکل معیوب خصوصی سازی فوتبال ایران که باشگاهها را تشویق به درخواست اعانه از مسولان دولتی میکند!
به عنوان مثال فرماندار چه مسولیتی میتواند در قبال تیم یک شهر داشته باشد یا نماینده مجلس، از کجا باید بارِ بودجههای دولتی را برای یک تیم خصوصی ببندد و آب هم از آب تکان نخورد؟
از سوی دیگر، ملوان با حضور یک سرمایه گذار جدید در یکی، دوسالی که گذشت، دیگر ملوان سابق نبوده و نیست. این تیم حداقل در هزینههای جاری خود درمانده نشده است. اگر این ملوان را با ملوان دوران صالح نیا و قایقران مقایسه کنیم یا حتی به روزهایی که محمد احمدزاده در این تیم مربیگری میکرد نهیب بزنیم، آن وقت متوجه میشویم آنهایی که پیش از مازیار زارع در این تیم بودند چه عذابی برای حفظ ملوان کشیدند و صدایشان هم با وجود تمام کوششها به جایی نرسید.
سرمربی ملوان بابت حمایتهایی که از تیمش نمیشود متوقع است؛ در این زمینه میشود به او حق داد و حتی این تنهایی را درک کرد. تنها مشکل ماجرا این است که باشگاههای ما اغلب وارد چرخه خصوصی سازی میشوند اما از ارگانهای دولتی انتظار معجزه دارند. خلاصه باید در یک کجا تکلیف را مشخص کرد؛ این تیمها خصوصی هستند یا دولتی؟ تا زمانی که در این زمینه تعیین تکلیف نشود، مازیار زارع میتواند تا ابدالدهر اعتراض کند و به تعبیر خودش «ساکت هم نشود» اما او هم لابد می داند که: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است...