تیم امید ایران با قبول شکست مقابل ازبکستان با یک تیر، ۲ نشانِ بینشان را مورد هدف قرار داد؛ نخست از راهیابی به جام ملتهای آسیا محروم شد و دوم، باز هم برای صعود به المپیک دستش در پوست گردو ماند.
به آرشیو مصاحبههای یکی، دو هفته پیش که مراجعه میکنیم اما به نکتههای عجیبی برمیخوریم؛ از جمله رضایت کامل بابت همکاری کمیته ملی المپیک با فدراسیون فوتبال و تایید مستقیم کادرفنی تیم ملی و تعریف و تمجیدهای بسیار از حضور رضا عنایتی. از همه مهمتر، بیان این جمله معروف که عنایتی برای حضور در تیم امید، به خاطر مملکتش ایثار کرده است.
به راستی آیا با تکیه بر ایثار و جملههای عصاقورتداده و باسمهای، میشود به صعود تیم ملی ایران در مقاطع مختلف امیدوار بود؟ اگر چنین است که ما پیش از عنایتی، ایثارگران متعددی داشتیم.
مگر قبل از حضور رضا عنایتی در تیم امید، برادران پیروانی ایثار نکرده بودند؟ مگر حمید استیلی که سرمربی همین تیم امید بود، ایثارگر نبود؟ حسین فرکی و محمد مایلیکهن که هدایت تیم امید را بر عهده داشتند مگر ایثار نکردند؟ محمد خاکپور چطور؛ مگر او کم ایثارگری کرد؟ خب آیا این مربیان موفق شدند با ایثارگری و جانفشانی، تیم ملی را راهی المپیک کنند؟
حذف تلخ تیم امید ایران و نیمقرن شدن حسرت صعود به المپیک نشان داد عرصه فوتبال ملی علاوه بر ایثارگری به برنامهریزی نیاز دارد؛ توجه زیاد به تیمهای پایه را میطلبد، ساختارسازی میخواهد و به بستر مناسب احتیاج دارد. در فوتبال ملی، مربیان بادانش و باتجربه میخواهیم؛ به مشاوران درجه یک باید میدان بدهیم.
ایثارگری خوب است اما تا جایی که این واژه، لحن شعارزده پیدا نکند و آخر و عاقبت کار هم به این حذفِ ناراحتکننده و دردناک منجر نشود.
بیشتر بخوانید: فاجعه جدید تیم امید، نسخه المپیک ۲۰۲۴ پاریس/ پرسپولیسیها در این ناکامی از استقلالیها جلو هستند!