به گزارش خبرورزشی، استقلال و پرسپولیس ویترین فوتبال ایران هستند. اکثریت فوتبال دوستان تعلقی به یکی از این دو دارند و تاریخ فوتبال ایران وامدار ارکان ریز و درشت این دو باشگاه است. وقتی استقلال و پرسپولیس به عنوان نمایندگان ایران در بالاترین سطح فوتبال قاره حضور داشته باشند، آن فصل برای فوتبال ما حال و هوای دیگر دارد.
آسیا، همزمان با هم
استقلال و پرسپولیس پس از مشکلات عجیب و غریب این سالها دوباره با هم به آسیا رسیدند. همزمان با تولد لیگ نخبگان یا الیت و شکل جدید برگزاری رقابت در بالاترین سطح قاره، همزمان با ریخت و پاش تیمهای عربستانی و کشاندن ستارههای بزرگ اروپا به خاورمیانه و از همه جالبتر اینکه همزمان با هم، دوشنبه شب در اولین بازی آسیایی به میدان رفتند.
شباهت دو تیم و تفاوت دو نتیجه
استقلال برد و پرسپولیس باخت. اما با وجود این نتیجه کاملاً متضاد، وجه مشترک و شباهتهای دو تیم خیلی بیشتر از اینهاست. استقلال و پرسپولیس این فصل روی کاکل ۲ بازیکن میچرخند. تمام توپها به این دو نفر در زمین ختم میشود و اساس حملات این دو تیم و امید هواداران به گل زنی و پیروزی به این دو نفر است!
ریسک بزرگ در فوتبال مدرن
در فوتبال امروز دنیا گذاشتن اساس کار یک تیم روی یک بازیکن، ریسک بزرگی است که حالا دیگر خیلی تیمها انجام نمیدهند. نسل بازیکنان نابغه مثل مارادونا یا مسی هم رو به انقراض است و هم اینکه فوتبال یک ورزش تیمی و کار گروهی و علمی شده که همه باید سر جای خود، کار خود را به درستی انجام دهند.
آبی و قرمز روی شانه های دو ستاره
اما چه بخواهیم و چه نه، استقلال و پرسپولیس این فصل روی شانههای رامین رضاییان و اوستون اورونوف بازی میکنند و دیدیم که در بازی اول آسیایی، کیفیت همین دو بازیکن و نمایش آنها در زمین تفاوت را در نتیجه رقم زد.
مسلماً از بازی بعد استقلال و پرسپولیس کار سختتری دارند، چرا که رقبا به طور قطع رامین و اورونوف را میبندند. آنها بازیکن هستند و مثل همه انسانها روز بد دارند. ممکن است مصدوم یا محروم شوند که در آن صورت باید ببینیم پلن بی نکونام و گاریدو چیست و چه کاربردی دارد!
ستاره ایرانی که دیگر ملی پوش نیست!
بیایید به همین بازی اول نگاه کنیم. رامین رضاییان ستاره بلامنازع مسابقه بود که یک گل زد و یک گل ساخت. او این فصل در ۴ مسابقه برای استقلال روی ۵ گل تاثیر مستقیم داشته و تیمش تنها ۷ گل به ثمر رسانده است، دیگر چه تعریفی از این بالاتر برای یک فوق ستاره در یک تیم؟ او ۳۴ سال دارد و دیگر ملی پوش نیست!
ستاره ازبک سرنوشت قهرمانی را عوض کرد!
اما اورونوف هم که در نیم فصل لیگ ۲۳ وجه تمایز پرسپولیس با رقبا بود. بازیکنی که یک تنه سرنوشت جام را عوض کرد و پرسپولیس را به قهرمانی رساند. بازیکنی با تکنیک خارقالعاده که به راحتی میتواند رقیب را از پیش رو بردارد. اورونوف در مقابل ستارههای بزرگ الاهلی -که به تنهایی ۵۰ میلیون یورو از کل لیگ برتر ایران بیشتر ارزش دارند- به تنهایی از تمام تیم حریف بیشتر دریبل موفق داشت! او ۲۴ سال دارد و ملی پوش است!
جمله کلیدی سوپراستار آسیا
رامین رضاییان -که با فاصله بهترین بازیکن هفته اول لیگ نخبگان بود و فصل پیش هم بهترین ایرانی همین تورنمنت- بعد از مسابقه جمله ای کلیدی گفت. اینکه «من برای هواداران فوتبال بازی میکنم» و اتفاقاً نکته بسیار ظریف و البته مهم در مورد بازیکنان نابغهای چون رامین یا اورونوف همین جا نهفته است. اینکه آنها به خاطر همان نبوغ و برتری خود نسبت به سایرین، در قالب کار تیمی نمیگنجند و مربیان باید «تیم» را بر اساس آنها طراحی کنند!
مدل مارادونا، مشکل مسی
کاری که کارلوس بیلاردو در سال ۱۹۸۶ با «مارادونا» کرد یا همین حالا لیونل اسکالونی در آلبی سلسته با «مسی» میکند و هر دو قهرمان جام جهانی شدند اما کیست که نداند مارادونا ۴ بار در جام جهانی شرکت کرد و مسی ۵ بار!
رامین رضاییان در مقابل الغرافه یک تنه توانست نتیجه را به سود تیمش عوض کند، چون او در لحظاتی که باید در خدمت تیم میبود کارش را به درستی انجام داد. ارسال او آنقدر بینقص و عالی بود که مدافع حریف فقط سر جای خود ایستاد! اما همین که توپ به بدن او برخورد کرد، برای باز شدن دروازه تیمش کافی بود!
فرق رامین و اوستون ۳ امتیاز بود!
رامین روی گل دوم نبوغ انفرادی خود را در قالب تیم به خدمت گرفت. یک لایی انداخت و با یک ضربه تماشایی دروازه حریف را باز کرد. شاید تفاوت رامین با اورونوف در این باشد که تبحر او در زدن کاشتهها و ارسالها بیشتر به کار تیم میآید تا تکنیک فردی و دریبل!
اما اورونوف نتوانست پرسپولیس را به سه امتیاز برساند. یک نگاه کوتاه به عملکرد این ستاره در نیمه اول نشان میدهد که او تمایل عجیب و غریبی به بازی نمایشی داشت تا کار در خدمت تیم! پاسی را که میتوانست به سادگی بدهد، در یک بستهبندی شیک ارسال میکرد که گاهی هم لو میرفت!
فری استایل نه فوتبال!
اینجا ایرادی به اورونوف نیست. هر بازیکنی حق دارد در ویترین درخشانی همچون لیگ نخبگان آسیا به فکر مارکت خود و قرارداد فصل بعد باشد و بخواهد خودنمایی کند تا تیمهای پولدارتر را به سمت خود بکشاند. اینجا مربی است که نقش تعیین کننده دارد، او باید از تواناییهای بازیکن در خدمت تیم کمک بگیرد.
همه ما با ستاره های نمایش خیابانی با توپ یا همان فری استایل آشنا هستیم اما هیچ تیمی آنها را استخدام نمی کند چون فوتبال با نمایش، زمین تا آسمان فرق دارد. بازیکن حتما دوست دارد خود را به نمایش بگذارد اما این وظیفه مربی است که از توان بازیکن در قالب تیم استفاده کند.
فرق تماشاگر روی سکو با مربی لب خط!
ما به عنوان یک تماشاگر همیشه از نمایش ستارههایی مثل اورونوف یا رامین رضاییان لذت میبریم. کسی که هزینه میکند و ۹۰ دقیقه پای تماشای فوتبال مینشیند، دوست دارد صحنههای تماشایی و هیجان انگیز ببیند. از نظر تماشاگر ستارههایی همچون اورونوف یا رامین تمام دلیل تماشای یک بازی هستند.
اما تکلیف یک مربی که لب خط میایستد چیست؟ او سالانه دستمزدی چند میلیاردی میگیرد و شغل و آبرو و اعتبار حرفهاش در گرو نتیجه یک مسابقه است. از نظر یک مربی، مهمترین چیز پیروز شدن تیم است که او بتواند به کارش ادامه دهد. از منظر او بازیکنی که کیفیت فنی او ۲۰ باشد اما در خدمت تیم، به مراتب با ارزشتر از بازیکنی است که کیفیت ۵۰ دارد اما برای خودش فوتبال بازی میکند!
استقلال با رامین برد، پرسپولیس به اورونوف باخت!
تفاوت استقلال و پرسپولیس در بازی اول آسیایی فقط شکست و پیروزی نبود. آنها هر دو روی ستارهشان برنامهریزی کرده بودند ولی در میدان، نبوغ رامین رضاییان در خدمت تیم بود و استقلال بازی را برد اما اورونوف برای خودش فوتبال بازی کرد و پرسپولیس بازی را باخت!