به گزارش خبرورزشی، نامه ای که رضا غندی پور برای اتحادیه جهانی بازیکنان نوشته می تواند منجر به محرومیت ملوان از حضور در مراحل بالاتر جام حذفی و حتی سقوط این تیم به دسته پایین تر شود!
رضا غندی پور مدعی است قراردادی با پیکان ندارد و با این حساب قرارداد خود با ملوان را هم زیر سوال برده است. بازیکنی که قرارداد قطعی ندارد قرارداد قرضی هم نمی تواند داشته باشد و حضورش به عنوان بازیکن قرضی در انزلی غیر قانونی است!
مرور بلایی که او سر خودش می آورد، خالی از لطف نیست!
ایکاروس وطنی!
در اساطیر یونان، ایکاروس با بالهایی از موم به آسمان پر کشید. اما هشدارهای پدرش را نادیده گرفت، بیش از حد بالا رفت و در گرمای خورشید سقوط کرد. غندیپور هم شاید دارد همان اشتباه را تکرار میکند؛ پرواز زودهنگام با سازوکاری که بیشتر برای سقوط ساخته شده تا صعود.
رضا غندیپور، مهاجم جوان ملوان و بازیکن تحت قرارداد پیکان، پدیدهی امسال لیگ نیست فقط بهخاطر گلزدن یا تکنیک خوبش. پدیده است چون هیچ بازیکنی در این سن، این تعداد ایجنت، وکیل و حاشیه اطرافش ندارد. او انگار هنوز زمین بازی را درست نشناخته اما در زمین دعواهای حقوقی کاملاً فعال شده است.
او نامهای رسمی به اتحادیه بازیکنان نوشته و شرایط خود را «بحرانی» و «اسفناک» و تحت آزار و اذیت روانی توصیف کرده تا شاید بتواند قراردادش را فسخ کند. اما چند روز بعد، با اعتمادبهنفس در مصاحبهای حاضر میشود و از امید برای قهرمانی در جام حذفی میگوید. این دو تصویر، از دو شخصیت متفاوتاند، و تناقضی جدی در روایت او ایجاد میکنند.
در دل این آشوب، یک نام قدیمی دیده میشود: رسول خطیبی. مربی سابق و چهرهای که بهگفتهی برخی منابع، با وجود انکار رسمی، از نقش خود در این آشوب هنوز حرف نزده است.
شکایت پیکان به کمیته وضعیت
باشگاه پیکان با شکایت رسمی، پروندهای در کمیته وضعیت باز کرده تا به تخلفات این پرونده رسیدگی شود.
غندیپور در این میان، بیشتر از آنکه تمرکزش روی فوتبال باشد، شبیه بازیگری شده در یک نمایش شلوغ حقوقی – بیآنکه بداند نمایش دارد به کدام سمت میرود.
غندیپور بیتردید استعداد دارد. اما فوتبال پر است از ایکاروسهایی که خیلی زود خواستند پرواز کنند و بالهایشان در گرمای جاهطلبی نابجا ذوب شد. باید از او پرسید با این عجله به کجا میرود. این تازه ابتدای راه است. بدون تجربه حقوقی، بدون آینده ای روشن و اسیر نامه های متوالی و مظلوم نمایی جهانی.
غندیپور در نقطه تناقض؛ هم معترض است، هم بازی میکند، اما قانون کجاست؟
رضا غندیپور این روزها فقط یک مهاجم نیست؛ او تبدیل به یک مسئله شده. فرض را بگذاریم بر اینکه تحت فشار روانی بوده و از قراردادش با پیکان رضایت نداشته. حتی اگر بپذیریم که اعتراضش از منظر شخصی قابل درک است، وقتی پای قانون وسط میآید، همهچیز عوض میشود.
خطر سقوط ملوان به خاطر ادعای غندی پور
غندیپور به عنوان سرباز در ملوان بازی میکند و طبق قرارداد، در پایان فصل باید به تیم مادرش یعنی پیکان بازگردد. اما خودش مدعیست که قراردادش با پیکان تمام شده. این ادعا، اگر درست باشد، یعنی قرارداد با ملوان هم از اساس غیرقانونیست. چون باشگاهی نمیتواند بازیکنی را قرض بگیرد که دیگر تحت قرارداد نیست. در این صورت، ملوان با خطر استفاده از بازیکن غیرمجاز روبهرو میشود؛ جرمی که میتواند به سقوط به دسته اول منجر شود.
از آن طرف، اگر قراردادش با پیکان هنوز پابرجاست و انتقال قانونی بوده، پس چرا اینهمه حاشیه؟ چرا نامهنگاری به اتحادیه؟ چرا تلاش برای فسخ؟ چرا دو ایجنت، دو وکیل، و مصاحبههایی که بیشتر از آنکه روشنگر باشند، فضا را غبارآلود میکنند؟
همه چیز برای تو؟ نه، منطق فوتبال این نیست!
غندیپور میخواهد در سه جهت متفاوت همزمان حرکت کند:
میخواهد با استناد به فسخ، ملوان را به مرز سقوط بکشاند،
پیکان را با شکایت و جنجال تحت فشار قرار دهد و از رقابتها محروم کند،
و خودش هم بدون تعهد، آزادانه بین تیمها حرکت کند؛ نه مسئولیتی، نه محدودیتی.
اما فوتبال با منطق «همه چیز برای من» اداره نمیشود. قانون در فوتبال شفاف است: یا قرارداد داری، یا نداری. یا بازیکن آزاد هستی، یا نیستی. نمیشود همزمان در دو تیم بازی کنی، علیه هر دو حرف بزنی، و انتظار داشته باشی که خودت از همه تبعات در امان بمانی. ادامه این رفتار دوگانه، نهتنها آینده غندیپور را تهدید میکند، بلکه ممکن است دو باشگاه ملوان و پیکان را هم وارد بحران جدی کند. باید از خودش پرسید: بازی تا کجا و به چه قیمتی؟