خبرورزشی | اینتر، تیمی خسته اما امیدوار، در آستانهٔ سه فینال بزرگ قرار دارد —دو در سریآ و یکی در خاک آلمان. در حالی که قهرمانی داخلی از دست رفته بهنظر میرسد، چشمها به مونیخ دوخته شده؛ جایی که باید کار ناتمام یک نسل از بازیکنان بسته شود. برای چنین پایان باشکوهی، اینزاگی به ستارههایش نیاز دارد— و حالا یکی از کلیدیترین آنها، مارکوس تورام، آمادهٔ بازگشت است. از نیمکت برابر تورینو، تا آغوش کومو، و سپس میدان نبرد در آلیانتس آرنا.
نیمههای این سیب آبیوسفید باید در کرانههای دریاچهٔ کومو به هم برسند، چنانکه دل عاشقان میخواهد. اما وصال نهایی، جایی جز سرزمین خشن بایرن نمیتواند رخ دهد. در دل نراتزوریها، هنوز امید به معجزهای در سه بازی پایانی سریآ زنده است؛ شاید غافلگیریای در خانهٔ فابرگاس در روز آخر.
اما عقل سرانجام در میزند، و لیگ قهرمانان پاسخ میدهد:
فینال مونیخ، شریفترین و البته دستیافتنیترین هدف باقیمانده است—نزدیکتر از همیشه.
از این گذشته، آن شب در مونیخ، «تسویهحساب» نسلی از بازیکنان اینتر خواهد بود—شاید واپسین فرصت در این سطح. و برای بستن این حلقه، تا بیست روز دیگر در مونیخ، به زوج کامل «تولا» نیاز است. اگر لائوتارو تا یک هفتهٔ دیگر در قابی شیشهای محفوظ بماند تا بدنش بهکلی از جراحت گذشته رها شود، شریک او دیگر نشانی از آسیب ندارد و در فهرست بازی امروز برابر تورینو قرار گرفته است.
مارکوس تورام امروز از روی نیمکت بازی را آغاز خواهد کرد و شاید در دقایق پایانی در ورزشگاه گرانا دیده شود. سپس، با دقایق بیشتری، در دیدار خانگی مقابل لاتزیو به میدان خواهد رفت. آخرین ایستگاه پیش از مونیخ، همان کوموست: جایی که این زوج رؤیایی باهم هدف را نشانه خواهند رفت.
مارکوس هم مانند دیگران باید با خستگیهای لیگ قهرمانان کنار بیاید. پس از پیروزی اینتر برابر بایرن بزرگ و صعود به نیمهنهایی، تورام ده روز استراحت کرد—و در همین مدت، اینتر از کوپا ایتالیا حذف شد و قهرمانی سریآ را تا حد زیادی از کف داد. عضلات کشالهٔ ران پای چپش درست همزمان با بازیهای رفتوبرگشت برابر بارسلونا آرام گرفت، اما در دیدار میان آن دو بازی، مقابل ورونای فروتن، با وجود حضور در فهرست، به میدان نرفت. اینبار، دلیل جسمانی برای غیبت او وجود ندارد؛ اگر مانعی هست، خستگی انباشته در پاهای اوست: ۳٬۲۰۷ دقیقه بازی.
در میان بازیکنان غیر از دروازهبان، او پنجمین بازیکن از نظر دقایق حضور در میدان است. جلوتر از او تنها باستونی، لائوتارو، بارلا و مخیتاریان قرار دارند—در واقع، همان خط مقدم اینتر برابر پاریسنژرمن.