به گزارش خبرورزشی، زامبروتا، همتیمی دیروز، همکار امروز؛ قهرمان جام جهانی ۲۰۰۶، اکنون در مسیر پرورش نسلی تازه برای فوتبال ایتالیا گام برمیدارد.
جانلوکا زامبروتا، ستارهی سالهای نهچندان دور فوتبال ملی، اینبار نه با استوک و پیراهن شمارهدار، بلکه در لباسی متفاوت، بار دیگر در خدمت آتزوری است. او همراه سیمونه پروتا، در قالب «پروژه پراندلی»، به کشف و شکوفایی استعدادهای جوان خواهد پرداخت. زامبروتا با انگیزهای ستودنی وارد این مسیر تازه شده، و در کنار آن، صمیمانهترین آرزوها را برای دوست و همسنگرش، جنارو گتوزو، دارد. همبازیان گتوزو او را از دوزان بازی، رینو صدا می زنند و زامبروتا هم در این گفتگو با گاتزتا دلواسپرت از لقب رینو استفاده کرده است.
نخستین احساستان پس از تماس گراوینا، رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا؟
«بیشک تماس بسیار خوشایندی بود. افزون بر گراوینا، کالکاگنو—نایبرئیس فدراسیون و رئیس اتحادیهی بازیکنان—نیز در تماس حضور داشت. میخواستند بدانند آیا مایلم در این پروژه حضور یابم یا نه. من هم بیدرنگ، با دل و جان پذیرفتم. پاسخی که از دل برآمد، بیکموکاست.»
دقیقاً چه نقشی در این پروژه بر عهده دارید؟
«قرار است با پراندلی و پروتا همکاری کنم؛ با بخش فنی، کلوب ایتالیا، و ساختار آموزشی که ویسیدی نیز در آن حضور دارد. هدف اصلی، رشد بازیکنان جوان است. در هفتههای آتی جلساتی خواهیم داشت تا بنیانهای این پروژهی آزمایشی را استوار کنیم.»
چه احساسی دارید که، هرچند نمادین، دوباره پیراهن آبی را به تن میکنید؟
«این پیراهن برای من حکم پوست دوم را داشت. ۹۸ بار آن را پوشیدم؛ در سه جام جهانی، سه دورهی یورو، یک جام کنفدراسیونها و یک المپیک. بازگشت به خانوادهی فوتبال ملی احساسیست سرشار از غرور.»
انگار این نقش جدید، تأییدیست بر سالها حضور شما در تیم ملی...
«قطعاً. من و سیمونه از دل فوتبال آمدهایم. او نایبرئیس بخش جوانان و عضو شورای فدرال است و من نایبرئیس بخش فنی. این فرصتی است تا به فرآیند رشد نسل آینده سهمی درخور بدهیم—مسئولیتی سنگین و در عین حال، افتخارآفرین.»
اگر به جام جهانی ۲۰۰۶ بازگردید، زیباترین خاطرهتان چیست؟
«بیش از یکی دارم. انتظار نفسگیر برای پنالتی آخر فابیو گروسو در فینال برابر فرانسه، پنالتی رؤیایی توتی مقابل استرالیا، و دیدار پرهیجان نیمهنهایی با آلمان. هر سه، لحظاتی فراموشنشدنیاند.»
حضور قهرمانان گذشته در کادر تیم ملی چه تأثیری دارد؟
«انتصاب گتوزو بهعنوان سرمربی، حضور بوفون در نقش مدیر، و بونوچی در کادر فنی، همگی تلاشیاند برای بازگرداندن شور، غرور و حس تعلق به پیراهن آبی. باید شأن دعوت به تیم ملی را دوباره احیا کنیم. ما در زمان خود، حتی اگر مصدوم هم بودیم، با تمام وجود خود را به کوورچیانو میرساندیم—و اگر میشد، با دندانقروچه بازی میکردیم.»
واکنشتان هنگام شنیدن خبر سرمربیگری رینو چه بود؟
«لذتی عمیق. رینو رفیق دیرینهام است؛ در تیم ملی، زیر ۲۱ سالهها، و میلان کنار هم بودیم. همواره برایش احترام قائلم. او شخصیتی دارد سرشار از ارزشهای والای انسانی و فوتبالی. اگر کسی بتواند تیم را به موفقیت برساند، بیتردید اوست.»
پیشبینی میکردید روزی مربی بزرگی شود؟
«راستش نه. برعکس کونته که حتی در دوران بازیگریاش نیز مشخص بود مربی به دنیا آمده، دربارهی رینو چنین تصوری نداشتم. با این حال، در رهبری رختکن و ایجاد انگیزه، همیشه پیشقدم بود و در میدان، همهچیزش را برای تیم میگذاشت.»
اما امروز تیمهایش فقط با جنگندگی شناخته نمیشوند. ساختار دارند، بازیسازی دارند.
«دقیقاً. رینو بسیار پیشرفت کرده. تیمش ساختاری منسجم دارد، و او به همهچیز با دقت مینگرد. تمریناتش هم از نظر بدنی و هم تاکتیکی، دقیق و حسابشدهاند.»
شوخیهای پیرلو با رینو هنوز در یادها مانده...
«اگر رختکن تیم ملی یا میلان فضایی شاد داشت، بخش زیادیاش بهخاطر رینو بود. او خوب بلد بود از پس شوخیها بربیاید. پیرلو و اودو دائماً با او شوخی میکردند، و رینو هم در پاسخ، کم نمیگذاشت!»
فکر میکنید ایتالیا به جام جهانی صعود میکند؟
«راه دشوارتر شده، بهویژه پس از بازی نهچندان خوب مقابل نروژ که با ریتمی بالا بازی میکرد. اما امیدوارم و باور دارم که در سپتامبر، تیمی متفاوت خواهیم دید. زمان کم است، اما حریفان دستیافتنیاند—اگر انگیزه و اشتیاق بازگردد. باید تیمی ساخت که از کنار هم بودن لذت ببرد. تنها هدف، صعود است—و ترجیحاً، بدون عبور از پلیآف که همیشه پرخطر و غیرقابل پیشبینی است.»
بوفون گفته رینو بهترین انتخاب بوده. شما هم موافقید؟
«بیتردید. در این مقطع، انتخابی درست و شجاعانه بود.»
پیامی برای رینو؟
«همان باش که همیشه بودهای: صادق، شفاف و سرشار از عشق به پیراهن آبی. این احساس را منتقل کن.»
و پیامی برای بازیکنان؟
«بازی برای تیم ملی، افتخاریست بیمانند. پیراهن آبی را باید با غرور پوشید، با تمام وجود از آن دفاع کرد—همیشه.»