به گزارش خبرورزشی، ادین ژکو ۳۹ ساله نه تنها استثنا نیست بلکه دیگر حتی موردی نادر نیز محسوب نمیشود. بازیکن باتجربه، کهنهکار سالم و آماده، با کارنامهای پر از مدال، همیشه جذابیت خاصی دارد.
کریستیانو رونالدو (۴۰ ساله) و لیونل مسی (که هفته آینده ۳۸ ساله میشود)، نمادهای جهانی دوران سوم جوانی هستند و اگرچه در لیگهایی با فشار کمتر بازی میکنند، هنوز هم در میدان حضور دارند. اما در اروپا، جایی که اوج فوتبال جهان رقم میخورد، نیز پر از بازیکنان بالای ۳۶ سالیست که همچنان تاثیرگذارند.آ
بیایید سری آ را مثال بزنیم. نمیتوان جذابیت تصمیم میلان برای جذب لوکا مودریچ ۳۹ ساله را نادیده گرفت؛ کسی که آماده است پس از سالها درخشش در رئال مادرید دوباره خودش را به چالش بکشد. او در فصل گذشته در ۵۷ بازی به میدان رفت؛ چه به عنوان بازیکن اصلی و چه به عنوان تعویضی، و این برای پاسخ به تردیدها کافیست. بازگشت مائوریتزیو ساری به لاتزیو باعث تمدید قرارداد پدرو، دیگر ستاره کهنهکار، تا ژوئن ۲۰۲۶ شد. پدرو که در پایان ژوئیه ۳۸ ساله میشود، فصل بعد را در آستانه ۳۹ سالگی به پایان خواهد رساند. لورنزو دی سیلوستری نیز با ۳۷ سال سن و محبوبیت فراوان بین هواداران بولونیا، قراردادش را تمدید کرده و هنوز گزینهای قابل اتکا در دفاع به شمار میرود.
و سپس به جمع باتجربههای اینتر میرسیم که همچنان در سطح اول ایتالیا و اروپا رقابت میکند. یان زومر، متولد ۱۹۹۸، فصلی درخشان را پشت سر گذاشت و فرانچسکو آچربی ۳۷ ساله نیز، به رغم پایان تلخ فصل در مونیخ، عملکردی قابل توجه داشت. در سالهای اخیر، میختاریان موتور تیم اینزاگی بوده و فصل گذشته نیز در ۳۶ سالگی عملکردی مثالزدنی داشت.
اما برجستهترین نمونه در اروپا رابرت لواندوفسکی است. این مهاجم لهستانی ۲۱ اوت ۳۷ ساله میشود و فصل فوقالعادهای را پشت سر گذاشته: ۴۲ گل در ۵۲ بازی در تمام رقابتها (میانگین ۰.۸ گل در هر بازی)، از جمله ۲۷ گل در لالیگا و ۱۱ گل در لیگ قهرمانان. بیشک، بازی در تیمی هجومی مثل بارسلونا کمک میکند، اما لواندوفسکی همچنان در سطح جهانی میدرخشد. او یک سال دیگر با بارسلونا قرارداد دارد (با گزینه تمدید) و برای تیم جوان فلریک، بهترین مهره هجومی محسوب میشود.
مانوئل نویر، که پس از حادثه اسکی در سال ۲۰۲۲ بسیاری فکر میکردند دوران حرفهایش به پایان رسیده، اکنون در ۳۹ سالگی دوباره درون دروازه بایرن قرار دارد و در جام جهانی باشگاهها در آمریکا بازی میکند. توماس مولر، دیگر بازیکن کهنهکار بایرن، سپتامبر آینده ۳۶ ساله میشود و پس از جام جهانی باشگاهها، قراردادش به پایان میرسد؛ با این حال، چندین باشگاه اروپایی و غیراروپایی به دنبال جذب او هستند.
در لیگ برتر انگلیس، اشلی یانگ ۳۹ ساله پس از درخشش با منچستریونایتد، فصل گذشته با اورتون نیز مفید ظاهر شد. جیمی واردی نیز پس از ۱۳ فصل حضور در لسترسیتی، در ۳۸ سالگی آماده چالش جدیدیست. و در نهایت دانته، مدافع برزیلی تیم نیس، که در ۴۱ سالگی هنوز بازیکن ثابت تیمش است.
مد گرایش به بازیکنان با تجربه، موسوم به “وینتیج”، هنوز ادامه دارد — و به وضوح، محبوب است
در ۳۹ سالگی در فیورنتینا؛ داستان مهاجمی که با زمان میجنگد
در یکی از بعدازظهرهای ژانویه ۲۰۱۷، در جریان دیدار اودینزه و رم، ادین ژکو ضربه پنالتیای را به بدترین شکل ممکن زد؛ توپی که سر از سکوهای تماشاگران درآورد. شبکههای اجتماعی از شوخیها و میمها پر شد. یکی از بامزهترینها، تصویری از یک فضانورد بود که توپ را در دست داشت و میپرسید: «ژکو، تو بودی؟» همان سال، مهاجم بوسنیایی با ۲۹ گل عنوان آقای گل سری A را به دست آورد. در یکی از میمهای پایان فصل، فضانورد کلاه خود را برمیدارد و—غافلگیرانه—خود ژکو است. حالا، در آستانه ۴۰ سالگی، او بار دیگر به سری A بازگشته است. باید دید این بار چهرهاش همان است که در خاطرهها داریم، یا نه.
چالشی دیگر
فلورانس، شاید آخرین ایستگاه (و شاید هم نه) در مسیری حرفهای باشد که پر از بازآفرینیهای غافلگیرکننده و تغییرات مداوم بوده؛ اما یک ویژگی همواره در این مسیر پایدار مانده: گلزنی. ژکو هرگز از زدن گل دست نکشیده است. در کارنامهاش ۴۵۰ گل در رقابتهای باشگاهی و ملی به ثبت رسیده، اما اوج این کارنامه، ۴۶ گلی است که تنها در دو فصل برای فنرباغچه به ثمر رسانده؛ سندی بر آنکه «هایلندر» ما، در سنوسالی که بسیاری عقبنشینی میکنند، همچنان به پیش تاخته است. در فیورنتینا قرار نیست او تعادل تیم را برهم زند—دیگر آن توان را ندارد—اما میتواند ارزش، کیفیت و تجربه را به تیم بیاورد. پروژهای بلندمدت نیست، اما فرصتی است ارزشمند.
دگردیسی
زندگی حرفهای ژکو نشان میدهد که این «فنباستن» اهل بالکان—که در کودکی عاشق میلان بود و مارکو فنباستن اسطورهاش—روی پوست خود، دگردیسی مهاجم مرکزی را تجربه کرده؛ تحولی سریع و بیسابقه در دو دهه اخیر. او با این تغییرات همراه شد؛ ابتدا مهاجم هدف بود، اما بعد نقشهای بیشتری پذیرفت و تمام عرض خط حمله را پوشش داد. او در بازتعریف نقش مهاجم مرکزی نقش داشت؛ مهاجمی کلاسیک که بدل به بازیگردانی تهاجمی شد—یک شماره ۹ و نیم—که با وجود قد ۱۹۳ سانتیمتریاش، سبُک و روان بازی میکند. یکی از مربیان گفته بود: «آدمهای بلند، تمرکز لازم برای کنترل توپ را ندارند، چون مغزشان خیلی از پایشان فاصله دارد.» ژکو اثبات کرد این نظریه اشتباه است؛ یا شاید او استثناست.
چهرههای مختلف ژکو
در فضاهای تنگ، فوقالعاده چابک است. به راحتی میتوان کودک سارایوو را تصور کرد؛ کودکی که در دهه ۹۰ ویرانیهای جنگ یوگسلاوی خانوادهاش را به خانه پدربزرگ در بخش امنتر شهر کشاند—خانهای ۴۰ متری با ۱۳ نفر ساکن. زندگی لحظاتی دارد که انسان ناخودآگاه به سختیها عادت میکند، و بعدها در شکلهای متفاوتی دوباره با آنها روبهرو میشود. ژکوی امروز، حاصل همان «کلوک» دستوپا چلفتی است—لقبی که در دوران ابتداییاش در ژلیزنیچار داشت. بازیکنی که در تپلیسه به عنوان بهترین بازیکن خارجی چک شناخته شد، گلزنی که ولفسبورگ را با ۲۲ گل به قهرمانی غیرمنتظره بوندسلیگا رساند، مهرهای کلیدی در تیمهای منچسترسیتیِ مانچینی و پیگرینی، «دیامانت»ی که بوسنی را به جام جهانی ۲۰۱۴ برد، مهاجم سیسالهای که ابتدا در رم مورد انتقاد بود و سپس با اسپالتی تحسین شد و با فونسکا درگیر، ولی هنوز سومین گلزن برتر تاریخ رم پس از توتی و آمادی است. مهاجم نیمهوقت لوکس در اینترِ اینزاگی و «قوی کشفشده» در ترکیه.
بیرون از زمین
متأهل به آمره، پدر چهار فرزند با نامهای اوما، دانی، دالیا و هانا، مسلط به پنج زبان، و دارای حس مسئولیت اجتماعی بالا—سفیر یونیسف، فعال در امور خیریه و مدافع حقوق مدنی—ژکو یک شهروند جهانی است؛ کسی که توانسته دوبرونیک و لسآنجلس را به هم پیوند دهد، مکانهایی که برای او حکم «مزرعه توتفرنگی» را دارند. کسی که بارها توانسته مسیر زندگیاش را—که گویی به غروب در تنگه بسفر نزدیک میشد—دوباره روشن کند. هنوز زمان غروب نرسیده، هنوز نوری هست، هنوز ژکویی هست—تازه و کهنه—که آماده شگفتزده کردن است