شیراز به عنوان مرکز یک استان ورزش خیز، برای سالها در حسرت داشتن یک ورزشگاه مجهز و آبرومند میسوخت. مجموعهای که همزمان بتواند پذیرای استعدادها در چند رشته مختلف ورزشی باشد. استان فارس و شهر شیراز، همواره یکی از قطبهای کشتی فرنگی بوده و در فوتبال نیز با برق و فجر سپاسی ملی پوشان زیادی را تحویل و بازیکنان فراوانی را به استقلال و پرسپولیس داده است.
اما در تمام آن سالها ورزشگاه پیر حافظیه با آن چمن خراب -که بیشتر به زمین خاکی شبیه بود- تنها باعث شرمندگی بزرگان ورزش استان نزد استعدادهای جوان میشد. فجر سپاسی مثل برق به لیگ آزادگان سقوط کرد -آن هم در فصلی که دور رفت طعم صدرنشینی را هم چشیده بود- و تنها دلیل این اتفاق با آن همه بازیکن خوب و کادرفنی قوی، نداشتن یک زمین چمن مناسب و استاندارد بود.
این فصل با بازگشت فجر سپاسی، خبر آمد که ورزشگاه پارس نیز بالاخره آماده شده و اگر آن اتفاق افتادن بخشی از سقف ورزشگاه را یک حادثه در نظر گرفته و از آن فاکتور بگیریم، انصافاً این مجموعه کاملاً آبرومند و آماده پذیرایی از مسابقات لیگ برتر بود. آنقدر که حالا خبر رسیده شاید دربی تهران در همین ورزشگاه برگزار شود!
مشخص است که مجموعه ورزشی آزادی به این مسابقه در هفته دوازدهم نمیرسد. سایر استادیومهای تهران مثل تختی یا شهدای شهر قدس هم ظرفیت پذیرایی از هواداران این دو تیم را ندارند. چه این اتفاق بیفتد و چه دربی مثل موارد قبلی در نقش جهان اصفهان یا یادگار امام تبریز و یا حتی ورزشگاه اراک و قزوین برگزار شود، این مدل از مدیریت گویای تمام مشکلات فوتبال ماست.
استانی که سالها در حسرت نداشتن یک ورزشگاه استاندارد میسوخت، حالا به جایی رسیده که امروز دربی و فردا پذیرای بازیهای تیم ملی هم خواهد بود! البته که هیچ عیبی ندارد که تیم ملی در شهرهای مختلف به میدان برود -چون متعلق به همه ایران است- اما اینکه ما سالها دست روی دست میگذاریم و هیچ کاری نمیکنیم و نسلهای مختلف میسوزند، سپس یک ورزشگاه میسازیم و میخواهیم همه بازیهایمان همانجا باشد، مثالی بارز از مدیریت غلط حاکم بر ورزش ماست.
یک افراط و تفریط واقعی، به قول قدیمیها نه به آن شوری شور و نه به این بینمکی! نه به اینکه سالها یک ورزشگاه نمیسازیم و نه به حالا که به تنها ورزشگاهی که ساختهایم آنقدر فشار میآوریم که خیلی زود فرسوده و بلا استفاده میشود!
اینجا را بخوانید: با مدیریت دستوری هیچ ورزشگاهی آماده نمیشود!