پل گاسکوئین، اسطوره فوتبال انگلیس، در گفتوگویی تلویزیونی، صادقانه از نبرد طولانی و دشوار خود با اعتیاد به الکل سخن گفت و اعتراف کرد که هنوز هم گاهی مینوشد. ستاره سابق تاتنهام و رنجرز که در دوران بازیگریاش محبوبیتی افسانهای داشت، پس از خداحافظی از فوتبال بیش از دو دهه است که با مشکلات روحی و اعتیاد دست و پنجه نرم میکند.
گاسکوئین در برنامه صبحگاهی شبکه ITV با نام «صبحبخیر بریتانیا» حاضر شد تا درباره زندگی شخصی و سلامت روان خود صحبت کند. او در کتاب تازهاش با عنوان «هشت (Eight)» از سالها مبارزه با الکل پرده برداشته و روایتگر لحظات تلخ و پرتنش زندگیاش پس از فوتبال است.
این ستاره محبوب در جام جهانی ۱۹۹۰، زمانی که پس از دریافت کارت زرد در دیدار نیمهنهایی مقابل آلمان غربی اشک ریخت و خطر از دست دادن فینال را احساس کرد، به نمادی از شور و احساس در فوتبال انگلیس بدل شد. هرچند انگلیس در آن رقابتها قهرمان نشد، اما نام گاسکوئین در تاریخ فوتبال ملی ماندگار شد.
او در این گفتوگو با صداقت گفت هنوز هم گاهی مینوشد و برای کنترل وضعیتش دوباره به جلسات «الکلیهای گمنام» (AA) بازگشته است:
ممکن است ماهها بدون هیچ مشکلی بگذرد، اما ناگهان دو روز لغزش پیدا میکنم و بعد از آن احساس پشیمانی میکنم. چند روز از خودم متنفر میشوم، افسرده میشوم و دوباره به جلسات AA میروم تا گوش بدهم و یاد بگیرم. تازه وقتی برای اولین بار به آن جلسات رفتم، فهمیدم واقعاً یک الکلی هستم.
در طول مصاحبه، گاسکوئین بارها تا آستانه گریه پیش رفت و درباره سختی ترک کامل الکل گفت:
نه، غیرممکن نیست. قبلاً پنج سال و چهار سال تلاش کردهام که ترک کنم. اما مثل هر چیز دیگری است؛ اگر زیاد در سلمانی بمانی، بالاخره موهایت را کوتاه میکنند! کتاب هشت را نوشتم تا بتوانم به دیگران کمک کنم. این کتاب درباره فوتبال نیست، درباره رنجهایی است که خودم پشت سر گذاشتم.
گاسکوئین در بخشی دیگر از گفتوگو، به مصرف مواد مخدر نیز اعتراف کرد و گفت این مسئله پس از هک شدن تلفن همراهش آغاز شد. او در سال ۲۰۱۵ توانست از گروه رسانهای Mirror Group بابت این هک که ده سال ادامه داشت، غرامت بگیرد. او توضیح داد:
وقتی فهمیدم رسانهها تلفنم را هک کردهاند، دچار بحران شدم. سه ماه با پدر و مادرم قهر بودم و آن ماجرا خانوادهام را از هم پاشید. بعد بهخاطر همین اتفاق سراغ مواد رفتم تا فراموش کنم. پدرم مجبور شد من را برای ۱۱ روز بستری کند، و راستش همان تصمیم باعث شد نجات پیدا کنم. تنها کسانی که با آنها صحبت میکردم، پدر و مادرم بودند، اما خبرها مدام در روزنامهها منتشر میشد، برای همین از آنها دلخور شدم. شش تلفن همراه داشتم و باز هم مجبور بودم از باجه تلفن بیرون زنگ بزنم. میگفتم: مامان، بابا، دارید چه کار میکنید؟ چرا با رسانهها حرف میزنید؟ این اتفاق ما را نابود کرد.
گاسکوئین همچنین از یکی از دردناکترین خاطرات کودکیاش گفت؛ حادثهای که در دهسالگی برای همیشه ذهنش را تسخیر کرد:
برادر کوچک دوستم حاضر نبود به باشگاه بیاید، و من گفتم مراقبش هستم. او فقط هشت سال داشت و من ده ساله بودم. از مغازه بیرون آمدیم و گفتم بدو، زود باش! او فقط یک قدم جلوتر از ما دوید و ماشین به او زد، و همانجا در آغوشم جان داد. فکر میکردم هنوز زنده است چون لبهایش کمی تکان خورد، اما نبود... در مراسمش، جسدش را در آغوش گرفتم؛ هنوز سرد بود. چند روز در همان اتاق کنار تابوت ماندم، و از آن زمان دچار تیک عصبی و کابوس شدم. فقط فوتبال بود که بعدها توانست من را از آن خاطرات دور کند.
او در پایان گفت هدفش از بیان این تجربیات، الهامبخش بودن برای دیگران است: «من اشتباهات زیادی کردهام، اما اگر داستان من باعث شود حتی یک نفر کمتر رنج بکشد، ارزشش را دارد.»
همچنین بخوانید: تصاویر کلکسیون شگفتانگیزی به نام «پیراهنهای کلاسیک فوتبال»/ اینجـــــا بچــــــــه میشـــوید!/ محبوبترین پیراهن تاریخ فوتبال کدام است؟